خانه شیمی

X
  • آخرین ارسالات انجمن

  •  

    نمایش نتایج: از 1 به 2 از 2
    1. Top | #1
      در انتظار تایید ایمیل

      Khoshhalam
      نمایش مشخصات

      مرده ها قصه می گویند...

      حقیقتا خودم متن های طولانی رو نمی خونم
      .. این متن هم تو واتس اپ برام اومد .. با فاصله نوشته بود .. واسه همین معلوم نبود چند خطه .. اگه میدونستم اونقد طولانیه نمی خوندمش :/
      ولی وقتی خوندمش دیدم شاید بتونه رو بعضیا تاثیر مفید داشته باشه واسه همین ساعت3:30 صبببب نوشتمش :/
      رو خودم که هیچ تاثیر نداشت ولی ارزش تایپ کردن رو داره .. شاید من کارم خیلی بیخ پیدا کرده که این متن هیچ تاثیری روم نداشته .. از اونهام که خدا ولشون کرده

      این نکته رو بگم که نه کاری دارم خدا هست یا نیست، نه کاری به استیو هافکینگ دارم ،نه کاری به این دارم که اسلام حقه با باطل ، نه کاری به این دارم که این متن رو یه امل نوشته یا یه دانشمند ، نه کاری دارم دنیا دنیای مدرنیته هست..
      فقط یه داستان کوتاه قشنگ رو پست میکنم ...

      حال و انگیزه برا خوندنش ندارین .. میتونید نخونید.





      گفتند : ما تا قبر نگهبان تو هستیم

      گفتم : من که نمرده ام،من هنوز زنده هستم، چرا مرا به قبر می برید ولم کنید!!
      من هنوز حس میکنم و حرف میزنم و میبینم،پس هنوز زنده ام !!

      با لبخندی جوابم را دادند و گفتند:
      عجیب هستید شما انسانها ، فکر میکنید که مرگ پایان زندگیست و نمیدانید که شما فقط خوابی کوتاه میدید و آن خواب وقتی میمیرید تمام میشود!

      .................... آنها هنوز مرا به سوی قبر میکشند

      در راه مردم را میبینم که گریه میکنند و میخندند و فریاد میزنند و هر کس مثل من دو نگهبان به همراه دارد

      ازشان پرسیدم :
      چرا این کار را میکنند؟؟

      گفتند :
      این مردم مسیر خودشان را میدانند، انهایی که به راه کج رفته بودند.

      با ترس حرفش را قطع کردم :یعنی به جهنم میروند؟؟؟!!!

      گفتند : بله ... و کسانی که میخندند اهل بهشتند ..

      به سرعت گفتم : مرا به کجا می برند؟؟؟؟؟

      گفتند : تو کمی درست راه می رفتی و کمی اشتباه.. گاهی توبه میکردی و روز بعد معصیت ؛ حتی با خودت هم رو راست نبودی و به این شکل گم شدی.

      حرفشان را دوباره با ترس قطع کردم : یعنی چی؟؟؟؟ یهنی من به جهنم میروم؟؟

      گفتند : رحمت خدا وسعت دارد و راه طولانیست


      دور و برم را با ترس نگاه میکردم و در یک لحظه خانواده ام را دیدم،پدرم و عمویم و برادرانم و بقیه فامیلم را!!
      آنها مرا در صندوقی گذاشته و حمل می کردند ... به سوی آنها دویدم و گفتم "برایم دعا کنید"
      ولی هیچ کس جوابم را نداد.....

      رفتم پیش برادرم و گفتم "حواست به دنیا باشد؛تا فتنه اش چشمانت را کور نکند"


      آرزو کردم : ای کاش صدایم را میشنید

      آنها مرا به زحمت در قبر گذاشتند . پدرم و برادرانم را دیدم که بر رویم خاک میریختند

      آرزو کردم ای کاش جای انها در دنیا بودم و توبه میکردم

      نشستم و فریاد کشیدم : ای مردم حواستان باشد که دنیا گولتان نزند

      ای کاش نماز صبحم را خوانده بودم
      ای کاش دعا کرده بودم که خداوند هدایتم کند و توبه میکردم و با گریه و زاری از خدا طلب مغفرت می کردم ..
      ای کاش روزانه توبه ام را تجدید می کردم و گناهانم را تکرار نمی کردم
      سنگدل نمی بودم
      برای مردم دعا می کردم

      ای کاش لذت دنیا را نه اینکه بی خیال میشدم .. فقط از راه درستش می چشیدم ..
      ای کاش هیچ وقت نمی گفتم .. دنیا دنیای ارتباطت هست.
      ای کاش ...

      آیا تو شنیدی چه گفتم ؟؟

    2. Top | #2
      کاربر نیمه فعال

      Romantic
      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط new boy نمایش پست ها
      حقیقتا خودم متن های طولانی رو نمی خونم
      .. این متن هم تو واتس اپ برام اومد .. با فاصله نوشته بود .. واسه همین معلوم نبود چند خطه .. اگه میدونستم اونقد طولانیه نمی خوندمش :/
      ولی وقتی خوندمش دیدم شاید بتونه رو بعضیا تاثیر مفید داشته باشه واسه همین ساعت3:30 صبببب نوشتمش :/
      رو خودم که هیچ تاثیر نداشت ولی ارزش تایپ کردن رو داره .. شاید من کارم خیلی بیخ پیدا کرده که این متن هیچ تاثیری روم نداشته .. از اونهام که خدا ولشون کرده

      این نکته رو بگم که نه کاری دارم خدا هست یا نیست، نه کاری به استیو هافکینگ دارم ،نه کاری به این دارم که اسلام حقه با باطل ، نه کاری به این دارم که این متن رو یه امل نوشته یا یه دانشمند ، نه کاری دارم دنیا دنیای مدرنیته هست..
      فقط یه داستان کوتاه قشنگ رو پست میکنم ...

      حال و انگیزه برا خوندنش ندارین .. میتونید نخونید.





      گفتند : ما تا قبر نگهبان تو هستیم

      گفتم : من که نمرده ام،من هنوز زنده هستم، چرا مرا به قبر می برید ولم کنید!!
      من هنوز حس میکنم و حرف میزنم و میبینم،پس هنوز زنده ام !!

      با لبخندی جوابم را دادند و گفتند:
      عجیب هستید شما انسانها ، فکر میکنید که مرگ پایان زندگیست و نمیدانید که شما فقط خوابی کوتاه میدید و آن خواب وقتی میمیرید تمام میشود!

      .................... آنها هنوز مرا به سوی قبر میکشند

      در راه مردم را میبینم که گریه میکنند و میخندند و فریاد میزنند و هر کس مثل من دو نگهبان به همراه دارد

      ازشان پرسیدم :
      چرا این کار را میکنند؟؟

      گفتند :
      این مردم مسیر خودشان را میدانند، انهایی که به راه کج رفته بودند.

      با ترس حرفش را قطع کردم :یعنی به جهنم میروند؟؟؟!!!

      گفتند : بله ... و کسانی که میخندند اهل بهشتند ..

      به سرعت گفتم : مرا به کجا می برند؟؟؟؟؟

      گفتند : تو کمی درست راه می رفتی و کمی اشتباه.. گاهی توبه میکردی و روز بعد معصیت ؛ حتی با خودت هم رو راست نبودی و به این شکل گم شدی.

      حرفشان را دوباره با ترس قطع کردم : یعنی چی؟؟؟؟ یهنی من به جهنم میروم؟؟

      گفتند : رحمت خدا وسعت دارد و راه طولانیست


      دور و برم را با ترس نگاه میکردم و در یک لحظه خانواده ام را دیدم،پدرم و عمویم و برادرانم و بقیه فامیلم را!!
      آنها مرا در صندوقی گذاشته و حمل می کردند ... به سوی آنها دویدم و گفتم "برایم دعا کنید"
      ولی هیچ کس جوابم را نداد.....

      رفتم پیش برادرم و گفتم "حواست به دنیا باشد؛تا فتنه اش چشمانت را کور نکند"


      آرزو کردم : ای کاش صدایم را میشنید

      آنها مرا به زحمت در قبر گذاشتند . پدرم و برادرانم را دیدم که بر رویم خاک میریختند

      آرزو کردم ای کاش جای انها در دنیا بودم و توبه میکردم

      نشستم و فریاد کشیدم : ای مردم حواستان باشد که دنیا گولتان نزند

      ای کاش نماز صبحم را خوانده بودم
      ای کاش دعا کرده بودم که خداوند هدایتم کند و توبه میکردم و با گریه و زاری از خدا طلب مغفرت می کردم ..
      ای کاش روزانه توبه ام را تجدید می کردم و گناهانم را تکرار نمی کردم
      سنگدل نمی بودم
      برای مردم دعا می کردم

      ای کاش لذت دنیا را نه اینکه بی خیال میشدم .. فقط از راه درستش می چشیدم ..
      ای کاش هیچ وقت نمی گفتم .. دنیا دنیای ارتباطت هست.
      ای کاش ...

      آیا تو شنیدی چه گفتم ؟؟
      بسیارزیبادمت گرم داداش من لذت بردم

    افراد آنلاین در تاپیک

    کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

    در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربر و 1 مهمان)




    آخرین مطالب سایت کنکور

  • تبلیغات متنی انجمن