خانه شیمی

X
  • آخرین ارسالات انجمن

  •  

    صفحه 4 از 4 نخستنخست ... 34
    نمایش نتایج: از 46 به 53 از 53
    1. Top | #46
      نفر برتر کنکور
      کاربر باسابقه

      Mamoli
      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط ஜOceaNஜ نمایش پست ها
      چرا قران علم نیس؟!ما که چندتا قران نداریم یکی هست وقتی میگیم قران میدونیم منظورمون چیه دیگه
      در ضمن توی عربی کامل گاج گفته که قران علم هستش و معرفه به ال نیس چون اگه ال رو برداریم علمه
      حالا نمیدونم منظور شما دقیقا چی بودش...اما قران علم هست در هر صورت!
      سلام دوست عزیز ممنونم از توجهی که داشتین. فک کنم شما پست دوم رو نخوندین . یه بار دیگه میذارم اینجا :

      کلمه ی قرآن کلمه ای جنجال برانگیز بین معلم های محترمه تا جایی که کتاب فوت وفن خیلی سبز که منبع اغلب شما هم هستقرآن رو علم دونسته و من مسلما در جایگاهی نیستم که بخوام با قطعیت حرفی بزنم ولی به نظرمن( البته با پرس و جو) قرآن نکرههست و شاهد این حرفم رو این آیه از خود قرآن میدونم:‌ (( انا انزلناه قرآناً عربیاً ...)) باتوجه به اینکه صفت از نظر معرفه و نکره تابع موصوف است پس اگر قرآن معرفه بود صفت نکره براش نمیومد.
      در ضمن قرآن مصدری بر وزن فعلان هست میشه گفت چیز خواندنی . خب حالا یه بحث دیگه هست اونم اینکه علم یه بحث نسبی هست مثلا اینجا قرآن احتمالا در زمان نزول قرآن نکره بوده ولی بعدا با توجه به اینکه این کلمه امروزه فقط به همون کتاب آسمانی قرآن اطلاق میشه میگن معرفه. بازم ببیند اصلا این یک کلمه ارزش چندانی برای بحث در سطح کنکور نداره . احتمال اومدنش به این صورت و با این شکل سوال خیلی خیلی کمه ولی بازم من فقط نظرمو گفتم با توجه به اینکه عربی رو برای یادگیری قرآن میخونیم به نظرم درست تر اینه که نظر قرآن رو در نظر بگیریم. البته این نظرا مختلفه و شاید نظر کتابای گاج و خیلی سبز درست باشه چون بالاخره نویسنده هاشون عربی رو در سطح بالایی کار کردن.
      بازم متشکرم .

    2. Top | #47
      نفر برتر کنکور
      کاربر باسابقه

      Mamoli
      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط nazi1995 نمایش پست ها
      سلام
      میشه درباره ی نوع معنی کردن افعال ثلاثی مزید یکم توضیح بدین؟
      معمولی بگم در حد کنکور :

      افعال و تفعیل : متعدی کردن فعل => نزل= نازل شد => نزّل = انزل = نازل کرد.

      مفاعله و تفاعل : مشارکت و همکاری => جالس : همنشینی کرد ، تعاون : همکاری کرد.

      افتعال و انفعال و تفعل : پذیرفتن اثر فعل => علم : یاد داد =>‌ تعلم : یاد گرفت.

      استفعال : طلب => استغفر الله ربی و اتوب الیه !‌

      نکته : مشارکت در مفاعله اغلب یه طرفه هست ولی تو تفاعل دو طرفه.( مفعاله معمولا مفعول داره ولی تفاعل نداره ) یعنی مفاعله یکی جنبه فاعلی داره اون یکی مفعولی ولی تفاعل دوتاییشون در یه سطحن. اوکی؟ مثال :

      ضاربتک : من با تو زد و خورد کردم . ( من فاعلم دیگه تو هم مفعول )‌ ولی تضارب اصغر و اکبر : اصغر و اکبر باهم دیگه زد وخورد کردن. ( مفعول نداریم اصن )

      اینم حرفه ایش با ذکر منبع: (‌ خودمم همه اینا رو بلد نیستم )‌

      1- معاني با بهاي ثلاثي مزيد
      • باب افعال:
      1- تعديه: کَرُمَ (بزرگواري نمود← اَكْرَمَ (گرامي داشت)
      2- نسبت دادن فاعل به معنايي كه فعل از آن مشتق گشته است.
      مثال: أجْربَ الرَّجُل (آن مرد به بيماري جرب دچار شد)
      أغَذَّ البعيرُ (شتر غدّه دار شد)
      3- یافتن مفعول بر صفتی که شایسته آنست .
      مثال: أحمَدتُ اَخاکَ
      4- در معنی سلب:
      أشفَی المریضُ (بهبودی بیماراز میان رفت)
      أعجَمْتُ الکِتابَنشانه های حرکات کتاب را از بین بردم)
      5- به معنی دُخول در چیزی .
      أصبَحنا و أمْسَیْنا
      6- به معنی مبالغه و نشان دادن فزونی معنی می آید
      أشغَلتُ الصَّبیَّ (درسرگرم ساختن کودک، کوشیدم)
      7- برای عرضه کردن:
      أقتَلْتُهُ أَی عَرَّضْتُهُ لِلقَتْلِ
      * گاه فعل متعدی به باب افعال می رود و لازم می گردد.
      أکَبَّ ( به روی در افتاد)
      أعرَضَ ( روی گردانید)
      (ثلاثی مجرد این دو فعل « کبَّ و عَرَضَ» متعدی است. )
      2- معانی باب تفعیل
      1- بیشتر برای نشان دادن کثرت و فزونی معنی در فعل، در فاعل، یا در مفعول آمده است.
      کثرت معنی در فعل: طَوَّفتُ و جَوَّلتُ (بسیار طواف کردم و گشتم )
      کثرت معنی در فاعل: مَوَّتَتِ الآبالُ ( شتران بسیاری مردند)
      کثرت معنی در مفعول:غَلَّقَتِ الأَبوابَ (همه درها را استواریست)
      2- برای نسبت دادن مفعول به اصل فعل.
      کَفَّرتُه وَ عَجَّزتُهُ و فَسَّقتُهُ، أی نَسَبتُهُ إلی الکفر و العجزِ و الفسقِ
      3- برای متعددی ساختن فعل.
      فَرِحَ علیً  فَرَّحتُ علیّاً
      4- به معنی سَلب:
      قَشَّرتُ العُودَ أی نَزَعتُ قِشرَهُ
      5- برای تشبیه:
      قَوَّس الشیخُ
      6- برای ساختن فعل از اسم .
      خَیَّمَ القومُ أی ضَرَبوا خِیاماً
      3- معنای باب مفاعلة
      1. برای بیان مشارکت در انجام گرفتن فعل است.
      مثال: کاتَبَ صَدیقٌ صدیقاً. (دو دوست به یکدیگر نامه نوشتند)
      کارمتُهُ. ( یکدیگر را گرامی داشتیم )
      2. تکثیر:
      ظاعَفتُ الشّیءَ. (آن چیز را دو چندان کردم .)
      3. به معنی « أفعَل » از باب افعال.
      مثال: عافاکَ اللهُ = أعفاک اللهُ. (خداوند تو را تندرستی دهاد.)
      4. به معنی فعل مجرّد.
      دافَعَ و سافَر به معنی ؛ دَفَعَ و سَفَرَ
      4- معانی باب تَفَعُّل:
      1- برای « مطاوعه»
      مثال: قَطَعتُ الحبلَ فَتَقطَّعَ.
      2- برای «تَکَلُّف و تَشَبُّه»:
      مثال: تَحَلَّمَ و تَزَهَّدَ. ( خود را بردبار و پارسا نشان داد.)
      3- برای ساختم فعل از اسم .
      مثال: الفقیرُ توسَّدَ الحَجَرَ فَنَامَ ( توسّد= از «وِساده، به معنی بالش گرفته شده است.)
      4- برای دلالت به این معنی که فاعل، از فعل کناره گرفته است.
      «وَ مِن اللَّیل فَتَهَجَّد بِهِ نافِلَةًً لَکَ.... ( پاسی ازشب را بیدار بمان که آن فضیلتی است برای تو.)
      5- به معنی حصول و فراهم آمدن تدریجی فعل
      تَجَرَّعتُ الماءَ
      6- به معنی انتساب
      تَبَدّی الرَّجُلُ. ( مرد به بادیه منسوب گشت.)
      5- معانی باب تفاعُل:
      1- برای مشارکت:
      تخاطَبَ الرجُلانِ (دو مرد یکدیگر را مورد خطاب قرار دادند.)
      2- برای «مطاوعه»:
      باعَدْتُهُ فَـتَباعَدَ ( از او دوری گزیدم واو ازمن دور ماند)
      3- برای نشان دادن امری غیرواقعی:
      تجاهَلَ عَلیٌّ
      4- وقوع تدریجی فعل:
      تواردَ القوم ( آن گروه به تدریج آمدند.)
      6- معانی باب افتعال:
      1- مطاوعه : جَمَعَ البُستانُّی الأوراق فاجْتََمَعَت.
      2- مبالغه : إکتَسَبَ زیدٌ أی بالَغَ فی الْکَسْبِ
      3- برای اشتقاق و گرفتن فعل از اسم. إختَبَزَ أی اِتَّخَذَ الخُبزَ.
      4- اشتراک: اِختَصَمَ القومُ. أی تخاصمُوا.
      7- معانی باب إنفعال
      1- برای مطاوعه و همیشه لازم است .
      قَطَعتُ الخَشبَ فَانْقَطَعَ. (چوب را بریدم و آن این عمل را پذیرفت.)
      باب انفعال همواره از فعلهایی بنا می شود که دارای تأثیر ظاهری باشد.
      بنابراین فعلهای مربوط به باطن و اندیشه به باب انفعال
      نمی رود؛ نمی توان گفت: إنعَلَم یا إنفَهَمَ.
      8- باب افعلال: معنی مبالغه، همیشه لازم و مخصوص رنگها و عیبهاست.
      • إحَمرَّتِ الأرضُ مِنْ دِماءِ الأَبْرِیاءِ. (زمین ازخون بی گناهان گلگون شد.)
      • وَاسْوَدَّت وُجوهُ الأشرارِ و الخائنینَ.( نابکاران و خیانت پیشگان سیه روی گشتند.
      9- معانی باب إِستفعال
      1- طلب و درخواست.
      إستَفْهَمَ واسْتَخبَرَالتّلمیذُالمُع َلِّمَ.
      (شاگرد از معلم خواست که وی را آگاه سازد)
      2- یافتن مفعول بر صفتی.
      اِستَعظَمْتُ الأمْرَ .
      ( کار را برزگ یافتم)
      3- دگرگونی و تحول.
      إستَحْجَرَالطِّینُ. (گل به صورت سنگ درآمد)
      إسْتَنوق الجَمَلُ.
      (آن شتر نر، در رام بودن، چون شتر ماده شده است) 4. مطاوعه:
      أراحَهُ فأستراحَ
      5- در معنی فعل مجرد
      إستَعْلَی قِرْنَهُ = علاهُ ( بر حریف خود چیره گشت)
      إستَقَرَّ= قَرَّ ( قرار یافت )
      10- باب افعیلال
      برای بیان مبالغه بیشتر و مخصوص رنگهاست
      إحمارّ= بسیار سرخگون شد.

      ..:::: نسیم سحر ::::..

    3. Top | #48
      همکار سابق انجمن

      Romantic
      نمایش مشخصات
      فوق العادست.


      باید ازت حضوری تشکر کرد!!!!
      مشاوره و برنامه ريزي كنكور
      راهنماي انتخاب رشته كنكور سراسري

    4. Top | #49

      نمایش مشخصات
      واسه عربی فیلم گاج(ماهینی)رو پیشنهاد میکنم
      لینکش تو امضام هست
      خلاف قوانین
      ویرایش شده.

    5. Top | #50
      کاربر انجمن

      Khoshhalam
      نمایش مشخصات
      کتاب عربی ایاد فیلی خوبه از چندتا رشته دندان پزشکی پرسیدم وپیشنهاد معلمم هم بوده

    6. Top | #51

      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط cedar74 نمایش پست ها
      کتاب عربی ایاد فیلی خوبه از چندتا رشته دندان پزشکی پرسیدم وپیشنهاد معلمم هم بوده
      کتاب خوبیه ولی تو قسمت تست ضعیفه خیلی
      در کل آموزش خوبی داره
      خلاف قوانین
      ویرایش شده.

    7. Top | #52
      کاربر انجمن

      نمایش مشخصات

      چندتکنیک درس عربی و بررسی آنها بصورت تشریحی

      در جمله «الیوم اکملت لکم دینکم» نقش کلمه الیوم چیست؟
      مبتدا؟ خبرمقدم؟ مفعول فیه؟


      پاسخ: مفعول فیه ؛ چرا مبتدا نه؟

      زیرا اگر الیوم مبتدا باشد اکملت بایستی خبر آن باشد در صورتی که اکملت ضمیرغایبی ندارد که به الیوم برگردد به عبارت بهتر خبر جمله فعلیه با مبتدای خود از نظر صیغه مطابقت می کند که در این مورد چنین نیست.

      چرا خبر مقدم نه؟

      زیرا اگر الیوم خبر مقدم باشد پس بایستی مبتدای آن یک اسم مرفوع و نکره باشد در صورتیکه چنین چیزی در جمله صادق نیست.

      پاسخ نهایی:مفعول فیه و منصوب

      درس نامه بصورت تشریحی: اگر ظرف در سایر نقش های اصلی مانند مفول به،مبتدا،خبر مقدم و سایرین نبود مفعول فیه است

      تکنیک فوق سریع:
      ظرف+فعل
      نقش ظرف=مفعول فیه

      مثال: الیوم سافرت الی المشهد
      الیوم اکملت لکم دینکم


      نفش الیوم= مفعول فیه


      تکنیک فوق سریع در مورد تعداد حرف زائد باب های ثلاثی مزید:

      باب افعال-تفعیل-مفاعلۀ هر کدام یک حرف زائد
      استفعال: سه حرف زائد
      سایرین باب ها( مانند انفعال-تفعل و ...) هر کدام دو حرف زائد دارند.

    8. Top | #53
      کاربر باسابقه
      کاربر برتر

      نمایش مشخصات
      Great!

    صفحه 4 از 4 نخستنخست ... 34

    افراد آنلاین در تاپیک

    کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

    در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربر و 1 مهمان)

    کلمات کلیدی این موضوع




    آخرین مطالب سایت کنکور

  • تبلیغات متنی انجمن