وقتی برای بیشتر مردم اتفاقات ناگواری رخ می دهد، غریزه اولیه آنها این است که آن را به عنوان یک حادثه ای که تنها یک بار رخ می دهد نادیده می گیرند و یا محیط را بخاطر آن سرزنش می کنند.
وقتی حادثه برای بار دوم رخ می دهد، همچنان بطور مشابهی عمل می کنند. بار سوم، ممکن است که فکر کنند که این حادثه یک تصادف است، اما کم کم این فکر به ذهنشان خطور می کند که شاید چیزی در آنهاست که باعث جذب این شرایط در زندگیشان می شود.
بار چهارم، پنجم یا ششم ... بزودی برایشان واضح می شود که این مسئله، به یک الگوی شکل گرفته، در زندگیشان تبدیل شده است.
یک مثال شخصی : در طول زندگی ام، الگوهای تکرار شونده ای وجود داشته است. مثلاً، روند غالبی که در دانشگاه، مدام برایم ظاهر می شد این بود که همیشه برای کنفرانسها و کلاسهایم دیر می رسیدم. در آن زمان فکر می کردم علت این است که در محل بسیار دوری از دانشگاه زندگی می کنم و اگر نزدیک تر زندگی می کردم، سرموقع می رسیدم.
بعد از آن، وقتی که بعد از فارغ التحصیلی، شروع به کار کردم، همچنان همیشه دیر می رسیدم، البته این بار سر کار و قرار ملاقات هایی که داشتم. این بار، استدلال می کردم که علت آن است که کارهای زیادی باید انجام دهم و برنامه زمانی، بسیار فشرده است.
پس از آن، سال قبل، حرفه شرکتی خود را رها کردم که به دیگران در بهتر زندگی کردن کمک کنم، تبدیل به یک مربی تمام وقت و یک وبلاگ نویس در زمینه پیشرفت شخصی شدم. حتی این بار نیز، در قرار ملاقات هایم، دیر می کردم. بدیهی بود که دیر کردن من فقط بخاطر خود من بود زیرا این بار خودم برنامه زمانی ام را تنظیم می کردم.
مشکلی در من و یا در طریقه ای که کارهایم را انجام می دادم وجود داشت و می بایست مشخص می شد.
مثالهایی از الگوهای معمول:
در اینجا، به بیان رفتارهای منفی و تکرار شونده ای که مردم در زندگی روزمره خود با آن مواجه می شوند می پردازم. اگر هر کدام از این اتفاق های زیر حداقل بیش از پنج مرتبه برای شما رخ داده، پس احتمالاً می توان این الگو را به شما نسبت داد
دیر کردن برای قرار ملاقات ها
- تحویل ندادن کاری در زمان تعیین شده
- حواس پرت بودن
- با فرد اشتباهی رابطه برقرار کردن و در نتیجه تجربه کردن روابط مخرب
- دیر خوابیدن و قادر نبودن به زود از خواب بیدار شدن
- خوردن احساسات
- ورزش نکردن حتی وقتی که برای انجام آن برنامه ریزی کرده اید
- بحث و جدل کردن و عصبانی شدن
- نیمه کاره رها کردن وظیفه ای که در حال انجام آن هستید
- تا دیروقت سر کار ماندن و خود را با کار، از پا درآوردن
چگونه الگوها را بشکنیم و از آنها بیرون بیاییم؟
عکس العمل بعضی از مردم به این رفتارهای تکرارشونده، این است که با اعمال نیروی خارجی سعی در جلوگیری از وقوع این الگوها (از طریق انضباط) می کنند. مثلاً، اگر مطابق برنامه خود ورزش نمی کنند، به خود ضربه می زنند تا مطابق برنامه ورزشی خود پیش بروند. اگر به رژیم غذایی خود عمل نمی کنند، خود را برای درست خوردن، تأدیب می کنند.
این راه، معمولاً برای دوره های کوتاه مدت جواب می دهد.
حل این مسئله از این طریق، نیازمند مصرف مداوم انرژی شماست. به محض اینکه نیروی خارجی حذف شود شما به الگوی طبیعی عادت خود بر می گردید. به علاوه، با سرمایه گذاری انرژی خارجی در یک زمینه ی بخصوص، انرژی کمتری برای مواجه شدن با دیگر مسائل در زندگی خود خواهید داشت.
علت وقوع دوباره این عادات، این است که این الگوها، به دلیل یک چارچوب اصلی و داخلی که با آن زندگی می کنید رخ می دهند. این چارچوب ها به اعتقادات و ارزشهای شما باز می گردد. برای رهایی از این رفتارهای تکرار شونده، باید به داخل نگاه کنید و ببینید که چه چیزی باعث ایجاد آنها می شود، باید از عوامل پنهان شده، پرده بردارید و بطور ریشه ای، آنها را رفع کنید. خوشبختانه، چون این الگوها نتیجه اعتقادات ماست، با تغییر اعتقاداتمان می توانیم از آنها خارج شویم.
در اینجا تمرینی را آورده ام که در روشن ساختن عوامل ریشه ای الگوها و رفع آنها، بسیار یاری بخش است. معمولاً از این تمرین، در پیشرفت شخصی استفاده می کنم و این به من اجازه داده که بتوانم رفتارهایی را ترک کنم که ارزش من بالاتر از آنهاست؛ مثل دیر کردن، خوردن احساسات، دنبال نکردن برنامه ورزشی. همچنین، در روش مربیگری خود از آن استفاده کرده ام؛ این روش، باعث موفقیت مشتریانم در شکستن الگوهای منفی و سرعت گرفتن به سوی اهدافشان، شده است.
قبل از شروع این تمرین، لیستی از الگوهای منفی زندگی خود بنویسید، بهتر است موردی را انتخاب کنید که می خواهد از دستش رها شوید.
+ادامه پست بعدي