خانه شیمی

X
  • آخرین ارسالات انجمن

  •  

    نمایش نتایج: از 1 به 1 از 1
    1. Top | #1
      همکار سابق انجمن
      کاربر باسابقه
      کاربر برتر

      نمایش مشخصات

      Post شاه ، وزیر ، سرباز و مرد نابینا


      شاه ، وزیر ، سرباز و مرد نابینا

      مردی نابینا زیر درختی بر سر دو راهی نشسته بود


      پادشاهی نزد او آمد، از اسب پياده شد و ادای احترام کرد و گفت ؛


      قربان، از چه راهی میتوان به پایتخت رفت؟


      پس از او وزیر پادشاه نزد مرد نابینا رسيد و بدون ادای احترام گفت ؛


      آقا، راهی که به پایتخت می رود کدام است؟‌


      سپس سربازی نزد نابینا آمد، ضربه ای به سر او زد و پرسید ؛


      احمق،‌ راهی که به پایتخت می رود کدام است؟


      هنگامی که همه آنها مرد نابینا را ترک کردند، او شروع به خندیدن کرد

      مرد دیگری که کنار نابینا نشسته بود، از او پرسید ؛


      به چه می خندی؟


      نابینا پاسخ داد ؛


      اولین مردی که از من سوال کرد، پادشاه بود


      مرد دوم وزیر او بود


      و مرد سوم فقط یک نگهبان ساده بود


      مرد با تعجب از نابینا پرسید ؛


      چگونه متوجه شدی؟


      مگر تو نابینا نیستی؟


      نابینا پاسخ داد ؛


      فرق است میان آنها ،،، پادشاه از بزرگی خود اطمینان داشت و به همین دلیل ادای احترام کرد ،،،

      ولی نگهبان به قدری از حقارت خود رنج می برد که حتی مرا کتک زد ،،،


      طرز رفتار هر کس نشانه شخصیت اوست ،،،


      نه سفیدی بیانگر زیبایی است ،،،


      و نه سیاهی نشانه زشتی ،،،


      شرافت انسان به اخلاق ، رفتار و گفتارش هست ،،،
      ویرایش توسط saj8jad : 27 آبان 1395 در ساعت 04:06 دلیل: مرتب کردن

    افراد آنلاین در تاپیک

    کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

    در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربر و 1 مهمان)




    آخرین مطالب سایت کنکور

  • تبلیغات متنی انجمن