روزنامه اعتماد: همسر يكي از پزشكان سرشناس، در پي برقراري ارتباط نامشروع با مردي غريبه به قتل رسيد. قاتل مردي ٤٧ ساله است كه همسايهها تصور ميكردند راننده مقتول است و ارتباطش با او كاري است.
رسيدگي به اين پرونده از نيمه شب ١٣ مرداد ٩٣ با اطلاع پليس از كشف جسد زني جوان در ساختمان مسكونياش در خيابان سردار جنگل آغاز شد. با حضور ماموران در محل، سرايدار ساختمان به آنها گفت: «در طبقه ششم اين ساختمان، زني پرستار زندگي ميكند كه ساعت ١١ امشب، صداي داد و فريادي بلند از واحد او در آپارتمان پيچيد. وقتي خودم را جلوي در خانهاش رساندم، مردي را ديدم كه با سر و صورت خونين روبرويم ايستاده بود. او ناگهان از حال رفت و روي زمين افتاد. سپس به آرامي وارد خانه شدم و ديدم كه جنازه مقتول در حالي كه سرش بهشدت آسيب ديده و خوني شده بود، روي زمين قرار داشت.»
همزمان با ثبت اظهارات سرايدار ساختمان و انتقال متهم به كلانتري، مشخص شد كه مقتول همسر يكي از پزشكان سرشناس استاني در جنوب كشور است كه به تازگي يكي از واحدهاي ساختمان (محل وقوع قتل) را خريده و با يكي از پسرهاي نوجوانش در آنجا زندگي ميكند. همچنين فاش شد كه متهم، از مدتها پيش به عنوان راننده، براي مقتول كار ميكند و وظيفهاش خريد وسايل خانه و جابهجا كردن پسر او است. پس از كسب اين اطلاعات، بازجويي از متهم كليد خورد. او در همان ابتدا قتل را گردن گرفت و گفت: «من در حرفه سينما مشغول هستم. چند وقت پيش عكسي در شبكه موبايلي تانگو گذاشتم كه مقتول با ديدن آن به سمتم كشيده شد. به تدريج ارتباطمان قوت گرفت و با هم قرار ملاقات گذاشتيم. چند بار با هم به سفر شمال رفتيم و ارتباط نامشروع برقرار كرديم. در حالي كه به من نگفته بود شوهر دارد و همسرش هم پزشك است.»
متهم با بيان اينكه خواهرهاي مقتول در جريان ارتباط آنها بودند، درباره لحظه وقوع قتل نيز گفت: «ظهر آن روز، خواهرهاي مقتول را به راهآهن رسانديم و خودمان به خانه برگشتيم. پس از اينكه مقداري ***** مصرف كرديم، مقتول قصد خوردن تعدادي قرص داشت. خواستم مانعش شوم اما توجهي نكرد. با اين تهديد كه به پسرت زنگ ميزنم و ماجرا را برايش ميگويم، گوشي تلفن را برداشتم اما او ناگهان به سمتم حمله ور شد و دستم را گاز گرفت. من هم با سيلي به دهانش زدم. دعوايمان بالا گرفته بود كه او من را هل داد و به جاكفشي كوباند. پس از آن ديگر نميدانم چه شد كه مرتكب قتل شدم.»
اعترافات متهم در حالي بود كه پزشكي قانوني وجود آسيب شديد روي جمجمه سر را تاييد كرده بود. همچنين دادستاني با صدور كيفرخواستي اعلام كرده بود كه احتمال دارد، متهم پس از ارتكاب قتل و براي گمراه كردن مسير رسيدگي به پرونده، ***** مصرف كرده باشد تا وقوع قتل را در حالت غيرعادي جلوه دهد. سرانجام پس از تكميل تحقيقات، پرونده براي صدور حكم در اختيار شعبه هشتم دادگاه كيفري استان تهران به رياست قاضي اصغرزاده قرار گرفت.
صبح ديروز، اولياي دم شامل مادر و دو پسر ٢٦ و ١٧ ساله مقتول تقاضاي قصاص كردند. پس از آنها متهم پشت جايگاه ايستاد و با وجود شرح دوباره ماجرا، ارتكاب قتل عمد را رد كرد و گفت: «من قتل را قبول دارم اما عمدا مرتكب آن نشدم. آن روز به خاطر مصرف مشروب، حالت طبيعي نداشتم. مدتي هم پس از آشنايي با مقتول، همسرم متوجه ماجرا شد و از من طلاق گرفت.» در پايان دادگاه قضات وارد شور شدند تا راي نهايي را صادر كنند. براساس قانون مجازات اسلامي، مجازات قتل عمد در صورت عدم رضايت اولياي دم، قصاص نفس و در صورت اعلام بخشش، سه تا ١٠ سال حبس دارد.
---------
اولا بگم که من خودم به شخصه ماهیانه 3/4 مورد از زنای محسنه (خیانت) رو میشنوم!!! حالا زنا ها به جای خود.
دقت بفرمایید که من در شهرکوچیکی زندگی میکنم و این اماری که من بر اساس تجربه دارم ( نه تحقیق) نشان از دنیای بسیار کثیفی میده.
چن سوال ذهنم رو درگیر کرده :
تو این ماجرا این دکتره چه غلطی میکرده ؟؟ زنش میره شمال و دکتر هیچی نمی فهمه ؟؟
از این دست دکترا میشناسم .. کل عمرش رو صرف پول دراوردن کرده و از خانواده کلا بی خبر شده ..
اگر اخبار مربوط به کنش ها اجتماعی رو دنبال کنید اخبار زیادی از خیانت که منجر به قطل میشه رو میبینین.و طبیعتا هر آدم عاقلی می فهمه نسبت به گذشته این روابط زیاد شده. دلیل زیاد شدن این گرایش چیه؟؟
مشکلات اقتصادی؟؟؟
نداشتن آزادی؟
عزاداری برا امام حسین؟
زیارت کربلا؟؟
حج رفتن ؟؟
میخوام بدونم به کدام دلیل بالا این روابط در این حد گسترش پیدا کرده ؟؟ ( چند سال آینده میتونم بگم فراگیر بشه !!)
الان همه جبهه گیری کردن علیه حج .. علیه عزاداری .. علیه عید قربان ولی هیچ بنی بشری تو ایران هیچ حرفی در رابطه با این جریانات نمیزنه!! چرا واقعا اینطوره؟؟
متاسفانه بنده چون هیچ مدرک علمی ندارم و خودم هم هیچ قدرتی ندارم حرفام و اطلاعاتم هیچ ارزشی ندارن!به خاطر همین فقط اخبار رو کپی میکنم تا هر کس خودش تصمیم بگیره!
متاسفانه از جامعه شناسا هم در این نوع اتفاقات هیچ حرفی شنیده نمیشه .. انگار همون جامعه مدرنی که میخوان داره شکل میگیره!!! و هیچ کس هیچ مخالفتی نداره!!
الان جای کسی مث شریعتی احساس میشه