@hosienrh
خدا لعنتت کنه روانی =)
درد در ناحیه های مختلف بدن به خاطر جوگیر شدن در باشگاه بدن سازی
روز اول همه دستگاهارو تست کردم با ماکزیمم وزنه
هرروزی که بهترازروزهای قبلت باشه،تکه ای ازپازل رویاهای توست که سرجاش قرار میگیره، سعی کن هرروز بهترازروزقبل باشی تاپازل رویاهات روهرچه سریعتر کامل کنی
Sina
CEO of Iramrich
by the way here's my channel : @MrRich
درحال حاااااضر فقط و فقط دور دوفرمونه...
+البته لازم ب ذكره اين تاخير يوني جان ازاد در ارسال دفترچه هاي تكيمل ظرفيت هم چندروزيه خواب و خوراك و اعصاب نذاشته واسم..
بیست سال بعد شما از کارهایی که انجام نداده اید ناراحت می شوید.. نه کارهایی که انجام داده اید،
پس طناب قایق تان را از ساحل باز کنید و از ساحل امن خود به سوی آبهای آزاد برانید و خطر کنید.
جستجو کنید، رویا بسازید و کشف کنید.
(مارک تواین)
هیجان روز اول بدنسازی مثه هیجان شب اول عروسیه
از هفته دوم به بعد احساس میکنی تو خونه هیشکی جز تو نمیتونه سر نوشابه یا شیشه خیارشور رو باز کنه
از هفته سوم تو خیابون موقع راه رفتن حس میکنی همه دارن نگات میکنن
در پایان سال اول این حس به ادم دست میده که وقتشه عکس لختی بالاتنه تو پروفایلش بذاره
ر.ا : امروز جوات @AGHA JAVAD رو اعصابمه
حرفای دیروز پسرعمه ام که به کل روحیه امو تضعیف کرد براکنکور
اینکه از اینجا شهر خودمون برم به دانشگاه وفقط برای دوساعت اونم برا کلاس انقلاب اسلامی... ووقتی رسیدم بفهمم استاد یه ربع اومده وگفته ترم اولین وخستتون نمیکنم ورفته
خو میموند حداقل میدیدم مرده یا زن
دوباره دست از پا دراز تر برگشتم خونه
حرفای مامانم
اعصاب واسم نذاشته
خداااااااااا
مامانم اومد با ظرف میوه با بغض گفت تحمل ندارم اینطوری ببینمت
خدایا چرا اینطوری شد چرا این همه بلا سرم اومد که الان راه برگشت ندارم
خداااااااا مامانمو پیر کردم خدایا اگه بگم منو بکش بعد مامانمو چیکار کنم
خدااااااااااااااااااااااا ااااااا ی راهی جلوم بذار مامانم داره گریه میکنه
خسته ام از جانی که گرفتار تن است...
ویرایش توسط maryaam_M5R : 14 مهر 1395 در ساعت 13:03
خواهرم توکل کن به خدا قوی باش...
مگه چه اتفاقی براتون افتاده!!!!!!تا وقتی نفس میکشین میشه همه چیو جبران کرد و همه چیو تغییر داد [بلا استثناء]
یکم احساساتو بزارین کنار و یکمی منطقی باشین...
اتفاق مشابه شما زیاد واسم افتاده[مادرن دیگه....]
ولی من تو اینجور مواقع چشمامو میبندم و با یک موزیک آروم خودمو زمانی تصور کردم که به خواسته هام رسیدم و تونستم دل پدر و مادرمو شاد بکنم!قشنگ اون لحظاتو میبینم
مامانتون اگه ببینه شما دارین میجنگین همه چیو روبه راه کنین(+) ایشونم روحیه میگیرنو و جوونترم میشن(+)
ولی نه اگه مامانتون از یه طرف پالس منفی بده(-)شماهم از یه طرف زود روحیتونو ببازین(-)زندگیتون نابود میشه
همه چی مثل قبل خوب و خوب میشنو......
من میرم که اثبات کنم
کنکور جلوی من
مثل
مورچه جلوی هالکه!
ویرایش توسط violinist : 14 مهر 1395 در ساعت 14:07
همه چی !
اعضای خانواده ! اعضای فروم ! اعضای بدن !
همه چی رو اعصابم
پای دوست داشتنت ایستادهام...
مثلِ درختِ کاج
روبروی پاییز...
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربر و 1 مهمان)