برداشت شما از این کلیپ چیه ؟ مربوط به حجاب و حیا میشه یا واقعا مربوط به مسائل پزشکی و عشق به پزشکی ؟؟؟
فیلمی که در ترکیه باعث جنجال شد. حتما نگاه کنید
استاد: سلام دوستان!
دانشجویان سال اوّل پزشکی: سلام استاد!
استاد: همه شما با یک هدف به اینجا آمدید اما بسیار کنجکاوم که بدونم بعد از ۶ سال چند نفر از شما از این در با عنوان دکتر خارج خواهد شد؟ طبیعتاً شما به هر کس، من دکتر خواهم شد، میگید اما تا چند لحظهی دیگه با انجام یک آزمایش کوچک به شما ثابت میکنم که آنقدرها هم که فکر میکنید دکتر شدن آسان نیست. خوب حالا من یک بیمار داوطلب نیاز دارم. تو بیا! روی این میز دراز بکش! خوب حالا به یک دکتر نیاز داریم. اما هر کسی نمیشه! باید کسی باشه که در این راه از خیلی چیزها گذشته، فداکاری کرده یک ایدهآلیست. دستها بالا رفته کمتر و کمتر میشه و استاد میگه: بله میبینم از حالا تعداد داوطلبها کمتر و کمتر میشه. خانوم کوچولو شما! بله شما! آیا واقعاً دلتون میخواد که دکتر بشوید؟
دانشجو: بله که میخواهم!
استاد: بفرماید اینجا که همه باهم این خواست شما رو ببینیم.
م برای پزشک شدن تنها دانش پزشکی لازم است ویا اینکه در شما یک استعداد ذاتی وجود دارد؟ خوب حالا شما در حال رانندگی هستید و ناگهان با یک عابر پیاده تصادف میکنید. عابر در خون غلتیده چکار میکنید؟
دانشجو: کنترل میکنم ببینم آیا زنده است؟
استاد: چطوری این کارو خواهی کرد؟ توضیح بده! از طریق گردن نبضش و کنترل بکن! نه مثل اینکه نخواهی کرد! تنفس شو کنترل کن ببین آیا نفس میکشه؟ تنفسش در حال ایستادن است. باید بهش تنفس مصنوعی داد!
دانشجو: من چطور اینکارو بکنم؟؟
استاد: پس حداقل برو سراغ ماساژ قلب! دستتو بذار روی سینیه بیمار!
دانشجو: نه نمیخوام
استاد: پس حداقل جلوی خون ریزیشو بگیر! شاه رگش پاره شده و تو باید جلوی خون ریزی رو بگیری! برای این کار باید سریعا یک پارچه پیدا کنی! مثلأ اون چیزی که به سرت بستی! در کجا این پارچه مهمتره؟ روی سر تو؟ ویا روی یک رگ بریده شده؟
دانشجو: من این کارو نمیکنم.
استاد: بیمار شما جان داد خانوم دکتر. اولین بیمار شما مُرد خانوم دکتر! میدونی چرا؟ چون نخواستی به گردنش دست بزنی. نخواستی بهش تنفس دهان به دهان بدهی. نتونستی از خودت بگذری!
استاد به همه کلاس نگاه میکنه و میپرسه: آیا واقعا و از صمیم قلب میخواهید دکتر بشوید؟