مسابقه ي آرايه هاي ادبي همراه با جايزه

[vetson]

درود بر شما :
شركت در اين مسابقه براي عموم آزاد هستش، جايزه براي دانش آموزان غير از شهر اروميه، جزوه ي واقعا كامل تاريخ ادبيات و اعلام با نصف بها، در نظر گرفته شده و براي دانش آموزان بومي اروميه 5 جلسه ي رايگان كلاس آرايه هاي ادبي:

دانش آموز عزيز سعي كن آرايه هاي ادبي 5 بيت زير رو به طور كامل پيدا كني (كامل ترين پاسخ ها تاييد خواهند شد)
مهلت پاسخ دهي تا آخر شهريور ماه 1391 از طريق همين سايت.

1- در تاب آفتاب غم از پا درآمدم / اي سرو سايه ور ( داراي سايه ، پرسايه ) ز سرم بر مدار دست
2- بيچاره کشی پيشه ی زلفـــــــان کمــــندت / خــــونخـــــــواروشی شيـــــــوه ي چشمــــان سياهــــت
3-داشت دل تنگی مــــــرا چون غنچه در مهد امـــــان / چـــــون گل از بيهوده خندی فرصتم بــــــــر باد رفت
4-شکستِ رنگــــم و بر دوش ِ آهی می کشم محمل / در ايـــن دشت از ضعيفی کــــاه بادآورده را مانــــم
5-چراغ افروز ِ چشم ما ، نسيم زلف جانــــــــــــان است / مباد اين جمــــــع را يا رب غم از بـــــادِ پريشاني

[Shayan]

با سلام و اجازه استاد منم چیزایی که به ذهنم می رسه رو میگم:
1- در تاب آفتاب غم از پا درآمدم / ای سرو سایه ور ز سرم بر ندار دست

اضافه تشبیهی: آفتاب غم (غم به آفتاب تشبیه شده، تاب رو هم میشه وجه شبه گرفت فکر کنم)
کنایه: از پا درآمدم رو یه جورایی کنایه از شکست خوردن بگیریم، از سرم بر ندار دست هم کنایه از این که رهایم نکن
تناسب: آفتاب، تاب، سایه و همچنین سر و دست در مصرع دوم
استعاره: سرو سایه ور استعاره از معشوق

2- بیچاره کشی شیوه ی موهای کمندت / خونخواروشی پیشه چشمان سیاهت

استعاره مکنیه: موهای کمند و چشمان سیاه به انسانی تشبیه شده که دارای پیشه می تواند باشد
تشبیه: موهای کمندت = موهای مانند کمندت

3- داشت دلتنگی مرا چون غنچه در مهد امان / چون گل از بیهوده خندی فرصتم بر باد رفت

تشبیه: من به غنچه و امان به مهد و در مصرع دوم من به گل
حسن تعلیل: شاعر علت پرپر شدن گل را خندیدن (شکفتن) بی موقع آن می داند
کنایه: فرصتم بر باد رفت= فرصتم را از دست دادم

شاید بشود "داشت دلتنگی مرا" را نیز تشخیص گرفت

4-شکستِ رنگــــم و بر دوش ِ آهی می کشم محمل / در ايـــن دشت از ضعيفی کــــاه بادآورده را مانــــم

استغاره مکنیه: "آه" به انسانی تشبیه شده که دارای دوش است.
تشبیه: کاه باد آورده را مانم = به مانند کاه باد آورده هستم (وجه شبه: ضعیفی)
این مورد آخر که می گم نظر شخصی خودمه: این دشت استعاره از دنیا و محمل استعاره از جسم خاکی

5-چراغ افروز ِ چشم ما ، نسيم زلف جانــــــــــــان است / مباد اين جمــــــع را يا رب غم از بـــــادِ پريشاني

در قدیم ظاهراٌ وجود بادی نسیم مانند موجب تقویت نور فانوس می گردیده است. با این فرض چشم ما استعاره مکنیه که به چیزی مثل چراغ تشبیه شده، و نسیم زلف جانان هم به چراغ افروز آن، آرایه ی تضاد رو بین "جمع" و "پریشانی" شاهد هستیم، تناسب زیبایی بین پریشانی و زلف جانان و باد هست، تشبیه دیگری را می بینیم که پریشانی به باد تشبیه شد.

با تشکر از تاپیک خوبتون، فکر کنم غلط زیاد داشته باشم، با این همه یکم هول هولی شد، به بزرگی خودتون ببخشید. فعلاٌ همینا به ذهنم رسید.

[بیات]

منم ارایه هاروخوب بلد نیستم خوش بحالتون که بلدید

[shjafari92]

جوابارو shayanگفتن ما بگیم تکرار میشه!!فکرکنم جوابشون کامل بشه !همون جواب shayan+اینا
تو بیت1 _ای سرو تشخیص داره

بیت4_شاید بشه آه و کاه رو جناس گرفت (آخه یادمه دبیرمون گفت آ همزه و الف هستش )که اگه ی در آهی رو درنظر نگیریم آه و کاه جناس

وبعضیا اسلوب معادله!

[Shayan]

البته در "ای سرو سایه ور" سرو استعاره از معشوق هست و معشوق طبیعتاً انسان هست.

[shjafari92]

البته در "ای سرو سایه ور" سرو استعاره از معشوق هست و معشوق طبیعتاً انسان هست.

خیلی جاها وقتی تشخیص داریم استعاره هم داریم من فکرمیکنم همون کلمه رو باید در نظر گرفت نه اینکه ببینیم استعاره از چیه بعد نتیجه بگیریم تشخیصه یا نه!شایدم شما درست میگی!مطمئن نیستم ولی!!

[Shayan]

اون موردی که شما می گید استعاره مکنیه هست که بعضی اوقات تشخیص هم محسوب میشه. در اصل به زبان ریاضی تشخیص بودن شرط کافی و نه لازم برای استعاره بودن هست نه بر عکس.
این جمله ای که گفتم که استعاره از معشوق هست و تشخیص نیست مشابهش رو تو کتب زیادی دیدم از جمله کتاب همایش آقای دکتر سبطی. الآن دم دستم نیست کتابش لازم دیدید بگید پیدا کنمش صفحه مربوط رو بگذارم.
البته بحث آرایه تا حد زیادی سلیقه ای هم هست.

[shjafari92]

اون موردی که شما می گید استعاره مکنیه هست که بعضی اوقات تشخیص هم محسوب میشه. در اصل به زبان ریاضی تشخیص بودن شرط کافی و نه لازم برای استعاره بودن هست نه بر عکس.
این جمله ای که گفتم که استعاره از معشوق هست و تشخیص نیست مشابهش رو تو کتب زیادی دیدم از جمله کتاب همایش آقای دکتر سبطی. الآن دم دستم نیست کتابش لازم دیدید بگید پیدا کنمش صفحه مربوط رو بگذارم.
البته بحث آرایه تا حد زیادی سلیقه ای هم هست.

موافقم که سلیقه ای هست بعضی اوقات