پشتـــــــ همه این دیـــالوگـــا ، حرفــــایی نهفتــــه س
برای کســــایی که می اندیشنــــــــــد :yahoo (4):
.
.
.
.
بـــخونید و
لـــذت ببرید
واسه خود من که خیلی لذت بخشه
پشتـــــــ همه این دیـــالوگـــا ، حرفــــایی نهفتــــه س
برای کســــایی که می اندیشنــــــــــد :yahoo (4):
.
.
.
.
بـــخونید و
لـــذت ببرید
واسه خود من که خیلی لذت بخشه
پسر خاله :يه روز رفتم نونوايي … نونوا گفت هر کسي اومد بگو پشت سرت وا نسه نون نمي رسه منم هر کي اومد گفتم بيا جلوي من واسا پشت سرم نون نمي رسه … !!
جیگر: من خر نیستم!من خر نیستم!من خر نیستم!
- فامیل دور: ببخشید جسارت کردم، شما عقابی، پروانه ای، من خرم که توو این خونه با تو موندم!
آقای همساده:
آقو ما به دنیا اومدیم انقلاب شد، حرف زدیم جنگ شد
راه رفتیم کودتا شد، رفتیم مدرسه جنگ تموم شد
درس خوندیم هی نظاموی آموزشی عوض شد
رفتیم دانشگو کنکور ول شد، رفتیم سربازی معافیت آزاد شد
رفتیم سرکار مملکت تحریم شد، خواستیم ازدواج کنیم طلا گرون شد
گفتیم بریم خارج پاسپورتمون دی پرت شد، الانم اینترپل دنبالمونه
هه هه هه هه یعنی له لهما!
با این شرایط که پیش میره آقو فکر کنم مشکل از ما باشه اگه بمیریم شاید دنیا بهشت شد هه هه هه...
به قول آقوی همساده !
سیزده بدر باس جمعه باشه که غروبش همچی آسفالتت کنه
نه اینکه امسال تا شونزدهم تعطیلیه
اصن ابهت خودش رو از دست داده این سیزده بدرو
آقای مجری: حالا خودتون رو رها کنید!
فامیل دور: چی کار کنیم؟
آقای مجری: رها کنید!
کلاهقرمزی: آقای مجری، میخوای ضبط رو روشن کن خودمون رو رها کنیم!
کلاهقرمزی: آقای مجری! منم دیکسم میگیره!
پسرعمهزا: الان سیدی منم میگیرَه!
آقای مجری: خب، حالا دیگه خودتون رو رها کنید!
پسرعمهزا: آقای مجری! من بَرَم دستشویی؟
آقای مجری: برو!
پسرعمهزا: ها، اونجا خوبَه!
فامیل دور: منم همینجا دراز میکشم!
آقای مجری: اینجا چرا؟
فامیل دور: دیگه همینجا خودمو رها کردم!
پسر خاله:
آب رادیاتور ماشین بخور محتاج نامردا نباش!
تو نقش اول این عاشقونه ای
من با تو گیشه ها رو فتح میکنم
آقای مجری: واسه چی در ُ باز گذاشتی؟
فامیل دور: واسه بهار.
از در بسته دزد رد میشه ولی از در باز رد نمیشه.
وقتی یه در ُ باز بذاری که دزد نمیاد توش. فکر میکنه یکی هست که در ُ باز
گذاشتی دیگه. ولی وقتی در بسته باشه، فکر میکنه کسی نیست ُ یه عالمه
چیز خوب اونتو هست ُ میره سراغشون دیگه.
در باز ُ کسی نمیزنه. ولی در بسته رو همه میزنند. خود شما به خاطر اینکه
بدونی توی این پسته دربسته چی ئه، میشکنیدش. شکسته میشه اون در.
دل آدم هم مثل همین پسته میمونه.
یه سری از دلها درشون باز ئه. میفهمی تو دلش چی ئه. ولی یه سری از دلها
هست که درش بستهاس. اینقدر بسته نگهاش میدارند که بالاخره یه روز مجبور
میشند بشکنند و همهچی خراب میشه.
آقای مجری: در دل آدم چهجوری باز میشه؟
فامیل دور: در دل آدم با درد دل ئه که باز میشه.
همساده : ما رفتیم محضر ماشینو به نام خودمون بزنیم،
یهو نفیمیدیم چی شد اون وسط از یکی طلاق گرفتیم! ما که اصلا زن نداشتیم!
الان پنج ساله دارم مهریه میدم نمیدونم به کی ! ینی داغونما له له هستم !
سه نوع دور داریم:
اونی که دستت بش نمیرسه
اونی که چشمت بهش نمیرسه
اونی که فکرت هم بش نمیرسه
(فامیل دور)
مجری :چه فیلمی میخواید ببینید؟
کلاه قرمزی: ;کلابلانکا
پسر عمه زا : ارباب کتلتها
ببعی :درباره بی بی
فامیل دور : دور شهر بی دفاع
گابی : بر گاو رفته
فامیل دور: امروز داشتم حسرت میخوردم
آقای مجری:حسرت چی؟
فامیل دور: یه عمر در همه ی درها ایستادم ولی همه رو بسته نگه داشتم،چه وقتهایی که کسی اومد در زد و در رو باز نکردم و صدایی هم ندادم که فکر کنه کسی خونه نیست
.
آقاي مجري:
در خواست مون رو مي تونيم با يه کلمه قشنگ بگيم.
مثلا يه ليوان آب بخوايم چي مي گيم؟
پسر خاله: خودمون مي ريم آب مي خوريم، براي بقيه هم مياريم.
- نه، مثلا بخوايم بگيم اين شيريني رو به من بده …
- خودمون بلند مي شيم بر مي داريم، به بقيه هم تعارف مي کنيم.
- نه، يه کلمه اي بگو که محبت شما رو به من نشون بده.
- مي خواي برم نون بگيرم؟ مي خواي برم نفت بگيرم؟ آب بيارم؟
- نه نه … قبل از اينکه بگيم اين شيريني رو به من بده
مي تونيم يه کلمه قبلش بذاريم.
بگيم:” عزيزم، ممکنه شيريني رو به من بدي؟”
-بله بفرما. بفرما. من خودم بايد زودتر مي فهميدم
شيريني مي خواي، بهت مي گفتم. بفرمايين. بفرمايين
تو نقش اول این عاشقونه ای
من با تو گیشه ها رو فتح میکنم
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربر و 1 مهمان)