خانه شیمی

X
  • آخرین ارسالات انجمن

  •  

    صفحه 3 از 9 نخستنخست ... 234 ... آخرینآخرین
    نمایش نتایج: از 31 به 45 از 131
    1. Top | #31

      نمایش مشخصات
      دیالوگ نی ولی...


      چقد بزرگ شدین شماها !!! خخخ ! دم همه بچه های انجمن کنکور گرم





    2. Top | #32
      کاربر نیمه فعال

      نمایش مشخصات
      آقای مرجی : پسر عمه زا !
      جوابی نمیشنوه ...
      آقای مرجی برای بار دوم : پسر عمه زا !
      باز هم جوابی نمیشنوه ...
      آقای مرجی برای بار سوم : پسر عمه زا !
      پسر عمه زا بیخیال میاد رد میشه .
      آقای مرجی : پسرعمه زا مگه نمیشنوی این همه صدات کردم ؟
      پسر عمه زا خیلی بی تفاوت میگه: من شنیدِم ولی اهمیت نِدادِم !
      یه اعدامی که امیدش به دنیا نیست
      ولی دنیا براش جذابیت دارههههههه

    3. Top | #33
      کاربر فعال

      نمایش مشخصات
      پسرخاله تو دادگاه:یه مورچه یه دونه رو به دوش میکشه، باد میزنه و دونه رو میندازه، اتفاقه دیگه!
      یه گربه لب حوض میخواد ماهی بگیره ، میفته تو حوض، هه هه اتفاقه دیگه میفته
      اصلا اتفاق باید بیفته...
      بچه ها رو به خاطر یه اتفاق نباید انداخت زندان.........!
      تو نقش اول این عاشقونه ای
      من با تو گیشه ها رو فتح میکنم

    4. Top | #34
      کاربر فعال

      نمایش مشخصات
      فامیل دور و کلاه قرمزی بعد سوزوندنه سشوار خخخخ

      آقای مجری: این سشوار من کجاست!؟
      بچه ها: سشوار!؟
      آقای مجری: بابا سشوار...مگه نمیدونید سشوار چیه!؟ اون چیزی که باهاش سرمونو خشک میکنیم
      کلاه قرمزی: حوله...
      آقای مجری: حوله نه, اونی که باد میزنه
      پسرعمه: پنکه...
      آقای مجری: پنکه نه, باد شدید میزنه
      ببعی: کولر
      آقای مجری: ای بابا! باد میزنه, داغه
      کلاه قرمزی: اطو اطو
      فامیل دور: اجاق اجاق...
      آقای مجری: بابا سشوار نشنیدید تا حالا!؟
      فامیل دور: یه راهنمایی میشه بکنید آقای مجری؟ تو جیب جا میشه!؟
      آقای مجری: ببینید سشوار...اینیکه تو حموم بود من میزدم به سرم
      بچه ها: شامپو شامپو
      آقای مجری: شامپو نه
      فامیل دور: شما ریف میزنید به سرتون!؟
      آقای مجری: من اون سشوار و میخوام...اون سشوار کجاست!؟
      فامیل دور: سشوار بعید میدونم تو خونه داشته باشیم, فوقش یه شوار که اونم اینجا نداریم.ما تو دور یه نفر و داشتیم که یه شوار داشت بعد اون شوارش فوت کرد یه شوار دیگه گرفت شد 2شوار...سشوار دیگه نشنیده بودیم
      آقای مجری: چرا خودتونو میزنید به اون راه!؟سشوار همونی که میگیریم سرمونو باهاش خشک میکنیم
      فامیل دور: بیگودی



      تو نقش اول این عاشقونه ای
      من با تو گیشه ها رو فتح میکنم

    5. Top | #35
      کاربر نیمه فعال

      نمایش مشخصات
      آقای برق کار : اگه سیم لخت باشه چی میشه ؟

      کلاه قرمزی : خوب سیم خجالت میکشه ...
      یه اعدامی که امیدش به دنیا نیست
      ولی دنیا براش جذابیت دارههههههه

    6. Top | #36
      کاربر نیمه فعال

      نمایش مشخصات
      فــــــامیل دور:دربســــــتتنی روبایدبســـت و راه رفتــــنیوهم بایــــدرفت
      پســـرعمـــــه زا:نخـــــــیرهم دربســـــــــتنی روبایدلیسیـــــــــــد

    7. Top | #37
      کاربر فعال

      نمایش مشخصات
      فامیل: اگه عقاب بشینه رو دستم چی؟
      مجری: عقاب چیه؟
      فامیل: اگه منو ببره تو رونه واسه بچه‌هاش؟
      فامیل با دستپاچگی تمام :هه هه هه
      کلاه قرمزی: آی مرژی بش بگو بزاره بشینه عقافه؛ بیاره شبا ما ببینیم عقافا چه شلکین؟
      فامیل: بابا اون زورش بیشتره من نمیتونم بیارم اون منو میبره خونش ببینه من چه شِکریم


      تو نقش اول این عاشقونه ای
      من با تو گیشه ها رو فتح میکنم

    8. Top | #38
      همکار سابق انجمن
      کاربر باسابقه

      نمایش مشخصات
      سه نوع دور داریم:

      اونی که دستت بش نمی رسه

      اونی که چشمت بهش نمی رسه

      اونی که فکرت هم بش نمی رسه

      [فامیل دور]

    9. Top | #39
      کاربر فعال

      نمایش مشخصات
      آقو ما یه باررفتیم بانک یارانمونو بگیریم.

      طرف گفت دیگه به شما یارانه تعلق نمیگیره!

      گفتیم چرا؟گفت چون شما ۲۱ روزه که مردی!!!!

      آقو مارو به زور بردن پزشکی قانونی زنده زنده کالبد شکافیمون کردن!

      گفتن مرگش مشکوک بوده پلیس اومد ۲ ماه و نیم تحقیق کرد

      آخرش گفت تنها مظنون ماجرا خود ماییم!مارو بردن دادگاه…

      گفتیم خدارو شکر اولیای دم خونواده خودمونن مارو میبخشن…

      آقو وسط دادگاه خونوادمونو جو گرفت

      از قاضی اشد مجازات رو خواستار شدن!!…ها ها ها…

      قراره پس فردا اعداممون کنن!

      همش به خاطر ۴۰تومن یارانه ایجور داغون شدیم!




      تو نقش اول این عاشقونه ای
      من با تو گیشه ها رو فتح میکنم

    10. Top | #40
      کاربر انجمن

      نمایش مشخصات
      عاشق پسرخاله ام خیلی با معرفت کاش ما آدمها هم یکم از پسرخاله یاد می گرفتیم

    11. Top | #41
      همکار سابق انجمن
      کاربر باسابقه

      نمایش مشخصات

      اقای مجری: حالا خودتون رو رها کنید!
      فامیل دور: چی کار کنیم؟
      آقای مجری: رها کنید!
      کلاه‌قرمزی: آقای مجری، می‌خوای ضبط رو روشن کن خودمون رو رها کنیم!

      کلاه‌قرمزی: آقای مجری! منم دیکسم می‌گیره!
      پسرعمه‌زا: الان سی‌دی منم می‌گیرَه!

      آقای مجری: خب، حالا دیگه خودتون رو رها کنید!
      پسرعمه‌زا: آقای مجری! من بَرَم دستشویی؟
      آقای مجری: برو!
      پسرعمه‌زا: ها، اونجا خوبَه!
      فامیل دور: منم همین‌جا دراز می‌کشم!
      آقای مجری: اینجا چرا؟
      فامیل دور: دیگه همین‌جا خودمو رها کردم!

    12. Top | #42
      همکار سابق انجمن
      کاربر باسابقه

      نمایش مشخصات
      ﺁﻗﺎﯼ ﻣﺠﺮﯼ: ﭼﺮﺍ ﺭﻭ ﺍﯾﻦ ﺗﺨﻢ ﻣﺮﻍ ﺩﺭ ﮐﺸﯿﺪﯼ؟
      ﻓﺎﻣﯿﻞ ِﺩﻭﺭ: ﺩﺭ ﮐﺸﯿﺪﻡ ﮐﻪ ﯾﻪ ﺭﻭﺯﻧﻪ ﺑﺎﺷﻪ، ﺟﻮﺟﻪ ﻫﻪ ﻓﮏ ﻧﮑﻨﻪ ﻫﻤﺶ ﺩﯾﻮﺍﺭﻩ، ﺍﻣﯿﺪ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻪ ...

    13. Top | #43
      همکار سابق انجمن
      کاربر باسابقه

      نمایش مشخصات
      خانم نگاریان: من صاحب نوه شدم
      فامیل دور: چی شده؟ شما مگه ازدواج کرده بودین؟
      خانم نگاریان: نه!
      کلاه قرمزی: خالی خالی؟

    14. Top | #44
      همکار سابق انجمن
      کاربر باسابقه

      نمایش مشخصات
      بچه ها بعد از خرابکاری توی کتابخونه ...
      گابی : این کتابه چی بود ، بیردوران بود چی بود ، خوردم دیدم یکی دیگه هست ، ده تا بود، همش خوردم
      مجری: تاریخ ویلدورانت رو خوردی؟
      فامیل : این که چیزی نبود : این کتاب کهنه ها رو چرا نگه داشتن، خواستم بریزم دور میگفتن خطیه دست نزن
      کلاه قرمزی: این قفسه ها رو چرا تنگ میچینن، مثل دومینو ریخت رو هم
      ببعی : آی ام سو ساری ....
      کلاه قرمزی : الان هم دم درن ، فک کنم میخوان خونت رو بخرن
      محری : چرا؟
      کلاه قرمزی: گفتن به اقای مجری بگید سند خونش رو بیاره
      فامیل : گمونم اون ده پرس بیل دورانت خیلی گرون بود ، غذا خارجی بود
      )

    15. Top | #45
      همکار سابق انجمن
      کاربر باسابقه

      نمایش مشخصات
      مجری: فامیل دور چرا ببعی رو گذاشتی رو سرت!؟
      فامیل: آقای مجری امروز یه دکتره تو ماهواره میگفت اگه پشکل گوسفند بمالین رو سرتون موهاتون دوباره درمیاد
      ببعی: دَدی انقد حرف نزن تمرکزم بهم میریزه!
      فامیل: سیرداغ ببینم! ۲ساعته داری تلاش میکنی هنوز موفق نشدی! من از بچگی آرزوم بوده مو داشته باشم،تو آخرش گند میزنی به آرمانهای من!
      ببعی: دستشوییم نمیاد…
      فامیل: به آبشار فکر کن…نه نه اون مال یه چیز دیگه س…به وضعیت اقتصادیمون فکر کن! ولی فقط به وضع ده یازده سال پیش فکر کنی ها،میترسم اگه به جلوتر فکر کنی کل هیکلم مو دربیاره!
      مجری: آخه آدم واس خوشگلی هر کاری میکنه؟ واقعاٌ عقل هم چیز به درد بخوریه!
      فامیل: نه آقای مجری……تو این دوره زمونه ای که مردم عقلشون به چشمشونه پشکل بیشتر به درد آدم میخوره!

    صفحه 3 از 9 نخستنخست ... 234 ... آخرینآخرین

    افراد آنلاین در تاپیک

    کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

    در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربر و 1 مهمان)

    کلمات کلیدی این موضوع




    آخرین مطالب سایت کنکور

  • تبلیغات متنی انجمن