داستان دو سال کنکور من با نام روانی شدم ! (1)

[Fatemehhhh]

عاغا خیییلیییی خوب بود
خدایی بیا تهشو بگو =|

فرستاده شده از MediaPad M1 8.0ِ من با Tapatalk

[kimiagar]

منو ميبيني؟
داستان منو چي؟شنيديش؟
من تنهاي تنها توي يه شهر ديگه دررحالي كه از همه جا طرد شده بودم دور از خونواده توي ي خونه بدون يخچال بدون كولر حتي
درس خوندم
من رتبه ي سه رقمي رشته زبان سال٩٢ مني كه همه جا اسمم رو توي سطح شهر زده بودن ،انصراف دادم از زبان
ميفهمي چي كشيدم؟
خرداد كوليت عصبي گرفتم يعني از شدت افسردگيه بيش از حد بيماري روان تني گرفتم اين اصطلاحاتو سرچ كن ميفهمي يعني چي
يعني انقد غمگين و افسرده و تنها باشي كه روحت بزنه جسمتو داغون كنه
من افسردگي فصلي هم گرفتم يه بيماري غير قابل درمان ديگه،هنوزم غروباي زمستون با ديدن غروب افتاب انگار منو زنده زنده خاك ميكنن تا اين حد حالم بد ميشه حس ميكنم روحم داره از تنم جدا ميشه
من اگه ميمردم هم كسي نبود جنازمو جمع كنه!!
با درد شديد معده رفتم دكتر توي همون شهر و تنها،گفت تو چرا همراهي نداري؟گفتم چمه هرچي هست ب خودم بگين،گفت مشكوك به سرطان معده اي.يك هفته تمام بجز اب چيزي نخوردم و همون اب رو بالا ميوردم
حدود ١٢ كيلو وزن كم كردم و دور چشام گود افتاد و سياه شد و همينجوري سياه موند!!
كنكور سال ما خرداد برگزار شد تاريخ دقيقشو يادم نيست
روزي ١١تا قرص ظهر ميخوردم ١١تا شب
من حتي روز كنكور با هزار تا التماس از خدا و دعا رفتم امتحان دادم با دلدرد شديد و عجيبي كه يك ماه تمام داشتم
شايد جاش نباشه بگم ولي من بخاطر اين مشكل و استرسي كه داشتم اسهال هم شدم همون روز كنكور!
من حتي سر ازمون جامع قلمچي بي هوش شدم ١١٥ اومد

فكر نميكنم مشكل شما يك دهم اين مشكل هم باشه
اينم بگم معدل من ١٤.٢٥ كتبي بود و ١٧.٧٠ كل ديپلم

از روز بعد از كنكور هم درمان قطعي رو شروع كردم و با روزي ٢تا امپول دائم خوابيدم
انقدر خواب بودم كه اصلا نفهميدم چقد گذشت كه نتيجه ها اومد

من تمام معيار هاي يكي ك ميتونست بعدا بگه ب اين دليل شكست خوردم رو داشتم!
ولي موفق شدم!
به قول شما رواني شدم ،مريض شدم،تنها شدم،طرد شدم،ولي موفق شدم
و دليلاي شما اصلا قانعم نميكنه

خانوم دکتر باید بگم شما اسطوره اید
هم خیلی ناراحت شدم
هم خیلی خوشحال که به هدفتون رسیدین بعد از این همه سختی
امیدوارم بیماریتون درمان پیدا کرده باشه

[Saturn8]

up

[Anni]

داداچ فیلم نامه نوشتی؟-->اخه دیدم بعضی جاها تو گیومه حالت روحی کارکترم نوشتی
شبیه بتمن شوالیه تاریکی بر می خیزد شد که
---
جدا از شوخی
کنکور فارغ از نتیجش برای من خیلی خوب بود و تجربه های زیادی بهم داد...فک کنم هر کسی برا اینکه مرد باشه به جز سربازی باید کنکوریم باشه حالا بماند که الان به حافظه خودمم اعتماد ندارم و باید واسه نگه داشتن یه ادرس تو مغزم تست پوششی بزنم ازش

لنتی فقط تیکه اخرش

[NormaL]

منو ميبيني؟
داستان منو چي؟شنيديش؟
من تنهاي تنها توي يه شهر ديگه دررحالي كه از همه جا طرد شده بودم دور از خونواده توي ي خونه بدون يخچال بدون كولر حتي
درس خوندم
من رتبه ي سه رقمي رشته زبان سال٩٢ مني كه همه جا اسمم رو توي سطح شهر زده بودن ،انصراف دادم از زبان
ميفهمي چي كشيدم؟
خرداد كوليت عصبي گرفتم يعني از شدت افسردگيه بيش از حد بيماري روان تني گرفتم اين اصطلاحاتو سرچ كن ميفهمي يعني چي
يعني انقد غمگين و افسرده و تنها باشي كه روحت بزنه جسمتو داغون كنه
من افسردگي فصلي هم گرفتم يه بيماري غير قابل درمان ديگه،هنوزم غروباي زمستون با ديدن غروب افتاب انگار منو زنده زنده خاك ميكنن تا اين حد حالم بد ميشه حس ميكنم روحم داره از تنم جدا ميشه
من اگه ميمردم هم كسي نبود جنازمو جمع كنه!!
با درد شديد معده رفتم دكتر توي همون شهر و تنها،گفت تو چرا همراهي نداري؟گفتم چمه هرچي هست ب خودم بگين،گفت مشكوك به سرطان معده اي.يك هفته تمام بجز اب چيزي نخوردم و همون اب رو بالا ميوردم
حدود ١٢ كيلو وزن كم كردم و دور چشام گود افتاد و سياه شد و همينجوري سياه موند!!
كنكور سال ما خرداد برگزار شد تاريخ دقيقشو يادم نيست
روزي ١١تا قرص ظهر ميخوردم ١١تا شب
من حتي روز كنكور با هزار تا التماس از خدا و دعا رفتم امتحان دادم با دلدرد شديد و عجيبي كه يك ماه تمام داشتم
شايد جاش نباشه بگم ولي من بخاطر اين مشكل و استرسي كه داشتم اسهال هم شدم همون روز كنكور!
من حتي سر ازمون جامع قلمچي بي هوش شدم ١١٥ اومد

فكر نميكنم مشكل شما يك دهم اين مشكل هم باشه
اينم بگم معدل من ١٤.٢٥ كتبي بود و ١٧.٧٠ كل ديپلم

از روز بعد از كنكور هم درمان قطعي رو شروع كردم و با روزي ٢تا امپول دائم خوابيدم
انقدر خواب بودم كه اصلا نفهميدم چقد گذشت كه نتيجه ها اومد

من تمام معيار هاي يكي ك ميتونست بعدا بگه ب اين دليل شكست خوردم رو داشتم!
ولي موفق شدم!
به قول شما رواني شدم ،مريض شدم،تنها شدم،طرد شدم،ولي موفق شدم
و دليلاي شما اصلا قانعم نميكنه

بفرما
بعدا میگم مرموزین همتون بدتون میاد:/
خو عین آدم بگین چی قبول شدین دیگههه با روح و روان یه فضول بازی نکنین

[Gladiolus]

بفرما
بعدا میگم مرموزین همتون بدتون میاد:/
خو عین آدم بگین چی قبول شدین دیگههه با روح و روان یه فضول بازی نکنین

گفت بعدش خوب
پزشکی رفسنجان

[B.R]

کم هندی بازی درارین دیگ توروخدا ادم از خودش عقش میشه

[Shayan.Sh]

من نمیدونم اون آقا چی قبول شدن یا کی هستن و الان کجان ، ولی از طرز حرف زدن و پست نوشتنشون کاملا معلومه یک نوع بیماری روانی رو دارن تحمل میکنن و اگر تا حالا به روانشناس مراجعه نکردن احتمالا این بیماری غیر قابل علاج شده. با کمال احترام

پ.ن: روانشناس هم نیستم ولی خیلی مقالات روانشناسی میخونم

[138h.z]

ممنونم اول دوما بگذارید توضیح بدم بهتون
من برنامه داشتم برای عید که خیلی حساس بود ، دوران عیدم که میدونید طلابیه بینیم تا 15 تو گچ بود به خاطرش کلاس های فصل محلول رو از دست دادم ، بعد از 15 روز حسرته از دست رفتن دوران طلایی که خیلی بهم کمک میکرد و حسرته از دست رفتن محلول های شیمی که خیلی دوس قوی بودم حالا این حسرت برای چی بود خودم یا مقصرش دیگران بودن این فکر منو اذیت پیکان و من احتیاج به روانشناس داشتم ..حالا شما بگو من آدم میشناسم یه دست نداشت پزشک شد قیا،قیاسه مع الفارقه

تا زمانی ک شخصیت ی قربانی داشته باشی هیچ وقت داخل زندگی موفق نمیشی باید مسئولیت صفر تا صد زندگی خودت قبول کنی

[la fille]

چه تاپیک هایی رو آپ میکنید !!!!!!! کاش هدف آپ کننده اصلی بعد این همه سال رو میفهمیدم !واقعا بی محتوا ،خسته کننده و مزخرف بود! بعد جالبه یکسری نوشتن قلمت عالی بود! بخدا اون رمانای تینیجری که دخترای 14ساله مینویسن بیشتر از این ادمو ترغیب به خوندن میکنه همونا که میگه بوی تلخ عطرش با سیگارش قاطی شده بود و رگای بیرون زده از پیشونیش دیوونم میکرد
خلاصه که نکنید این کارا رو دوستان ، تاپیک قدیمی خوب کم نیست ،اینا چیه؟ نخونید تورو به خدا منم دیگه برام شد درس عبرت که بعد چند روز میام انجمن میبینم این تاپیکای داغون رو بعد چند سال آپ کردید نخونمشون

[Amiiin]

[mohammad1381]

بخاطر یه مشت به دماغ 15روز درد کشیدند(مگه با اره دماغشو بریدند!)
بابا ایشون که من خوندم فقط فیلنامه خوبیه وگرنه من تنها چیزی که فهمیدم وضع خیلیا بدتر از ایشونه!

[harley]

وای خدا چرااااااا آخه چرا باید آرزو های یه پسر 18ساله رو با یه مشت نابود کنی؟؟چراااا؟؟بهم بگووو

[اسكار]

شخصيت اين اقا خيلي با شخصيت من به شخصه فرق ميكنه چون اصلا نميتونم بفهمم كه اين اقا خيلي خيلي گناه داشته و سختي كشيده تو طول كنكورش چون بهش مشت زدن و تو كلاسا ارتباطش با معلما بد بوده بعد يه سري درساش بهتر از بقيه بوده
مشكل اين اقا به نظرم روحي رواني بوده و خودشم اين حالت عصبي بودن رو دوست داشته به نظرم فك كرده گنگش بالاست .

[اسكار]

داستان منو ميشنيد كه حتما پيرهن ميدريد و سر به بيابان ميذاشت