بله
خیر
واهاییییی چقد سخت میگیری دوست من
منم شرایطم مثه شماس ولی اصلا اهمیت نمیدم بهش ینی واسم مهم نیس چون میدونم قبول بشم میگن آفرین ما حمایتت کردیم قبولم نشم بازم میگن تقصیر خودت بود هر چی میخوایتی فراهم کردیم
پ همه چی بستگی به خود آدم داره
من مامانم دقیقااا اون تایمایی که استراحت میکنم میاد کلی داد و بیداد میکنه من فقط خندم میگیره خدایی انقد که باحال غر میزنه
میرم بیرون میگم خب الان حرص خوردی من پزشکی تهران آوردم؟
بعد بابامم میگه ولش کن دخترمو آشپزیم رشته س
هیچییی نمیگم باور کن سخت بگیری بدتر میکنن
الانه دیگه خودشون بیخیالم شدن میگن نهایت شوهرت میدیم با اینکه عاشق پزشکیم میگم خب بهتر انگیزه مو واسه نخوندن بیشتر میکنید
خانواده ها قدیمی فک میکنن ولی از رو دلسوزی میگن به من که ثابت شده
اخه چقدر جنگ اعصاب امشب پدر تشریف اوردن بهم میگن تو ک نمیخونی برو کار کن و ترک تحصیل کن میدونن من به درس تحصیل وکار تو کادردرمانی علاقه دارم و از این حرفشون خیلی لجم میگیره ولی هی میگن هی میگن... امشب دیگه گریم درومد خداوکیلی قشنگ رو ضخم نمک پاشیدنه بعد سه ساعت فهمیدن اشتباه کردن اومدن میگن تو میتونی و فلان و بسار ولی این ماهی مرد دیگه ...
اون گوشی رو بذارید کنار و خاموشش کنید ، واقعا هم درس بخونید ۹۹ درصد مشکلات حله ، فکرم نکنید زیرآبی میرید والدین نمیفهمن ، نود درصد مشکلات بخاطر بچه هاس
یادم نیست سه روز پیش ناهار چی خوردم
اما یادمه ده سال پیش وقتی جواب کنکور اومد کیا چی گفتن، تک تک کلماتشو با جزییات کامل!
در مواقع حساس آدم باشیم ...
چرا جوری رفتار میکنید که خونوادتون باهاتون دشمن هستن؟بخدا چیزی غیر از خوبی شمارو نمیخوان
رو صندلي داغ هستم
واقعا چرا انقدر با زبون نيش دار هدف ميگيرنت و تخريبت ميكنن
واقعا بعضى وقتا آدم شك ميكنه پدر و مادرن
ویرایش توسط Amin6 : 12 شهریور 1397 در ساعت 02:45
چي بگم ك نگفتنم بهتره
بقول شاعر از دست عزيزان چه بگويم؟..
بابام ك كلن هيچي فقط صب مياد ي نگا ميندازه و اوضاع اقتصادي و خانوادگي و اينا حرف ميزنه.هر چي نگا ب كتاب ميكنم ك تموم كنه باز ميگه
ديگه كم كم نيم ساعت وقت زيست خوندنمم ميگيره
بد ب مامانم ميگم بش بگو صبا اينقد نياد حرف نزنه
بد فردا صبحش مياد گلايه ك تو چقد بچه فوضولي هستي و من نميتونم دو كلام باهات حرف بزنم
در كل من جوابشو نميدم و چ كنم
از اون ور مامانمه علان قشنگ 2 ساله هي ميگه كي ميري دانشگاه ؟ حيف دانشگاه ازاد نيس؟ برو غير انتفاعي
اصلن دوستم رفته ازاد حسابداري بدون كنكور ميگه تو چرا نرفتي
بعدشم ك هر سال نزديك مدرسه ميگه كيفي چيزي نميخاي بري براي تحصيل مجدد از ابتدايي دوباره بخوني؟
بعد ظهرم ك جارو كشيدن و اينا با منه
حرف از كتاب جديد ام بزني انگار روشون اب جوش ريختي
ميگن تو چنت كتاب داري همينا رو خوندي؟
ولي با همه اينها بايد مدارا كرد ديگه . تازه مشكل جديدم بعد از قبول شدن خواهرمه
اگه قبول شه رسما و عملا نميدونم چ بلايي سرم ميارن ديگه
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربر و 1 مهمان)