uberdiebuch-undpressezensurimirandw-w900-h600.jpg

کتابخوانی موضوعی که این روزها نقل همه محافل روشنفکر مابانه است که البته بیشتر ازآنکه هدف مطرح کردن بحث کتاب و کتابخوانی ، ترویج آن در جامعه باشد ،یک ژست روشنفکری و مایه تفاخر و خود بزرگ بینی است . اما چرا اقبال به کتاب در ایران این قدر پایین است ؟ درجایی که از ابتدا به کودکان می آموزند کتاب بهترین دوست است چرا بازهم آمار کتابخوانی اینقدر پایین است . این روزها هم که با آمدن فناوری های نوین همچون گوشی های هوشمند ، تبلت ، لپ تاپ و انواع بازی های دیجیتالی ، اقبال به کتاب بیش از پیش کم شده به گونه ای که این روزها کودکان حتی به صورت لفظی هم کتاب را بهترین دوست نمی دانند. اما قطعا می شود با هماهنگ کردن فرهنگ عینی ( میزان ورود تکنولوژی به یک کشور ) و فرهنگ ذهنی (ظرفیت و راه های صحیح استفاده از تکنولوژی ) بخشی از تکنولوژی را در خدمت کتاب و کتابخوانی قراردارد .
اما اقبال کم مردم به کتابخوانی به یک مجموعه عوامل بستگی دارد که شاید نتوان همه آنها را دراین نوشتار بررسی کرد ولی به نظر می رسد دو مساله وضعیت رفاه اقتصادی و مساله فرهنگ از مسائل بسیار مهم بر میزان کتابخوانی در میان یک ملت باشد . این حرف خیلی دور از ذهن نیست که انسان زمانی می تواند به مسائل مانند هنر وکتاب و خلاقیت و مسائلی از این قبیل فکر کند که از نظر معیشتی تا حدودی تامین باشد و مشکلات اقتصادی احاطه اش نکرده باشند.
بر اساس آخرین آمار به‌دست‌آمده از میزان مطالعه هفتگی، مردم کشور هند با سرانه مطالعه هفتگی ۱۰ ساعت و ۴۲ دقیقه، مقام اول رادارند. مردم کشورهای تایلند، چین، فیلیپین، مصر و جمهوری چک به ترتیب با ۹ ساعت و ۴۲ دقیقه، ۸ ساعت، ۷ ساعت و ۳۶ دقیقه، ۷ ساعت و نیم و ۷ ساعت و ۲۴ دقیقه، پیشتاز هستند و مردم کره با کمترین میزان ۳ ساعت و ۱۶ دقیقه، در قعر جدول این مطالعه قرارگرفته است. شاید در نگاه نخست هر خواننده‌ای به دنبال نام سایر کشورها در این میان باشد، و با دیدن این اسامی کمی شوکه شود.
این داده از نتایج به‌دست‌آمده از مطالعه ۳۰٫۰۰۰ نفر در سراسر جهان به‌دست‌آمده است. مردم آمریکا در این میان مقام ۲۳ را در مطالعه کتاب به خود اختصاص داده‌اند.
شاید فهمیدن اینکه چرا میزان مطالعه مردم آمریکا باسطح بالایی از رفاه از مردم هند که بیشترشان به سختی از پس نیاز های روزمره خود بر می آیند کمتر است خیلی سخت نباشد. درست است که مردم هند از زندگی مرفهی برخوردار نیستند اما توقعی هم برای زندگی آن چنانی ندارند بنابراین برای رسیدن به زندگی بهتر دغدغه چندانی هم ندارند ، این موضوع از یک سو و البته فرهنگ سازی از سوی دیگر باعث شده که مردم این کشور بیشتر از سایرملت های به کتابخوانی توجه داشته باشند البته مسائل دیگر هم در این خصوص دخیل هستند . و اما مردم آمریکا که از رفاه زیادی برخوردارند و قاعدتا دغدغه های معیشتی کمتری هم دارند چرا از نظر کتاب خوانی از هندی ها پایین ترند؟ این موضوع می تواندبه فرهنگ مردم در آمریکا باز گردد و به اینکه در دنیای پر زرق و برق آمریکایی کتاب نمی تواند اولویت های بالای مردم باشد زیرا امکانات و ابزارهای متعددی درجامعه آمریکا وجود دارد تا مردم را ازکتاب و کتابخوانی دور کند.
اما با نگاهی به وضع زندگی در ایران می توان متوجه شد که کشورما دستکم از لحاظ اقتصادی جایی بین آمریکا و هند قرار دارد اما چرا رتبه کتابخوانی مردم ما جایی بین رتبه های این دو کشور نیست .
شاید بتوان این موضوع را با سطح انتظارات ما از زندگی و امکانات رفاهی‌مان مرتبط دانست . آیا اگر با خود صادق‌تر باشیم، اعتراف نخواهیم کرد که چشم و هم‌چشمی‌های جهان‌سومی عمیقاً دست و پای بسط فرهنگ را از ما ربوده است؟ چند درصد از ما برای کودکانمان در روز تولد و یا به مناسبت موفقیت‌های زندگی‌شان کتاب می‌خریم؟ چند درصد از ما به دنبال یافتن و یا دانلود کردن آثار بزرگ ادبیات کلاسیک در قالب رمان، کتاب‌های خلاصه‌شده و یا فیلم‌های سینمایی هستیم؟ چند درصد از ما برایمان مهم است که دوستان فرزندمان چه کتابی را برای آخرین بار خوانده‌اند تا آن را برای مطالعه فرزندانمان برگزینیم؟چند درصد از ما پیش از مطالعه کتاب کودکمان خودمان آن را مطالعه می‌کنیم؟ و مهم‌ترین سؤال این‌که چرا؟
قشر متوسط و رو به پایین اجتماع آن‌قدر درگیر روزمرگی و چرخاندن چرخ زندگی است که عملاً حتی فرصت دیدن فرزندش را نیز پیدا نمی‌کند. بااین‌حال بهانه آن درصد نه چندان کوچک قشر مرفه برای به دوش نکشیدن چنین رسالت مهمی چیست؟ شاید بتوان برآنها هم همان دلایل کمتر کتاب خواند مردم آمریکا را مطرح کرد البته با کمی غلظت بیشتر .
جای آموزش و فرهنگ‌سازی نیز در این میان می‌تواند بسیار پررنگ باشد. در مقایسه با کشوری چون فرانسه که تقریباً هر شهروندی که با مترو رفت‌وآمد روزانه خود را انجام می‌دهد و در این مسیر کتابی در دست گرفته و مشغول مطالعه است، شاید این اشکال گرفته شود که اساساً در بسیاری از مواقع ما به‌زحمت وارد مترو می‌شویم و اگر تنها بتوانیم جای کوچکی برای سرپا ایستادن پیدا کنیم، بسیار خوش‌شانس هستیم. با این شرایط چگونه می‌توانیم کتاب در دست گرفته و مطالعه کنیم و مهم‌تر آن‌که از آن لذت هم ببریم و گاهی چیزی هم بیاموزیم. پس شاید بتوان گفت یکی از مواردی که می‌تواند این مسیر را هموار سازد، ایجاد رفاه بیشتر فضاهای عمومی برای فرهنگ کتاب‌خوانی است که نقش اِلمان فرهنگی و هنری در این روند بی‌تأثیر نیست.. اما بازهم می‌توان گفت که در زمان‌هایی که مترو در ساعت‌های پررفت‌وآمد خود نیز نیست، مطالعه به‌جز در موارد محدود، کمرنگ‌تر از همهمه‌های صحبت کردن، مکالمات تلفنی و جک خوانی‌های فضاهای مجازی است. کارهای کوچک و کم‌هزینه همچون طراحی‌ها و تبلیغات ساده می‌تواند در چشم هر بیننده‌ای، فرهنگی تازه را حک کند . البته بهتر است عادل باشیم و فعالیت‌های رایگان شهرهای کتاب را ببینیم بزرگداشت‌های هرچند کوچک برای کودکان و بزرگ‌سالان را برشماریم که البته کافی و صد در صد موفق نبوده و نیست. اخیراً و در میان تبلیغات مسابقات یورو ۲۰۱۶ هم تبلیغ کتاب دیده می‌شود که خود اتفاق بسیار خوب و روش مناسبی برای معرفی کتاب است البته اگر به جای تعصب‌های قبیله‌ای، قومی، سیاسی، مذهبی و اجتماعی، روندی آموزشی را در لایه‌های زیرین خود داشته باشد وگرنه که بازهم همان کلیشه‌های حوصله سر بر خواهد بود.
شما هم با ما همراه شوید و این سوال ها رو از خود بپرسید:
چقدر مطالعه می‌کنید؟ آیا به خاطر می‌آورید که چگونه با کتاب خواندن آشنا شدید؟ چه راهکارهایی را برای بالا بردن سطح سرانه سالانه مطالعه پیشنهاد می‌کنید؟ آیا حاضرید نیمی از زمانی را که به فضاهای مجازی اختصاص می‌دهید صرف مطالعه کنید و برای آن گروهی را با نیز با خود همراه کنید؟