خانه شیمی

X
  • آخرین ارسالات انجمن

  •  

    نمایش نتایج: از 1 به 7 از 7
    1. Top | #1
      همکار سابق انجمن
      کاربر باسابقه

      Daghon
      نمایش مشخصات

      آقای الف، آقای ب

      آقای الف جوانی ست سی ساله، دارای مدرک کارشناسی ارشد، شاغل در بخش خصوصی (بی ارتباط با مدرک تحصیلی اش)، که با مجموع درآمد خود و کمک های خانواده، زندگی نسبتا متوسطی را دست و پا کرده است.
      آقای الف در سطح جامعه روابط عادی و چهره ای معمولی دارد. اما در فضای مجازی علی رغم لایک کردن و پخش شوخی های نوشتاری و بصری، از ادبیات تند و زننده ای استفاده می کند. او معتقد است گروهی در کشور وجود دارند به نام پزشکان که از رفاه، درآمد و امکانات خاصی بهره مند اند که به ناحق از او و سایر گروه ها سلب شده است. بارها شده در مطب یا بیمارستان دقایق طولانی را در اتاق انتظار طی کند و در نهایت حتی اجازه پیدا نکند پرسش اصلی خود را با پزشک مطرح نماید. اقوام و آشنایان زیادی دارد که علی رغم مراجعه به پزشک به صورت غیرقابل پیش بینی فوت کرده اند. معتقد است که اتومبیل ها یا خانه هایی که برخی پزشکان دارند، با هزینه های بالای خدمات بهداشتی درمانی کشور رابطه مستقیم دارد. وی باور دارد که هم خود او و هم جامعه باید با جدیت و خشم تمام در برابر این گروه دارای مصونیت و غرور به پا خیزند و هم به بی مسئولیتی های آن ها و هم به رفاه ناعادلانه شان پایان دهند.

      آقای ب پزشکی ست چهل ساله که به تازگی به همراه همسر و فرزندش از یکی از شهر های دورافتاده کشور به زادگاهش بازگشته. او توانسته با درآمد طرح، خانه و اتومبیلی تهیه کند، هر چند مدام در ذهنش به زندگی دوستی فکر می کند که در بیست سالگی و با واردات لوازم منزل، زندگی به مراتب بهتری نسبت به او دست و پا کرده بود. همان سالهایی که او نیمه شب هایش را بدون درآمد، میان راهرو های پر اضطراب بیمارستان می گذراند و کتاب های حجیمی را این سو و آن سو می کرد. تفاوتی که برای او ناعادلانه و دردناک است. هر چند هنگام ورود به دانشکده ی پزشکی، به چنین چیزی نمی اندیشید.

      آقای ب از خشونت و ادبیات آقای الف رنجیده می شود و احساس ناامنی و بی انصافی می کند. او آقای الف را مخاطب قرار داده و سعی می کند درباره سختی های جسمی و روانی کار و تحصیل پزشکی صحبت کند. از سال های از دست رفته ی جوانی اش بگوید و از اینکه درآمدش با در نظر گرفتن ساعات و حجم و مسئولیت کار، در مقایسه با سایر اقشار جامعه تفاوت چشمگیری ندارد. اما متوجه می شود که صحبت هایش تاثیری در تغییر دیدگاه جامعه ندارد. او تعجب کرده و نتیجه می گیرد که آقای الف و همفکرانش، افرادی حسود و سرخورده اند که می خواهند با سیاه نمایی، مشکلات خود و جامعه را به سمت او و پزشکان فرافکنی کنند.

      آقای الف و آقای ب، درگیر یک نبرد فرسایشی سخت می شوند. هر از گاهی اتفاقی می افتد که بهانه ای می شود برای یکی، تا دیگری را پای میز محاکمه ای مجازی بکشاند. آن ها به مرور فردیت خود را از دست داده، و به “ما” و “آنها” تبدیل می شوند. هیچ کدام تمایلی به نگاه نقادانه به مشکلات پیدا نمی کنند. در این نبرد فرسایشی، رویکرد به مشکلات سه مرحله دارد: خلق، بزرگنمایی، مقصریابی.
      کشف، تعریف، تحلیل، سبب یابی، ارائه راه حل، و اجرای راه حل، مراحلی هستند که آقای الف و ب از پرداختن به آنها در هنگام مواجه با مشکلات ناآگاهند.
      آقای الف و آقای ب زنگ خطر اند. زنگ خطری برای همه‌.


      منبع : medvoice.ir
      یه اتاق تاریک...یه سیگار و یه سردرد قد تموم دردهای دنیا

    2. Top | #2
      کاربر باسابقه

      Daghon
      نمایش مشخصات
      جالب بود ممنون
      گفتم دوستت دارم
      .

      و همه چیز فرو ریخت
      .

      چون جان دادن دسته گنجشک‌ها
      .

      در بی قراری درخت زیر دستان صاعقه
      .
      👤یحیی صفی آریان



    3. Top | #3
      کاربر باسابقه

      Khoshhalam
      نمایش مشخصات
      خلاصه اش چی میشه! خیلی کمپلکس وار بووود
      پاسخ به سوالات سربازی

    4. Top | #4
      کاربر اخراجی

      نمایش مشخصات
      اینو شنیده بودم...
      ولی بازم ممنون
      بالاخره((هر که طاووس خواهد جور هندوستان کشد))
      ویرایش توسط Remistry : 05 مرداد 1395 در ساعت 19:55

    5. Top | #5
      در انتظار تایید ایمیل

      divoone-shodam
      نمایش مشخصات
      بهشتو به بهایی می دن نه به بهانه ای ..الان تازه یه مدته واسه کنکور شروع به خوندن کردم با این که در مقابل درسای دانشگاه هیچی نیست واقعا اذیت شدم الان همه هم سن و سالام دنبال بیرون رفتن و گردشن من وسط این کتابا گمم ساکت ساکت شدم اصلا ... تازه اینا در مقابل درسایی که اگه قراره بعد قبولی خونده بشه هیچی نیست

    6. Top | #6
      کاربر اخراجی

      نمایش مشخصات
      ممنوننننننننننننننننننننن ننننن

    7. Top | #7
      کاربر انجمن

      نمایش مشخصات
      متن جالبیه... ولی میدونید؟ ما نمی تونیم جای آقای الف و ب حرف بزنیم.چون ما یا آقای الفیم یا ب! بالاخره جای یکیشون زندگی نکردیم.این ظالمانه نیست که روی صندلی آقای ب بشینیم و آقای الف رو نقد کنیم؟ چیزی که تو ذهن هرکسی از خودشه تصویر واقعی تری و بهتری می تونه باشه.تازه!ما تو زندگیمون فقط آقای الف و ب نداریم! ما آقاهای ج و د و... هم داریم! مثلا اقای ج کلی درس خوند! رفت دنبال علاقه اش! روانشناسی! آقای ج ساکته! درآمد خوبی نداره ولی کار می کنه! آقای ج هم وقتی میره خونه سرش درد میکنه از درد مردم! آقای ج به جای جسمش داره روحش فرسایش پیدا میکنه..شاید عجیب باشه ولی آقای ج هم زحمت می کشه!اقای ج هم تخصص داره و کلی سال درس خونده!
      اقای د هم رفته پرستاری! صبح تا شب کار می کنه! با آدمایی که خسته ان، نگرانن، عصبی ان. آقای د هم زحمت می کشه! آقای د توی فضای مجازی نه! توی دنیای واقعی تحقیر میشه! صبح تا شب! از طرف مردم، حتی از طرف آقای ب! آقای د هم ساکته ...
      من برای هر کاری که به مردم کمک کنه ارزش قایلم. شاید من هم اشتباه کنم، ولی فکر کنم اختلاف درآمدی توی کشور ما بیشتر از هر کشور دیگه است.اگه درست یادم باشه اون تحقیقی که دیدم نسبت درآمدی یک پرستار نسبت به پزشک بود که هیچ کشوری توی این تفاوت درآمدی به پای ما هم نمیرسید!قطعا این تقصیر پزشک ها نیست،قطعا مقصر کس دیگه ای هست.ولی یا این چیزی نیست که آقای الف رو آروم کنه، یا توی زندگیش آقای ب های مناسبی رو ندیده!
      البته کم قابل درک نیست، دسته ی اول جامعه ی ما خیلی هاشون رو به فقرن... جایی هم که فقر میاد ایمان ام حتی میره !
      و اینکه شغل آدم ربطی به طاووس و جور هندوستان نداره، جور هندوستان رو هر کسی هرروز با شغلش میکشه!یه پزشک با استرس عمل و بیماری ها،یه کاردرمانگر وقتی داره به یه بچه سندرم داون چند سال تلاش میکنه تا یه کار کوچیک رو انجام بده! یه معلم وقتی باید هرجور شده درسو بهمون یاد بده!و...
      اصلا نباید رقابتی این قدر شدید باشه که به این جا برسیم! علاقه چیزیه که باید بهمون جهت بده!( شاید اگه درآمد همه ی رشته ها یکسان بود یا تفاوت فاحشی نبود به اینجا نمی رسیدیم که به جامعه ی ما و اونها تبدیل شیم)
      میدونم کلا نقد این موضوع نبود و شاید به اینجا رسوندش خیلی مهم نباشه برای کسی! ولی خواستم بگم نه آقاهای الف اونقد بدن نه آقاهای ب اونجور که گفتین
      اگه چیزی نوشتم که درست گفته نشده پیشاپیش معذرت میخوام اینها عقاید خودم بود و اگه توهینی یا چیزی هست که فکر نکنم باشه بازم عذر میخوام.

    افراد آنلاین در تاپیک

    کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

    در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربر و 1 مهمان)

    کلمات کلیدی این موضوع




    آخرین مطالب سایت کنکور

  • تبلیغات متنی انجمن