خانه شیمی

X
  • آخرین ارسالات انجمن

  •  

    نمایش نتیجه های نظرسنجی ها: مطلب برای شما مفید بود ؟

    رأی دهندگان
    59. شما نمی توانید در این نظرسنجی رای دهید.
    • بلی

      52 88.14%
    • خیر

      7 11.86%
    صفحه 5 از 5 نخستنخست ... 45
    نمایش نتایج: از 61 به 65 از 65
    1. Top | #61
      کاربر نیمه فعال

      نمایش مشخصات
      یادش بخیر من و دایی جواد هم دوره بودیم تو فروم با امیر حسین و... خلاصه چند نفر دیگه یه کاربر بود به اسم مهسا 92اونم چندین سال امتحان داد تا قبول شد.... هی روزگار باورم نمیشه این همسه سال چطور گذشت انگار دیروز بود.....
      تازه خدمت هم رفتیم

    2. Top | #62
      کاربر فعال

      نمایش مشخصات
      وای چرا با من این کارو می‌کنید آخه

      انگار همین دیروز بود این تاپیک رو میخوندم..با خودم گفتم دیگه بسه وقت تلف کردن و پاشدم دور خونه راه رفتم یک ساعت تو ذهنم برنامه ریختم و حتی یه سری چرت و پرت هم نوشتم و گفتم خب از این هفته(!)شروع میکنم و رفتم یه دیس پُرررررر غذا کشیدم و نشستم رو راحتیِ جلو تلویزیون و زدم شبکه آی فیلم و یک سریال چرتی رو برای بار nاُم تماشا کردم.

      رفتم سراغ توئیتر و اینستاگرام و تا همین الان که خدمت شمام اون هفته طول کشیده. حتی یک خط نخوندم از اون موقع.

      من دیگه واقعاً نمیدونم چیکار کنم. از من آشفته تر و خسته تر نیست.

      مثل کسی ام که هر روز میگه فردا میرم و همش نشسته تکون نمیخوره. از نشستن و تکون نخوردن خسته شدم

      همه ازم توقع دارن خانواده ام میگن به هر قیمتی باید پزشکی بخونی یا بالاخره برو دانشگاه بسه موندی خونه.

      خودمم شرمنده شونم که اینهمه سال دروغ گفتم بهشون و علاف موندم.

      دلم نمیخواد بدون اینکه حداقل یکبار تلاش کنم برای رشته مورد علاقم، کنار بکشم.

      فکر میکنم اگه الان منصرف بشم از دوباره کنکور دادن آینده بدجور پشیمون میشم و همزمان فکر میکنم اگه بمونم هم خیلی پشیمون میشم..

      میترسم مثل سال‌های قبل تنبلی کنم و فقط حرف بزنم و عمل نکنم.

      خدایا راهی نشونم بده.

      نجاتم بده.
      To the hope of it all..

    3. Top | #63
      کاربر نیمه فعال

      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط NiNi نمایش پست ها
      وای چرا با من این کارو می‌کنید آخه

      انگار همین دیروز بود این تاپیک رو میخوندم..با خودم گفتم دیگه بسه وقت تلف کردن و پاشدم دور خونه راه رفتم یک ساعت تو ذهنم برنامه ریختم و حتی یه سری چرت و پرت هم نوشتم و گفتم خب از این هفته(!)شروع میکنم و رفتم یه دیس پُرررررر غذا کشیدم و نشستم رو راحتیِ جلو تلویزیون و زدم شبکه آی فیلم و یک سریال چرتی رو برای بار nاُم تماشا کردم.

      رفتم سراغ توئیتر و اینستاگرام و تا همین الان که خدمت شمام اون هفته طول کشیده. حتی یک خط نخوندم از اون موقع.

      من دیگه واقعاً نمیدونم چیکار کنم. از من آشفته تر و خسته تر نیست.

      مثل کسی ام که هر روز میگه فردا میرم و همش نشسته تکون نمیخوره. از نشستن و تکون نخوردن خسته شدم

      همه ازم توقع دارن خانواده ام میگن به هر قیمتی باید پزشکی بخونی یا بالاخره برو دانشگاه بسه موندی خونه.

      خودمم شرمنده شونم که اینهمه سال دروغ گفتم بهشون و علاف موندم.

      دلم نمیخواد بدون اینکه حداقل یکبار تلاش کنم برای رشته مورد علاقم، کنار بکشم.

      فکر میکنم اگه الان منصرف بشم از دوباره کنکور دادن آینده بدجور پشیمون میشم و همزمان فکر میکنم اگه بمونم هم خیلی پشیمون میشم..

      میترسم مثل سال‌های قبل تنبلی کنم و فقط حرف بزنم و عمل نکنم.

      خدایا راهی نشونم بده.

      نجاتم بده.
      دوست عزیز تا زمانی که به بدنت به نفست دستور ندی همینطوره
      میری کارایی جز درس خوندن انجام میدی ارادتو قوی کن همش 8ماه دیگه مونده تا کنکور تایم زیادی هم نیست تحمل کن و بخون تا قبول بشی متاسفانه اکثر بچه ها کار سخت انجام ندادن و به کنکور به چشم غول نگاه میکنن البته هر کی نخونه همینطوره

    4. Top | #64
      کاربر فعال

      bache-mosbat
      نمایش مشخصات
      چه تاپیک خوبی بوده حیف بعد از کنکور دیدمش
      الهی ...
      این بنده چه داند که چه می‌باید جُست ؟
      داننده تویی ، هر آنچه دانی ، آن ده ...
      مشاور کنکور سراسری

    5. Top | #65
      همکار سابق انجمن
      کاربر باسابقه

      Mehrabon
      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط NiNi نمایش پست ها
      وای چرا با من این کارو می‌کنید آخه

      انگار همین دیروز بود این تاپیک رو میخوندم..با خودم گفتم دیگه بسه وقت تلف کردن و پاشدم دور خونه راه رفتم یک ساعت تو ذهنم برنامه ریختم و حتی یه سری چرت و پرت هم نوشتم و گفتم خب از این هفته(!)شروع میکنم و رفتم یه دیس پُرررررر غذا کشیدم و نشستم رو راحتیِ جلو تلویزیون و زدم شبکه آی فیلم و یک سریال چرتی رو برای بار nاُم تماشا کردم.

      رفتم سراغ توئیتر و اینستاگرام و تا همین الان که خدمت شمام اون هفته طول کشیده. حتی یک خط نخوندم از اون موقع.

      من دیگه واقعاً نمیدونم چیکار کنم. از من آشفته تر و خسته تر نیست.

      مثل کسی ام که هر روز میگه فردا میرم و همش نشسته تکون نمیخوره. از نشستن و تکون نخوردن خسته شدم

      همه ازم توقع دارن خانواده ام میگن به هر قیمتی باید پزشکی بخونی یا بالاخره برو دانشگاه بسه موندی خونه.

      خودمم شرمنده شونم که اینهمه سال دروغ گفتم بهشون و علاف موندم.

      دلم نمیخواد بدون اینکه حداقل یکبار تلاش کنم برای رشته مورد علاقم، کنار بکشم.

      فکر میکنم اگه الان منصرف بشم از دوباره کنکور دادن آینده بدجور پشیمون میشم و همزمان فکر میکنم اگه بمونم هم خیلی پشیمون میشم..

      میترسم مثل سال‌های قبل تنبلی کنم و فقط حرف بزنم و عمل نکنم.

      خدایا راهی نشونم بده.

      نجاتم بده.
      خدا چیکارت کنه همشهری ؟ جای اینکه گوشی بگیری دستت بذارش کنار کتاب بگیر بخون ، امروز ۶ روز از مهرم گذشت عین برق و باد ؛ بیخیال این حاشیه سازی های الکی شو ، اوتور درسو باخ عهههه

    صفحه 5 از 5 نخستنخست ... 45

    افراد آنلاین در تاپیک

    کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

    در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربر و 1 مهمان)

    کلمات کلیدی این موضوع




    آخرین مطالب سایت کنکور

  • تبلیغات متنی انجمن