خانه شیمی

X
  • آخرین ارسالات انجمن

  •  

    صفحه 1 از 5 12 ... آخرینآخرین
    نمایش نتایج: از 1 به 15 از 74

    موضوع: ترنس

    1. Top | #1
      کاربر باسابقه

      نمایش مشخصات

      ترنس

      خیلیا هنوز نمیدونن ترنس چیه....
      یادید بدی نسبت به ترنس دارن....
      لطفن مطالب این تاپیکو به دقت بخونید....
      یاد بگیریم انسانهاروروحشون میسازه.....
      یاد بگیریم زود قضاوت نکنیم.....
      یادبگیریم تفاوتهارو درک کنیم....
      مرد جوان با نگراني توي راهروي زايشگاه قدم مي زد .حتي اصرارهاي
      والدين خودش و همسرش نمي گذاشت اون يه كم از فكر وخيالاتراحت بشه .آخه اون داشت پدر مي شد و حالا بي صبرانه منتظر بود تا پرستار از اتاق زايشگاه بيرون بياد وخبر سلامت مادر
      و فرزند را بدهد.
      دلش براي زنش مي سوخت آخه بعد از ازدواج مجبور بود براي كار به
      يه شهر دور بره و توي دوران حاملگيهمسرش پيش اون نبود تازه توي همين دوران بود كه برادر زنش را توي يه حادثه رانندگي از دست داده بود وخانمش حسابي
      از دوري همسر و مرگ ناگهاني برادرش افسرده شده بود و توي
      همين دوران نيز بچه را بدنيا مي آورد.
      پرستار بيرون آمد و خبر سالم بودن مادر و نوزاد را كه يه پسر بود به
      پدر داد.همه اطرافيان به مرد جواني كه تازه پدر شده بودتبريك گفتند .فرداي اون روز مادر و نوزاد پسر را بخانه آوردند و پدر جوان نيز محل كار خودش را براي هميشه به شهر خودش
      منتقل كرد تا به قول خودش ديگه از اين به بعد بالاي سر خانواده اش
      باشه.اسم نوزاد را هم گذاشتند حامد.
      همه چيزتقريبا خوب و طبيعي پيش مي رفت مثل بقيه خانواده ها و
      حامد هم بزرگ و بزرگتر مي شد.مثل همه پسر بچه هاي
      ديگه.يكسال و نيم بعداز تولد حامد پدر و مادر جوان براي بار دوم
      صاحب فرزند شدند و اين بار نيز يك پسر ديگه بدنيا اومد .اسم اون را
      هم گذاشتند علي.
      روزها پشت سرهم مي آمدندو مي رفتند مثل تمام روزهاي عادي
      خدا. هيچ چيزي غير طبيعي به نظر نمي رسيد.حامد حالا 3 سال داشت.
      ظاهرا قرار نبود چيز خاصي اتفاق بيافتد. حامد هم مثل همه بچه
      هاي سالم و طبيعي ديگر شيطنت مي كرد.خيلي سريع دو سال ديگه هم گذشت و حامد صاحب
      يك خواهر كوچولو هم شد .اسمش را بهاره گذاشتند چون توي بهار بدنيا اومد.
      حامد حالا 5 ساله شده بود.پدر و مادر حسابي مشغول بزرگ كردن
      بچه ها بودند و هيچكس متوجه نبود كه حامد كوچولو يه جوراي با بقيه پسرها فرق داره .او بيشتر دوست داشت كه با دختر بچه ها بازي كنه و همبازيهایش را از بين دخترها انتخاب مي كرد تا پسرها .توي محله اونا چندين دختر و پسر تقريبا همسن و سال خودش بودن ولي حامد از بين اين همه دختر و پسر به طرف دخترها مي رفت و علاقه عجيبي به عروسك بازي و بازيهاي دخترانه داشت .روحيه لطيف و دخترانه اون باعث مي شد كه از بازيهاي خشن پسرانه كه اغلب با دعواهاي پسرانه كه مستلزم رشد شخصيتي پسرها بود دوري كند.پدرش دوست داشت حامد بيشتر از خودش رفتار پسرانه نشان بدهد ولي چاره اي نبود. موقع انتخاب اسباب بازيحامد به طرف عروسك و علي كوچولو (برادر حامد كه حالا سه سال و نيم ) داشت به طرف ماشين و تفنگ مي رفتند.اگه هم مي خواستند برابش عروسك نخرند شروع به گريه و زاري مي كرد.زمان خريدن لباس براي بچه ها و ضيعت بدتر مي شد .حامد كوچولو دايم بهانه مي گرفت و مي گفت كه دلش دامن ويا لباسهاي دخترانه رنگارنگ مي خواهد و هرچه مادرش مي گفت حامد جان ببين پسر خاله هايت هم بلوز و شلوار مي پوشند حامد در جواب می گفت ولي من بايد مثل مينا و مهين (دختر خاله هاي حامد)لباس
      بپوشم چون مثل اونا يك دختر هستم.
      بعضي اوقات حامد سراغ جعبه لوازم آرايش مادرش مي رفت و كمي
      از اونا را ناشيانه بخودش مي زد . بيچاره مادرش دوست نداشت که پسرش اين كار را بكند ولي چاره اي نبود و حامد كوچولو هميشه به كارهاي مادرش دقت مي كردو دوست داشت موهايش مثل دوستان دخترش بلند باشد.پدر حامد خيلي سعي مي كرد كه با حامد ارتباط بيشتري داشته باشد و او را به خودش نزديكتر كند شايد كمي از اين حالات دخترانه رها شود ولي فايده اي نداشت جالب اينجا بود كه علي كوچولو( برادر حامد) اصلا
      رفتارهاي حامد را خودش بروز نمي داد .
      چاره اي نبود نمي شد خيلي سر به سر حامد گذاشت .يكسال ديگه گذشت حامد 6 ساله شد .او را به كودكستان فرستادند .در كودكستان نيز حامد فقط و فقط در جمع دخترها حاضر مي شد .خب اين موضوع زياد جلب توجه نمي كرد
      ولي بالاخره دختر كوچولوها يه جاهاي دوست نداشتند يك پسر داخل
      گروه شان باشه و اين باعث رنجش خاطر حامد مي شد .حالا پسرهاي كودكستان هم متوجه شده بودند كه حامد با اونا فرق داره ولي چيزي كه اونا مي ديدند پسري بود كه دايم مي گفت من دختر هستم وموهام بزودي بلند خواهد شد اين موضوع باعث شده بودپسرها اون را توي جمع خودشون راه ندهند و اذيتش كنند چون بازيهاي اونا پسرانه
      بود و تازه گاهي اوقات كه اگر هم بطور اتفاقي در بازيهاي اونا شركت
      مي كرد بازي اونا را بهم مي زد چون نمي تونست و نمي خواست با
      كسي كشتي بگيرد يا كسي را بزند يا با كسي دعوا كند .از الفاظ
      پسرانه هم استفاده نمي كرد.خانم حاتمي مربي كودكستان بود .او که يك روانشناس كوكان نيز بود
      متوجه رفتارهاي نامتعارف حامد شده بود براي همين يكبار كه مادر
      حامد توي جشي كه بمناسبت مسايقه نقاشي گذاشته بودند با
      مادرحامد صحبت كرد. و قتي رفتارهاي حامد را براي مادرش توضيح
      داد و فهميد كه مادرش نيز از اين موضوع اطلاع دارد و همچنين
      با چندين سوال از مادر حامد متوجه شد كه رفتارهاي كه در خانه با حامد مي كنند پسرانه است ولي حامد نمي پذيرد و هيچكس در خانه
      او را تشويق به انجام دادن كارهاي دخترانه نمي كند و حتي حامد يك الگوي پسرانه كه همان علي يعني برادرش بود را نيز در خانه دارد
      به مادر حامد گفت خانم به نظر من بچه شما يك ترنس است.ولي
      وقتي مادر حامد از خانم حاتمي خواست راجع به اين موضوع برايش
      توضيح بيشتري بدهد و متوجه كلمه ترنس شد با ناراحتي كودكستان
      را ترك كرد. به نظر او خانم حاتمي اشتباه مي کرد و حامد وقتي
      بزرگ شود بصورت يك مرد رفتار خواهد كرد.آنشب وقتي مادر حامد با
      شوهرش راجع به اين موضوع صحبت كرد پدر حامد از اين موضوع
      خيلي ناراحت شد و گفت بهتر است راجع به اين موضوع با كسي
      صحبت نكند وگرنه آبرويش بين دوستان و اقوام خواهد رفت.
      از فرداي اون روز عروسكهاي حامد را دور ريختند و گريه و زاريهاي
      حامد كوچولو شروع شد.بيچاره حامد حتي حاضر نبود به اسباب
      بازيهاي پسرانه برادرش دست بزند چه برسد كه با اونا بازي هم
      بكنه .فقط توي خانه به برادرش مي گفت كه بيا با هم خاله بازي كنيم
      و هميشه نقش يه مادر را مي گرفت و به علي كوچولو هم مي گفت
      تو پدر خانواده هستي وقتي كه از خانه رفتي بيرون تا كار كني من
      هم براي تو غذا مي پزم واز بچه مان مراقبت مي كنم تا تو به خانه
      برگردي.او يواشكي با تكه پارچه براي خودش يك عروسك درست كرده بود .
      روزها مي گذشت حامد كوچولو به همه مي گفت وقتي بزرگتر شدم
      ***** من از بين خواهد رفت و جاي آن صاف خواهد شد و موهايم بلند مي شود و من هم مثل بقيه دخترها خواهم شد.رفتار حامد واقعا مثل يه دختر بود.
      حالا حامد 7 ساله شده بود و زمان بمدرسه فرستادن او بود.روز اول
      مدرسه از ديدن اين همه پسر بدون وجود يك دختر وحشت زده شده بود.
      اخه اون دوست داشت توي جمع دخترها باشه. او گريه كنان به
      مادرش مي گفت مامان ترا بخدا من را بمدرسه دخترانه ببر مي خوام با
      دوستاي خودم باشم ولي مادرش گفت از اين به بعد دوستاي تو
      پسرها هستند.بيچاره حامد تا ظهر كه موقع رفتن به خانه بود توي
      مدرسه گريه مي كرد او ميان پسرها احساس غريبي مي كرد چون از
      شيطنتهاي پسرانه بدش مي اومد و هيچكدام از پسرها هم از رفتار دخترانه او
      خوششون نمي اومد و اورا مسخره مي كردند .توي حياط مدرسه هم
      هيچ پسري بازيهاي مورد علاقه حامد را مثل خاله بازي انجام نمي داد
      و اكثرا توي سر و كله هم مي زدند يا با هم كشتي مي گرفتند و
      حامد كوچك از اين بازيها متنفر بود.بيچاره اين جسم كوچك از حالا
      داشت طعم سخت غربت در ميان جمع را تحمل مي كرد.
      روزها و هفته ها و ماهها پشت سر هم مي آمدند و مي رفتند ولي
      هرچه زمان مي گذشت حامد تغيري نمي كرد و روز به روز بدتر مي
      شد .او هر روز صبح با اجبار به مدرسه مي رفت و با چشم گريان به
      خانه مي آمد. رفتار دخترانه او باعث شده بود كه پسرها او را نه تنها
      در جمع خودشون قبول نكنند بلكه او را مسخره مي كردند و بهش مي
      گفتند دختر .اوا .نازك نارنجي و.....حامد هم نمي تونست با اونا خو بگيره .
      مادر حامد كه نگران وضيعت فرزندش بود جريان را به شوهرش گفت و
      پدر حامد با عصبانيت فرداي اون روز بمدرسه رفت و با معلم حامد
      صحبت كرد. و لي معلم حامد گفت كه تقصير كسي نيست چون
      پسرها رفتار طبيعي خودشون را دارند و مثل بقيه بچه ها رفتار مي
      كنند .اين بچه شما است كه با بقيه بچه ها فرق داردو به همه مي
      گويد من دختر هستم و همين رفتار ظريف دخترانه حامدباعث برهم
      خوردن نظم كلاس شده چون يا مشغول گريه كردن است يا بقيه بچه ها او را اذيت مي كنند.
      پدر حامد با ناراحتي فراوان و از شدت خجالت بخانه برگشت ولي هيچ
      چيزي به همسرش نگفت تا زنش ناراحتتر از قبل نشود.روزها مي
      گذشت و حامد وقتي از مدرسه مي آمد تنها چيزي كه به او آرامش
      مي داد بازي با عروسكي بود كه با التماس از دختر خاله اش گرفته
      بود و اون را در گوشه اي مخفي مي كرد تازه به دختر خاله اش گفته
      بود كه به كسي جريان عروسك را نگوييد .
      او ساعتها با عروسكش بازي مي كرد و حرف مي زد . فقط همين
      بازی و درو دل کردن با عروسکش بود که به او آرامش می داد.ولیترس از فردا و مجبور بودن به اینکه دوباره بایدبمدرسه و بین پسرهابرود او را اذیت می کردو روح لطیف اون کوچولو را افسرده می کرد.طفلک نمی دونست چرا بچه ها اینقدر اذیتش می کنند خودش هم نمی دانست چرا اینطور شده و باید چکار کند تا از دست این همه رنج و عذاب نجات پیدا کند.چون بچه هاهنوز توی این سن یاد نگرفته اند دروغ بگویند و به دروغ رفتار کنند وگرنه براحتی نقش یه پسر را بازی می کرد تا از شر این همه آزار واذیت نجات پیدا می کرد.می دونید بچه ها واقعا اونطور رفتار می کنندکه هستند.
      اين افسردگي نمي گذاشت تا حامد بتونه درست درس بخونه چون درسش در حد متوسط بود.
      شايد اگه اين ترسها ادامه نداشت و اون مي تونست بدون ترس و
      ناراحتي بمدرسه بره شاگرد ممتاز مدرسه مي شد. خدايا چقدر سخته يه بچه كوچولوي پاك و معصوم به جرم بيگناهي با معناي ترس و اضطراب و افسردگي آشنا بشه.

      جانم از آتشفشان ها گذر مي کند
      با خويشتن در جنگم
      از خود عبور مي کنم
      تو آن سوي من ايستاده اي
      و لبخند مي زني
      و لبخند تو آن قدر بها دارد
      که به خاطرش از آتش بگذرم
      من طلا خواهم شد
      مي دانم .


    2. Top | #2
      کاربر باسابقه

      نمایش مشخصات
      شما دوستان عزیز خواهشی دارم.

      .

      .

      برای لحظه ای کوتاه چشمان خود را ببندید.

      اگر زن هستید تصور کنید که پیکر شما پیکر یک مرده واگر مزد هستید فکر کنید پیکرشما یک زنه

      سعی کنید لحظاتی با این تصویر زندگی کنید و به دنیای خود

      باز گردید.

      .

      .

      چه احساسی کردید؟

      سخت بود؟

      برای شما فقط یه لحظه بود.برای یه ترنس تمام عمر و

      زندگیشه.

      جانم از آتشفشان ها گذر مي کند
      با خويشتن در جنگم
      از خود عبور مي کنم
      تو آن سوي من ايستاده اي
      و لبخند مي زني
      و لبخند تو آن قدر بها دارد
      که به خاطرش از آتش بگذرم
      من طلا خواهم شد
      مي دانم .


    3. Top | #3
      کاربر نیمه فعال

      bi-tafavot
      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط sis413 نمایش پست ها
      شما چرا اینقدر این موضوع برات مهمه که حتی تو امضات هم لینک تاپیکش رو زدی؟

    4. Top | #4
      کاربر باسابقه

      Khoshhalam
      نمایش مشخصات
      وااااااااااااقعن ديد مردم ما نسبت ب ترنس ها خععععععلي بده...
      كاش بشه نگرششون عوض شه.....

      بیست سال بعد شما از کارهایی که انجام نداده اید ناراحت می شوید.. نه کارهایی که انجام داده اید،
      پس طناب قایق تان را از ساحل باز کنید و از ساحل امن خود به سوی آبهای آزاد برانید و خطر کنید.
      جستجو کنید، رویا بسازید و کشف کنید.
      (مارک تواین)

    5. Top | #5
      کاربر باسابقه

      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط sis413 نمایش پست ها
      اگر زن هستید تصور کنید که پیکر شما پیکر یک مرده واگر مزد هستید فکر کنید پیکرشما یک زنه


      .
      این مطلبی که نوشتین کمی شبه برانگیز هست و بدین صورت نیست که شما اشاره کردین.
      تی اس ها از نظر شکل ظاهری و فیزیکی مشکلی ندارن و همینطور از نظر ژنتیکی هم فاقد مشکل هستند .
      اختلال تی اس ها مربوط به اختلال در احساسات و هیجانات و تمایلات اونهاست,یعنی شخصی که به شکل ظاهری و ژنتیکی زن هست,احساسات و تمایلات و رفتارهای مردانه داردو بالعکس.

    6. Top | #6
      کاربر باسابقه

      Khoshhalam
      نمایش مشخصات
      تي اس ها از نظر مغزي هم شبيه جنس مخالفن...
      شكل گلبول هاي قرمزشون و ماده سفيد مغزشون هم شبيه جنس مخالفه

      بیست سال بعد شما از کارهایی که انجام نداده اید ناراحت می شوید.. نه کارهایی که انجام داده اید،
      پس طناب قایق تان را از ساحل باز کنید و از ساحل امن خود به سوی آبهای آزاد برانید و خطر کنید.
      جستجو کنید، رویا بسازید و کشف کنید.
      (مارک تواین)

    7. Top | #7
      کاربر باسابقه

      نمایش مشخصات
      اقا اسم تاپیکو عوض کنین
      من فک کردم موسیقی سبک ترنس هست
      من اصلا اینجا چیکار میکنم
      بای

    8. Top | #8
      کاربر اخراجی

      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط arnika نمایش پست ها
      وااااااااااااقعن ديد مردم ما نسبت ب ترنس ها خععععععلي بده...
      كاش بشه نگرششون عوض شه.....
      تو همچین جامعه و کشور فیلتری معلومه خب دید مردم بد میشه نسبت به ترنس ها

      فرستاده شده از HUAWEI G610-U20ِ من با Tapatalk

    9. Top | #9
      کاربر باسابقه

      نمایش مشخصات
      داستان خیلی طولانی بود نتونستم بخونم
      دلمان برای هرچیز کوچک،چقدر تنگ است..

    10. Top | #10
      کاربر اخراجی

      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط laleh74 نمایش پست ها
      داستان خیلی طولانی بود نتونستم بخونم
      داریم در مورد شوهر بحث میکنیم

      فرستاده شده از HUAWEI G610-U20ِ من با Tapatalk

    11. Top | #11
      کاربر اخراجی

      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط yaghma نمایش پست ها

      این مطلبی که نوشتین کمی شبه برانگیز هست و بدین صورت نیست که شما اشاره کردین.
      تی اس ها از نظر شکل ظاهری و فیزیکی مشکلی ندارن و همینطور از نظر ژنتیکی هم فاقد مشکل هستند .
      اختلال تی اس ها مربوط به اختلال در احساسات و هیجانات و تمایلات اونهاست,یعنی شخصی که به شکل ظاهری و ژنتیکی زن هست,احساسات و تمایلات و رفتارهای مردانه داردو بالعکس.
      ایشون داره درباره ترنس صحبت میکنه ترنس به زنی میگن که کاملا ظاهرش زنونه ست و فقط اون نقطه ی حساسش مردونه ست صداهاشون یه کم کلفته کلن کروموزوم مردونه دارن برای مردا هم برعکس اینه. اصلن معنی ترنس یعنی از وضعیت ظاهری جنسی خودش راضی نیستند اینا معمولا عمل میکنند

      فرستاده شده از HUAWEI G610-U20ِ من با Tapatalk

    12. Top | #12
      کاربر باسابقه

      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط mehdi69460 نمایش پست ها
      داریم در مورد شوهر بحث میکنیم

      فرستاده شده از HUAWEI G610-U20ِ من با Tapatalk
      شما تو کف باش تا تمیز شی
      دلمان برای هرچیز کوچک،چقدر تنگ است..

    13. Top | #13
      کاربر باسابقه

      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط mehdi69460 نمایش پست ها
      ایشون داره درباره ترنس صحبت میکنه ترنس به زنی میگن که کاملا ظاهرش زنونه ست و فقط اون نقطه ی حساسش مردونه ست صداهاشون یه کم کلفته کلن کروموزوم مردونه دارن برای مردا هم برعکس اینه. اصلن معنی ترنس یعنی از وضعیت ظاهری جنسی خودش راضی نیستند اینا معمولا عمل میکنند

      فرستاده شده از HUAWEI G610-U20ِ من با Tapatalk
      وقتی در مورد موضوعی اطلاع کافی ندارین بهتره با این قاطعیت نظر ندین.
      بر عکس ادعای جناب عالی , تی اس ها هیچ اختلال ظاهری و ژنتیکی ندارن , اختلال انها فقط مربوط به هویت جنسی شون هست,و این موضوع کاملا یک مشکل و اختلال روانی هست.
      چیزی هم که شما دراین در موردش حرف میزنید مربوط به هرمافرودیسم یا همون دو جنسیتی ها میشه.

    14. Top | #14
      کاربر فعال

      Khoshhalam
      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط mehdi69460 نمایش پست ها
      ایشون داره درباره ترنس صحبت میکنه ترنس به زنی میگن که کاملا ظاهرش زنونه ست و فقط اون نقطه ی حساسش مردونه ست صداهاشون یه کم کلفته کلن کروموزوم مردونه دارن برای مردا هم برعکس اینه. اصلن معنی ترنس یعنی از وضعیت ظاهری جنسی خودش راضی نیستند اینا معمولا عمل میکنند

      فرستاده شده از HUAWEI G610-U20ِ من با Tapatalk
      اینی که گفتی ربطی به ترنس نداره
      روزگاری کفران خدا، بزرگ ترین کفران بود.
      اما خدا مرد
      و در پی آن این گویان نیز مردند.
      اکنون کفران زمین سهمگین ترین کفران است.


      چنین_گفت_زرتشت


    15. Top | #15
      کاربر اخراجی

      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط laleh74 نمایش پست ها
      شما تو کف باش تا تمیز شی
      منظورت اینه تو کف تو هستم؟ به نظرت به شخصیت من میخوره اینقدر .... باشم شیطان رفته تو جلدت ابجی برو درستو بخون به فکر این چیزا نباش من فعلا میخوام پله های ترقی رو طی بکشم رو من حساب باز نکن

      فرستاده شده از HUAWEI G610-U20ِ من با Tapatalk

    صفحه 1 از 5 12 ... آخرینآخرین

    افراد آنلاین در تاپیک

    کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

    در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربر و 1 مهمان)




    آخرین مطالب سایت کنکور

  • تبلیغات متنی انجمن