خانه شیمی

X
  • آخرین ارسالات انجمن

  •  

    صفحه 2 از 2 نخستنخست 12
    نمایش نتایج: از 16 به 20 از 20
    1. Top | #16
      کاربر نیمه فعال

      Mamoli
      نمایش مشخصات
      با عرض سلام و تبریک مجدد به برادر خوش ذوقمون، برای داشتن طبع روان و استعداد شعر سرودن. بنا به خواسته خودتون نظرات خودم را براتون مینویسم، اگه جسارت نباشه، و پیشاپیش برای این دخالت در سروده شما عذرمیخوام .بیت به بیت با رنگ نارنجی زیر نویس میکنم و توضیحات با رنگ صورتی:
      رها شده



      اشكي زلال ز گوشه چشمم رها شده:
      اشکی زلال زگوشه چشمم رها شده
      گويا سخن دوباره حديث ما دو تا شده:
      گویی دوباره قصه ، حدیث ما شده
      مصرع دوم: بنظر میرسه موقع خوندن کلمات "دوتا "بعد از کلمه "ما "از روان بودن وزن کاسته با تغییرات چندکلمه سعی کردم درتلفظ روانترش کنم.البته اختیار و حق انتخاب باشماست.فقط سلیقه شخصی بود.

      اي واي كه زندگي تو را ز دست من گرفت:
      ای وای من،که روزگار،تورا زمن ربود( بین کلمات وای و من در تلفظ کسره است )...

      اينطور مرا گوشه ي زندان غم پناه شده:
      اینطور مرا گوشه ی عزلت ،پناه شده ( عزلت نشینی هم کم از زندان نیست)


      داغيم و عقل خويش ز دست روزگار خويش :
      داغدیده عقل ما، ز دست روزگار(خویش بیشترکاربردش برای سوم شخصه ولی شما اینجابرای هردو نفر دیوانگی را بیان کرده اید،پس جایگزین بشه بهتره)

      ديوانه گشت و ديوانگيمان دوا شده: دیوانه گشت و جنونمان بنا شده(دیوانگی این دونفرچرا باید دوا بشه درحالیکه هنوز مشکلی از این دو نفر حل نشده؟،منطقیش اینه که تازه دیوانگیشون بنا یا شروع شده باشه )


      عالم به حال ما گريان چو مرغان اسمان:
      عالم به حال ما گریان،چو ابر نوبهار (به لحاظ شعری بهتر از مرغان آسمانه ،چون ابر بهاری سریع میباره و مثل اشک سرازیرمیشه و وزن هم روانتر میشه)

      عشقم كه نه ولي ، راهمان جدا شده :
      دلها که نه،ولی راهمان جدا شده (دلها جمع هستش و با کلمه جمع راهمان ،بیشتر از کلمه مفرد عشق، تناسب داره)


      در درك حال من صاحب دلان گر نظر كنند:
      در درک حال من
      ، ار صاحبدلان نظر کنند


      ناله ها كنند چنان كه عيشمان عزا شده:
      نالان شوند،گویی که بزمشان عزا شده ( طبق فضای توصیف شده دراین شعر از اول تا به آخر ،این دونفر اصلا عیشی نداشته اند که بخواهد عزا بشود ، پس منطقیش اینه که عیش بزم صاحبدلان بخاطر همدردی با ایندو عزا شده باشه)


      از هر كران مي رسد موج خراب گري:
      از هر کرانه بخیزد موج هایلی(هایل:ترسناک)



      آري تمام شهر خراب بر سر رضا شده:
      آری تمام شهر، آوار بر رضا شده



      سيـّد رضا
      درپایان بازم براتون آرزوی توفیق روزافزون دارم .به امید چاپ اشعارتون .






      ویرایش توسط Armaghan : 07 تیر 1395 در ساعت 19:36

    2. Top | #17
      کاربر باسابقه

      نمایش مشخصات
      شرمنده من کل شعر رو به سلیقه ی خودم باسازی کردم

      این چند بیت رو فعلا اصلاح کردم
      اشكي ز گوشه چشمم رها شده
      گویی سخن دوباره یی حدیث راه ما شده


      زلال به کار نره زیباتره
      "ما دوتا زیادی عامیانه کرده بیت رو"


      ای وای که روزگار تو را زمن, ربوده بود
      مرا زغم تو, گوشه عزلت پناه شده

      داغ دیدم و سپردم به دست روزگار عقلم را
      دیوانه گشت و جنونمان کنون, بنا شده
      .
      ..
      ..
      ..
      .


      اگه دوست داشتید باقی بیت ها رو هم تصحیح کنم

    3. Top | #18
      کاربر فعال

      Ashegh
      نمایش مشخصات
      [QUOTE=Armaghan;839984]
      نقل قول نوشته اصلی توسط seyed reza نمایش پست ها
      با عرض سلام و تبریک مجدد به برادر خوش ذوقمون، برای داشتن طبع روان و استعداد شعر سرودن. بنا به خواسته خودتون نظرات خودم را براتون مینویسم، اگه جسارت نباشه، و پیشاپیش برای این دخالت در سروده شما عذرمیخوام .بیت به بیت با رنگ
      نقل قول نوشته اصلی توسط seyed reza نمایش پست ها
      نارنجی زیر نویس میکنم و توضیحات با رنگ صورتی:
      رها شده



      اشكي زلال ز گوشه چشمم رها شده:
      اشکی زلال زگوشه چشمم رها شده
      گويا سخن دوباره حديث ما دو تا شده:
      گویی دوباره قصه ، حدیث ما شده
      مصرع دوم: بنظر میرسه موقع خوندن کلمات "دوتا "بعد از کلمه "ما "از روان بودن وزن کاسته با تغییرات چندکلمه سعی کردم درتلفظ روانترش کنم.البته اختیار و حق انتخاب باشماست.فقط سلیقه شخصی بود.

      اي واي كه زندگي تو را ز دست من گرفت:
      ای وای من،که روزگار،تورا زمن ربود( بین کلمات وای و من در تلفظ کسره است )...

      اينطور مرا گوشه ي زندان غم پناه شده:
      اینطور مرا گوشه ی عزلت ،پناه شده ( عزلت نشینی هم کم از زندان نیست)


      داغيم و عقل خويش ز دست روزگار خويش :
      داغیم و عقل ما ز دست روزگار(خویش بیشترکاربردش برای سوم شخصه ولی شما اینجابرای هردو نفر دیوانگی را بیان کرده اید،پس جایگزین بشه بهتره)

      ديوانه گشت و ديوانگيمان دوا شده: دیوانه گشت و جنونمان بنا شده(دیوانگی این دونفرچرا باید دوا بشه درحالیکه هنوز مشکلی از این دو نفر حل نشده؟،منطقیش اینه که تازه دیوانگیشون بنا یا شروع شده باشه )


      عالم به حال ما گريان چو مرغان اسمان:
      عالم به حال ما گریان،چو ابر نوبهار (به لحاظ شعری بهتر از مرغان آسمانه ،چون ابر بهاری سریع میباره و مثل اشک سرازیرمیشه و وزن هم روانتر میشه)

      عشقم كه نه ولي ، راهمان جدا شده :
      دلها که نه،ولی راهمان جدا شده (دلها جمع هستش و با کلمه جمع راهمان ،بیشتر از کلمه مفرد عشق، تناسب داره)


      در درك حال من صاحب دلان گر نظر كنند:
      در درک حال من
      نقل قول نوشته اصلی توسط seyed reza نمایش پست ها
      ، ار صاحبدلان نظر کنند


      ناله ها كنند چنان كه عيشمان عزا شده:
      نالان شوند،گویی که بزمشان عزا شده ( طبق فضای توصیف شده دراین شعر از اول تا به آخر ،این دونفر اصلا عیشی نداشته اند که بخواهد عزا بشود ، پس منطقیش اینه که عیش بزم صاحبدلان بخاطر همدردی با ایندو عزا شده باشه)


      از هر كران مي رسد موج خراب گري:
      از هر کرانه بخیزد موج هایلی(هایل:ترسناک)



      آري تمام شهر خراب بر سر رضا شده:
      آری تمام شهر، آوار بر رضا شده



      سيـّد رضا
      درپایان بازم براتون آرزوی توفیق روزافزون دارم .به امید چاپ اشعارتون .







      سلام

      با اجازتون و با استفاده از نظر خيلي خيلي كمك كنندتون دو سه مصرع رو اصلاح كردم

      خيلي ممنون از وقتي كه گذاشتيد مخصوصا تو اين موقع سال


      واقعا سپاس
      گيسوان تو شبيه اند به شب اما نه

      شب كه اينقدر نبايد به درازا بكشد !


      اینجام همیشه

    4. Top | #19
      کاربر فعال

      Ashegh
      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط Diamonds نمایش پست ها
      شرمنده من کل شعر رو به سلیقه ی خودم باسازی کردم

      این چند بیت رو فعلا اصلاح کردم
      اشكي ز گوشه چشمم رها شده
      گویی سخن دوباره یی حدیث راه ما شده


      زلال به کار نره زیباتره
      "ما دوتا زیادی عامیانه کرده بیت رو"


      ای وای که روزگار تو را زمن, ربوده بود
      مرا زغم تو, گوشه عزلت پناه شده

      داغ دیدم و سپردم به دست روزگار عقلم را
      دیوانه گشت و جنونمان کنون, بنا شده
      .
      ..
      ..
      ..
      .


      اگه دوست داشتید باقی بیت ها رو هم تصحیح کنم

      خيلي ممنون كلا شعر رو دگرگون كرديد : )


      به نظرم هيچي


      ممنون بعضي از مصرع ها هم شما و ارمغان خانوم زيبا عوض كرديد كه تو نسخه نهاييم كه تو دفترچم مينويسمشون حتما اصلاح ميگردن

      سپاس از حضورتون
      گيسوان تو شبيه اند به شب اما نه

      شب كه اينقدر نبايد به درازا بكشد !


      اینجام همیشه
      ویرایش توسط SEYED REZA : 07 تیر 1395 در ساعت 20:23

    5. Top | #20
      کاربر نیمه فعال

      Mamoli
      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط seyed reza نمایش پست ها


      سلام

      با اجازتون و با استفاده از نظر خيلي خيلي كمك كنندتون دو سه مصرع رو اصلاح كردم

      خيلي ممنون از وقتي كه گذاشتيد مخصوصا تو اين موقع سال


      واقعا سپاس
      باسلام مجدد خدمت برادر با ذوق و هنرمندمون.اولا ازاینکه نظرات این حقیر را با روی باز پذیرا شدین واقعا ممنونم.نقدپذیری فضیلت کمی نیست. ثانیا با گفتن اینکه شعرتون با این تغییرات دیگه شعرشما نیست واقعا شرمنده شدم.بنده قصد جسارت نداشتم و بنظرم فقط چندتا کلمه پس و پیش شده و یا با کلمات مترادفش جایگزین شده ولی کلیت شعر درمضمون و احساس و محتوا، هنوز همانی هست که بوده و کاملا متعلق به شماست. باز هم ازحسن نظر شما ممنونم.موفق باشید و پرآوازه درعرصه شعر و ادب انشاالله.
      ویرایش توسط Armaghan : 07 تیر 1395 در ساعت 20:52

    صفحه 2 از 2 نخستنخست 12

    افراد آنلاین در تاپیک

    کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

    در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربر و 1 مهمان)

    کلمات کلیدی این موضوع




    آخرین مطالب سایت کنکور

  • تبلیغات متنی انجمن