خانه شیمی

X
  • آخرین ارسالات انجمن

  •  

    صفحه 3 از 4 نخستنخست ... 234 آخرینآخرین
    نمایش نتایج: از 31 به 45 از 48
    1. Top | #31
      کاربر نیمه فعال

      Mamoli
      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط bahman seraj نمایش پست ها
      استارتر که یک دختره میگه من خیلی حساسم در ضمن حتی گریه هم کرده بعد بچه ها میگن بی توجه باش یا میگن خیرت رو میخواد برو بشین بخون ...اگه میتونست بی توجه باشه اگه میتونست تحمل کنه نمیومد از تو بپرسه.
      مشکل شما نیستی مشکل پدرت که تو این 40 روز باید بهترین شرایط رو فراهم کنه تا تو بتونی مزد زحماتت رو بگیری همه اینارو باید یک مشاور به پدرت بگه چون یکمی باید کار اشتباهش رو گوشزد کنه یعنی یک نفر باید باشه تا رو تو حمایت کنه
      وای دقیقا مرسی
      مشکل اینجاس من حتی مشاور تحصیلی هم داشتم اما پدر و مادرم گفتن ما چی از اون کم داریم که داری میری پیش اون ... همه پشت در اتاق ما صف میکشن ک بهشون مشاوره بدیم بعد دختر خودمون ما رو قبول نداره
      که انقد از این چیزا گفتن من از بهمن دیگه پیش مشاور نرفتم
      از صحبت های دوستان دیگه به این نتیجه رسیدم بی توجهی ک نمیتونم ... باید تحمل کنم تا این 40 روز بگذره
      فقط یکم از روز اعلام نتایج میترسم که بدبخت میشم
      و راه حلش فک میکنم فقط تلاش شبانه روزی الانمه
      و التماس کردن ب خدا ک نجاتم بده

    2. Top | #32
      همکار سابق انجمن
      کاربر باسابقه

      Romantic
      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط e.z1376 نمایش پست ها
      نمیدونم این مشکل من هست فقط یا بقیه هم عین منن
      راستی سلام !!!
      مشکل اصلی من خانواده ام هستن
      و تا حدودی خودم
      راستش من خیییلیییی حساسم خیلیییی
      مثلا یکی بهم بگه برو درس بخون ناراحت میشم بهم بر میخوره لج میکنم
      برای مثال من همیشه 5 و نیم یبیدار میشم
      دیروز پدرم ساعت 5 اومدن تو اتاقم و من خواب بودم و پدر از این بابت شاکی بود
      قبل از ظهر هم عادت دارم یک ساعت بخوابم اما دیروز دختر همسایه مون ساعت 12 شروع کرد پیانو زدن و من بد خواب شدم و تا عصر سر درد داشتم
      اینکه میگم مشکل من خانواده ام هستن منظورم اینه که :
      1. اونا فشار میارن مثلا همین قضیه ساعت 5 !!!
      2. استرس مسدن که خب باعث نتیجه عکس میشه
      3. اگه قبول نشم خیلی دععوا های بدتری در انتظارمه و خب با اینکه من پایه م خوبه و نسبتا خوندم اما امسال عمرا به هدفم که زیر 2000 یا نهایت 3000 هست برسم
      4. حساس بودن خودم انقد پدر و مادرم حساسیت نشون میدن که من اعصابم خورد میشه و بخاطر دعوای دیروز پدرم من کلا داشتم گریه میکردم خیلی بداااا
      حالا ازتئن میخام کمکم کنید
      سلام
      خیلی ها اینجورین!
      شما بهتره اخلاق خودتو عوض کنیو این حرفا رو بذای پای دلسوزی
      اینقدر هم راحت طلب نباشی که ظهر ها بخوابی
      نمیخوام بگم مشکل همه از شماست-اما وقتی شما برنامه داشته باشیو ثابت کنی که میخونی دیگه جایی برای حرف نمیمونه
      قربانت
      خلاف قوانین.

    3. Top | #33
      کاربر نیمه فعال

      Mamoli
      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط Ali.N نمایش پست ها
      سلام
      خیلی ها اینجورین!
      شما بهتره اخلاق خودتو عوض کنیو این حرفا رو بذای پای دلسوزی
      اینقدر هم راحت طلب نباشی که ظهر ها بخوابی
      نمیخوام بگم مشکل همه از شماست-اما وقتی شما برنامه داشته باشیو ثابت کنی که میخونی دیگه جایی برای حرف نمیمونه
      قربانت
      من شبا 12 میخابم
      خب اون یک ساعت اجازه ندارم ؟
      اخلاقمم ک تو 40 روز نمیتونم عوض کنم
      البته کاااملا موافقم که مشکل اصلی منم ب خاطر رفتار و اخلاق خاصم ک این اخلاق و حساس بودن از دوسال پیش با دو تا اتفاق تقریبا پشت سر هم شروع شد
      وگرنه من تا اول دبیرستان مث ادم بودم
      بله چشم مرسی

    4. Top | #34
      کاربر نیمه فعال

      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط e.z1376 نمایش پست ها
      وای دقیقا مرسی
      مشکل اینجاس من حتی مشاور تحصیلی هم داشتم اما پدر و مادرم گفتن ما چی از اون کم داریم که داری میری پیش اون ... همه پشت در اتاق ما صف میکشن ک بهشون مشاوره بدیم بعد دختر خودمون ما رو قبول نداره
      که انقد از این چیزا گفتن من از بهمن دیگه پیش مشاور نرفتم
      از صحبت های دوستان دیگه به این نتیجه رسیدم بی توجهی ک نمیتونم ... باید تحمل کنم تا این 40 روز بگذره
      فقط یکم از روز اعلام نتایج میترسم که بدبخت میشم
      و راه حلش فک میکنم فقط تلاش شبانه روزی الانمه
      و التماس کردن ب خدا ک نجاتم بده
      پدر مادر شما فقط خودشون رو قبول دارن راه چاره اینه که یک حامی باید اونا رو بفهمونه اینجوری نمیشه بهشون بگید من نیاز به ارامش حمایت دارم تو این 40 روز که شما دارید اینو از من میگیرید و من نمیتوم بخونم بگید با این شرایطی خودخواهانه تون من نمیتونم درس بخونم چون با این کارتون من بیشتر اعصابم به هم میریزه اگه نمیتونید درک کنید حمایت کنید من با مشاور تحصیلی قبلیم ادامه میدم با اون خیلی راحت ترم مشاور تحصیلی باید اینو بگه بهش
      ببینید این حرفایی که گفتم رو شما هم بگید هیچ تاثیری نداره اگه داشت تا الان اثر میکرد باید یه نفر باشه که شما رو درک کنه و کسی باشه که والدین شما باهاش راحت باشن یا حرف شنوی داشته باشن مثل عمو یا دایی یا خاله و اینا وگرنه یه روانشناس باید این حرف رو بهشون بگه این 40 روز سرنوشت شما رو تعیین میکنه
      ویرایش توسط bahman seraj : 17 خرداد 1395 در ساعت 16:28

    5. Top | #35
      کاربر باسابقه

      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط bahman seraj نمایش پست ها
      استارتر که یک دختره میگه من خیلی حساسم در ضمن حتی گریه هم کرده بعد بچه ها میگن بی توجه باش یا میگن خیرت رو میخواد برو بشین بخون ...اگه میتونست بی توجه باشه اگه میتونست تحمل کنه نمیومد از تو بپرسه.
      مشکل شما نیستی مشکل پدرت که تو این 40 روز باید بهترین شرایط رو فراهم کنه تا تو بتونی مزد زحماتت رو بگیری همه اینارو باید یک مشاور به پدرت بگه چون یکمی باید کار اشتباهش رو گوشزد کنه یعنی یک نفر باید باشه تا رو تو حمایت کنه
      ببخشید این تیکه رو دیدم خندم گرفت
      چون فک نمکیردم گریه کردن خیلی ناراحت کننده باشه چون من اصولا گریه میکنم ولی کسی کَکِشم نمیگزه

      حرفاتون هم درسته...

      اما دوست عزیزم شما اگه میتونی خودت با خونواده صحبت کن..شاید تاثیر داشته باشه

      اگه تاثیر نداشت بهتره باب میل اونا رفتار کنی تا کمتر بهت گیر بدن تا این روزا بگذره: (
      دلمان برای هرچیز کوچک،چقدر تنگ است..

    6. Top | #36
      کاربر انجمن

      Khoshhalam
      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط e.z1376 نمایش پست ها
      نمیدونم این مشکل من هست فقط یا بقیه هم عین منن
      راستی سلام !!!
      مشکل اصلی من خانواده ام هستن
      و تا حدودی خودم
      راستش من خیییلیییی حساسم خیلیییی
      مثلا یکی بهم بگه برو درس بخون ناراحت میشم بهم بر میخوره لج میکنم
      برای مثال من همیشه 5 و نیم یبیدار میشم
      دیروز پدرم ساعت 5 اومدن تو اتاقم و من خواب بودم و پدر از این بابت شاکی بود
      قبل از ظهر هم عادت دارم یک ساعت بخوابم اما دیروز دختر همسایه مون ساعت 12 شروع کرد پیانو زدن و من بد خواب شدم و تا عصر سر درد داشتم
      اینکه میگم مشکل من خانواده ام هستن منظورم اینه که :
      1. اونا فشار میارن مثلا همین قضیه ساعت 5 !!!
      2. استرس مسدن که خب باعث نتیجه عکس میشه
      3. اگه قبول نشم خیلی دععوا های بدتری در انتظارمه و خب با اینکه من پایه م خوبه و نسبتا خوندم اما امسال عمرا به هدفم که زیر 2000 یا نهایت 3000 هست برسم
      4. حساس بودن خودم انقد پدر و مادرم حساسیت نشون میدن که من اعصابم خورد میشه و بخاطر دعوای دیروز پدرم من کلا داشتم گریه میکردم خیلی بداااا
      حالا ازتئن میخام کمکم کنید
      خوش به حالت

    7. Top | #37
      کاربر نیمه فعال

      نمایش مشخصات
      من نمی دونم این چه فرهنگیه که مثل زالو افتاده به جون مردم که فک و فامیلو دوست و همسایه بعد کنکور هی زنگ می زنن ببینن قبول شده بچه خونواده یا نه
      والا من هرچی دیدم اینجوری بوده
      یا می خوان قبول نشدن طرفو بزنن تو سر خودشو خونوادش
      یا اگرم قبول بشه حسودی می کنن بدبختو چش می زنن (خداییش اینو دیدم یارو رتبه زیر 500 اورده بود دو روز نشد رفت زیر ماشین 4 ماه تو بیمارستان بود)
      ملت دست از این کارا بردارین
      طرف قبول شد که شد ادم باشین بگین مبارکش باشه نشدم به شماها چه اخه که سرکوفت می زنین
      متاسفم واقعا برای این جور ادما
      من خودم از الان دارم خودمو برا رودررویی با اینجور ادما اماده می کنم لامصبا زبون خیلی تلخیم دارن خیلی حس بدی به ادم دست میده
      پدر مادرام که خیر و صلاح بچه رو می خوان از یه طرفم به فکر ابروشونن
      مقصر جامعس اقا جامعه

    8. Top | #38
      کاربر باسابقه

      Khoshhalam
      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط مهدی دهقانی نمایش پست ها
      من نمی دونم این چه فرهنگیه که مثل زالو افتاده به جون مردم که فک و فامیلو دوست و همسایه بعد کنکور هی زنگ می زنن ببینن قبول شده بچه خونواده یا نه
      والا من هرچی دیدم اینجوری بوده
      یا می خوان قبول نشدن طرفو بزنن تو سر خودشو خونوادش
      یا اگرم قبول بشه حسودی می کنن بدبختو چش می زنن (خداییش اینو دیدم یارو رتبه زیر 500 اورده بود دو روز نشد رفت زیر ماشین 4 ماه تو بیمارستان بود)
      ملت دست از این کارا بردارین
      طرف قبول شد که شد ادم باشین بگین مبارکش باشه نشدم به شماها چه اخه که سرکوفت می زنین
      متاسفم واقعا برای این جور ادما
      من خودم از الان دارم خودمو برا رودررویی با اینجور ادما اماده می کنم لامصبا زبون خیلی تلخیم دارن خیلی حس بدی به ادم دست میده
      پدر مادرام که خیر و صلاح بچه رو می خوان از یه طرفم به فکر ابروشونن
      مقصر جامعس اقا جامعه
      تکبیر

    9. Top | #39
      کاربر نیمه فعال

      Mamoli
      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط barghak نمایش پست ها
      خوش به حالت
      چرا ؟

    10. Top | #40
      کاربر انجمن

      Khoshhalam
      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط e.z1376 نمایش پست ها
      چرا ؟
      پیام خصوصی برات ارسال شد

    11. Top | #41
      کاربر باسابقه

      Khoshhalam
      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط barghak نمایش پست ها
      پیام خصوصی برات ارسال شد
      خب همینجا میگفتی ما هم فیض میبردیم

    12. Top | #42
      کاربر نیمه فعال

      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط laleh74 نمایش پست ها
      ببخشید این تیکه رو دیدم خندم گرفت
      چون فک نمکیردم گریه کردن خیلی ناراحت کننده باشه چون من اصولا گریه میکنم ولی کسی کَکِشم نمیگزه

      حرفاتون هم درسته...

      اما دوست عزیزم شما اگه میتونی خودت با خونواده صحبت کن..شاید تاثیر داشته باشه

      اگه تاثیر نداشت بهتره باب میل اونا رفتار کنی تا کمتر بهت گیر بدن تا این روزا بگذره: (
      منظورم اینه که ایشون اونقدر حساس هست که بابت یک رفتار غلط پدر شون کل روز افسرده بودن و گریه میکردن ( الان یه نفر نقل قول میگیره افسردگی این نیست نشانه داره و ...) این طبیعیه؟در ضمن این جمله شما نشان دهنده اینه که بعضی از پدران چقدر بی احساس اند.

    13. Top | #43
      کاربر باسابقه

      bi-tafavot
      نمایش مشخصات
      منم از این نوع مشکلات زیاد داشتم

      اما تا اینجا سعی کردم باهاشون کنار بیام
      وبقیشم سپردم بالایی.

    14. Top | #44
      کاربر باسابقه

      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط bahman seraj نمایش پست ها
      منظورم اینه که ایشون اونقدر حساس هست که بابت یک رفتار غلط پدر شون کل روز افسرده بودن و گریه میکردن ( الان یه نفر نقل قول میگیره افسردگی این نیست نشانه داره و ...) این طبیعیه؟در ضمن این جمله شما نشان دهنده اینه که بعضی از پدران چقدر بی احساس اند.
      این جمله ی شما هم نشون میده که چقدر راحت و ندانسته قضاوت میکنید.
      دلمان برای هرچیز کوچک،چقدر تنگ است..

    15. Top | #45
      کاربر نیمه فعال

      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط laleh74 نمایش پست ها
      این جمله ی شما هم نشون میده که چقدر راحت و ندانسته قضاوت میکنید.
      اره از نظر شما همه پدران با احساس اند و این همه قتل و تهدید و خشونت های خانگی که در سراسر کشور گزارش میده و شما از اون بی خبرید رو عمه من انجام داده و اخر اینکه کسیکه که با اشک شما ککشم نمیگزه میشه با احساس .

    صفحه 3 از 4 نخستنخست ... 234 آخرینآخرین

    افراد آنلاین در تاپیک

    کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

    در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربر و 1 مهمان)

    کلمات کلیدی این موضوع




    آخرین مطالب سایت کنکور

  • تبلیغات متنی انجمن