مصاحبه با نفر آخر کنکور
شاید مدتها بود که دنبالش می گشتم، تا اینکه بالاخره در جایی که فکرش را نمی کردم پیدایش کردم. رستوران شیکی بود من را پشت بهترین میز رستوران دعوت به نشستن کرد و خودش هم رو به روی من نشست.
طبق معمول چنین مصاحبه هایی، آن را با همان زبان محاوره برایتان بازگو می کنم.
میشه لطفا یه بیوگرافی از خودت بگی؟
م- ض هستم 22 ساله بچه سوم خانواده هستم 2 برادر و یک خواهر دارم
می دونی برای چی می خوام باهات مصاحبه کنم؟
خندید و گفت: پشت تلفن گفتین برای اینکه من چند سال پیش نفر آخر کنکور شدم
فکر می کردی به این دلیل یک روزی باهات مصاحبه کنن؟
راستش نه اصلا، همیشه با نفرات اول و برتر مصاحبه می کنن
حالا بگو چی شد که نفر آخر شدی؟
باز هم خندید و گفت چی بگم؟ تلاشم و کردم که نشم ولی شدم
رشته تحصیلیت چی بود؟
ریاضی فیزیک- من تو گروه ریاضی آخر شدم
درصدهات چطور بود؟
اکثر درس ها رو تقریبا 3/33- زدم و زبان مثبت 3
این بار من خندیدم و گفتم جدا یعنی اینقدر وضعت خراب بود؟
راستش نه من اینقدرها هم اوضاعم وخیم نبود ولی نفر بغل دستیم آدم درس خونی بود من سعی کردم زیر چشمی از روی اون یه چیزایی بزنم انگار از اولش یه تست جابجا زدم تا آخرش خراب شد
اگر خودت می زدی بهتر نبود؟
چرا بهتر بود زبان رو خودم زدم شد مثبت 3
پس زبانت خوبه؟
آره اگه به اتهام رابطه با شبکه های غربی تهدید نشم نسبت به بقیه درسهام خوبه الان هم ادامه اش دادم چون دوستش داشتم و به زودی مدرک ielts می گیرم.
چه خوب پس هوش و استعدادت بد نیست. درسهای دبیرستانت چطور بود؟
من درسم خوب بود با معدل خوبی اومدم دبیرستان ریاضیم خوب بود که به این رشته اومدم اما سال آخر پیش دانشگاهی تقریبا کمتر خوندم یه جورایی بی خیال شده بودم بیشتر کتابهای ادبی و علمی خارج از درس می خوندم و یا دنبال کسب و کار بودم. چند واحد پیش دانشگاهی افتادم اما دوباره امتحان دادم قبول شدم.
واسه کنکور روزانه چند ساعت درس می خوندی؟
به ظاهر 14 ساعت
چی؟ 14 ساعت بعد نفر آخر شدی
در حالی که از شدت خنده چشماش تنگ شده بود گفت: گفتم به ظاهر، صبح از خونه بیرون می اومدم و می رفتم مدرسه یا خونه دوستم یا با دوستام می رفتیم کتابخونه اما عملا درس زیادی نمی خوندیم من یا کتاب رمان می خوندم یا شعر و یا در مورد کسب و کار و فوتبال صحبت می کردیم.
پس روحیه لطیفی داری؟
ای تقریبا من پشت کنکور کلی شعر سرودم، بهترین کتابهای داستان رو خوندم و یه ساز یاد گرفتم
فکر کنم از اول اشتباه اومدی رشته ریاضی
شاید، اما من ریاضیم بد نبود دوست داشتم. بیشتر با دانشگاه رفتن مشکل پیدا کرده بودم. البته دوست داشتم قبول بشم اما واسه کنکور خیلی نمی تونستم بخونم.
کلاس کنکور یا کنکور آزمایشی هم می دادی؟ رتبه هات اونجا چطور بود؟
آره کلاس ثبت نام کرده بودم اما زیاد نمی رفتم. سر جلسه کنکور آزمایشی هم با بچه ها ترکیب تیم ها در مسابقه فوتبال شب رو حدس می زدیم.البته یکی دوبار رتبه هام خوب شد چون یکی از بچه ها برای خنده از بیرون جلسه از روی پاسخ نامه جواب تستهارو اس ام اس کرد.
عجب، پس کلی ماجرا ها داشتی. وقتی کارنامه کنکورت اومد عکس العمل اطرافیان چی بود؟
مجاز نشده بودم به اونها گفتم قبول نشدم. به کارنامه هم زیاد توجه ای نداشتم چون برام مهم نبود تا اینکه خواهر بزرگترم که دانشجو بود نگاه کرد و گفت آبروی خانواده رو بردی گفتم چرا گفت: نفر آخر شدی بیچاره. منم مونده بودم بخندم یا گریه کنم. برادر کوچکترم تا ماهها می خندید هنوزم اگه یادش بیفته می خنده و جالبتر از همه اینکه دوستام بابت این افتخار ازم شیرینی گرفتن.
جدا؟ جالب بوده، کسی از دوستات قبول نشد؟
چرا یکیشون مجاز شد اما سال بعد شرکت کرد رتبه خوبی آورد و مهندسی عمران می خونه بقیه هم رفتن دانشگاه آزاد
تو چی، آزاد شرکت نکردی؟
چرا شرکت کردم انتخاب هفتم، همونی که دانشگاه انتخاب می کنه کاردانی فیروز کوه قبول شدم نرفتم.درصدهام خیلی بهتر از سراسری بود.
سالهای بعد چی؟
دیگه کنکور شرکت نکردم، حتی دوستام می گفتن برو کیکش رو بخور و بیا حال می ده اما با اون آبروریزی تصمیم گرفتم دیگه شرکت نکنم
راه رو برای جوونترها باز گذاشتی تا یکی دیگه آخر بشه درسته؟
صدای قهقه اش تو سالن رستوران پیچید گفت آره دیگه
همین موقع گارسنی با نهایت احترام دو تا پیتزا روی میز گذاشت و گفت آقا دیگه امری نیست؟
دوست ما هم گفت نه فعلا کاری ندارم فقط به رضا بگو پشت دخل باشه تا من کارم تموم بشه
پرسیدم چی شد که رستوران زدی و اومدی تو کار فست فود.
از اولش به کاسبی بیشتر علاقه داشتم مخصوصا معامله ماشین بعد از کسب افتخار در کنکور با کمک دائیم یه وام گرفتم البته هیچ کس روی من حساب نمی کرد چون همه فهمیده بودن نفر آخر شدم و میگفتن این خنگه، اما دائیم بهم اعتماد کرد اعتمادی که پدرم بهم نکرد. یه مبلغ مختصری وام گرفتم اول یه دونه تک لقمه ای زدم بعد کردمش ساندویچی بعد باز با کمک دائیم یه وام بیشتری گرفتم و این فست فود رو زدم والان خیلی راضی هستم
و از خیلی از دوستات که رفتن دانشگاه جلوتری
از لحاظ مالی و زندگی آره اما علمی و مدرک نه، خیلی از دوستام تازه می خوان فارغ التحصیل بشن و دنبال کار بگردن و جالبتر از همه اینه که همشون گفتن می خوان بیان اینجا با من کار کنن.چون اوضاع بازار کارشون زیاد خوب نیست و تازه اگر هم برن سر کار کمتر از من درآمد دارن
بله، منم کم کم دارم پشیمون می شم که رفتم ارشد خوندم اگه میامدم پیش تو اوضاع مالیم بهتر بود.
هردو با هم خندیدیم.
سربازیت رو چکار کردی؟
خدا گر ز حکمت ببندد دری به رحمت گشاید در دیگری،برای چشمهام معافیت پزشکی گرفتم و بعدش هم.....
وقتی اسم کنکور میاد یاد چی میفتی؟
یاد اون صدای بلندگو که می گفت رابطان اجرای بند 3 و من ازش متنفر بودم.
تو می دونی با این سن کمت یکی از موفق ترین افراد در کسب و کار هستی؟ علتش رو چی می دونی؟
آره من موفق شدم به قسمتی از آرزوهام برسم و هنوز هم باید تلاش کنم و تنها علتش این بود که به حرف و متلکهای مردم توجه زیادی نکردم و نگفتم تنها راه موفقیت دانشگاه رفتنه و رفتم سمتی که استعداد داشتم و خیلی هم سختی کشیدم شما نمی دونین وقتی سررسید قسط وام می شد چه بدبختی می کشیدم تا جور بشه اما خدا کمکم کرد و خدا رو شکر می کنم.
الان چی؟ تصمیم نداری دانشگاه شرکت کنی؟
نه تصمیم ندارم ولی اگه شرکت کنم احتمال زیاد قبول می شم.
چرا؟
چون تعداد داوطلبها خیلی کمتر شده و تعداد ظرفیت رشته ها خیلی بیشتر شده به نظر من چند سال پیش و یا حتی چند سال قبل تر از کنکور من خیلی قبولی سختتر بود. تازه یه راه بهتری هم سراغ دارم.
چه راهی؟
فعلا که هر سال می گن سئوالها لو رفته یا فروخته شده با این حساب این بار نفر اول میشم.
دیگه قرار نشد نامردی کنی، درسته که این مسئله هست مخصوصا در مقاطع تحصیلی بالاتر اما کار درستی نیست.
می دونم ، شوخی کردم.ولی من واقعا دلم برای کسایی که زحمت می کشن و یه عده با تقلب بالا میرن می سوزه.
موسیقی و شعر رو ادامه ندادی ؟
چرا گیتار خوب می زنم. شعرهام هم بد نیست شاید یه روز به اسم من نفر آخرم چاپشون کردم.
واقعا که شخصیت جالبی داری،من کلی ازت انرژی گرفتم اگه حرف خاصی با بچه های پشت کنکور داری بگو
به کنکور می شه دو جور نگاه کرد اگه به عنوان یک سد بهش نگاه کنین چه قبول بشین چه نشین موفق نیستین و اگه به عنوان یه مرحله از زندگی بهش نگاه کنین و براتون خیلی مهم نباشه، چه قبول بشین چه نشین موفق میشین مثل من.سعی کنین به زندگی یه جوری غیر از اونجوری که دیگران می بین نگاه کنین .