من تو خواب میبینم آیندمو![]()
یه تیکه 2-3 صانیه ای !
یک روح در دو جسم یا دو روح در یک جسم؟
شاید خیلیاهمون قسمت اول رو خیلی شنیدم ولی به قسمت دوم جمله فوق توجهی نکردیم , دیدن برخی از مکان ها بصورت مجدد یا تکراری صرف نظر از همون رویاهای صادقانه که همه جریانش رو میدونیم همیشه برام سوال بوده ,خیلی وقتها برای خودم هم پیش اومده از مکان یا جایی برای اولین بار گذر کردم که حس کردم اون نقطه برام تکرای بوده ,خیلی دنبال موضوع گشتم تا دلایلی پیدا کنم که اخر سر هم رسیدم به اعتقادات بودایی ها که از اون بنام تناسخ روح یاد میشه یعنی همون قسمت دوم جمله اولم(دو روح در یک جسم).
طبق اعتقادات بودایی ها در رابطه با تناسخ روح,روحی همراه با روح ادمی قرار داره,یعنی دو روح در یک تن , یکی رهرو یکی راهبر و گاهی هم بالعکس,اگر به خدا و كتابش را ايمان نداشتم در اين مورد اعتقاد بوداييان را مي پذيرفتم،خيلي ايده ي جالبيه و شايد بتوان گفت يك اعتقاد زيبا! كه متاسفانه آموزه هاي ديني من با آن سر ناسازگاري داره!
آره!منم این تناسخ که گفتید رو شنیدم ولی یه جور دیگه و البته نه در غالب اندیشه های بودایی بلکه از یه مسلمان!اون معتقد بود افرادی هستن ک تو این دنیا دلبستگی شدید به چیزی دارند و ب همین دلیل بعد از مرگ روحشون در عالم مادی میمونه! و اگر انسانی رو پیدا کنه(روحه)که میتونه اون دلبستگی رو تامین کنه،وارد جسمش میشن.
یه چیز هایی هم دیدم که واقعا باورم شدحالا نمیدونم اثر تلقین بود یا واقعا راست میگفت!
ویرایش توسط Qazale : 05 خرداد 1395 در ساعت 00:29
There is No Need for God as a Hypothesis
Pierre-Simon, marquis de Laplace
وقتی مطمینی اولین باره ی جایی هستی ولی حس میکنی اتفاقاتی رو تجربه میکنی ک قبلا دیدیشون ب فکر فرو میری . در واقع با ی تناقض روبرویی. جریانی از اتفاقات که به ظاهر قادر ب پیشگوییشون هستی ینی گاهی حس میکنی اتفاقی که همین چن لحطه میش افتاد رو میدونستی واسه همین احساس میکنی توانایی پیشگویی داری. توهم داشتن همچین توانایی حتی برای ی لحظه، قسمتی از مغز که کار محاسبات و منطق رو انجام میده رو ب کشف ی تناقض سوق میده که من نمیتونم اینده رو دیده باشم پس چطوریه که الان ب ظاهر توی مقعیتی هستم ک انگار قبلا دیدمش.
بعضی نظریه ای دارن و میگم ما ی بعد دیگه داریم ب اسم روح. ک میتونه در زمان پرواز کنه و به زمانی بره ک هنوز اتفاق نیفتاده. با پزیرفتن این روح و تواناییش در رفتن ب زمانی ک هنوز جاری نشده، اینجوری تفسیر میکنن ک ما گاهی تصویری رو میبینیم ک روح دیده و ب طریقی در حافظه ما بایگانی شده. واسه همین کاهی در شرایطی قرار میگیریم ک جریان از اتفاقهایی میبینم ک احساس میکنیم قبلا تجربه کردیم و دیدیم. وبنابرین قادریم برای بازه کوتاهی از زمان اتفاق های اینده رو پیشبینی کنیم.
من اکه بخام مطالعاتی انجام بدم، اولین چیزی ک در موردش تحقیق میکنم تا جواب این پدیده رو پیدا کنم، چگونگی عملکرد حافظه، پردازش داده و و فرایند تشخیص شباهتهای در مغزه ن اینکه برم دمبال داستانهایی مثل روح.
فیزیک تا امروز حرفی از سفر ب اینده نزده. چیزی ک نظریه نسبیت انشتین میگه، امکان انبساط و انقباض زمان. ممکنه یک سال برای تو در شرایط دیگه ای، برای من چندین سال طول بکشه و برعکس، ولی ن تو و نه من هیچکدوممون در زمان نسبت به دیگری عقبتر یا جلوتر نیستیم. روح، بعد دیگه ای از وجود ما، در صورت وجود قادر نیست جاییی باشه که هنوز شکل نگرفته. هر مکانی فیزیکی و غیر تخیلی ای رو زمان میسازه. مثلا مکان برای ده دقیقه اینده وجود نداره مگر اینکه اجازه بدیم زمان بگزره تا اون مکان در ده دقیقه اینده ایجاد بشه. روح یا هیچ مجودی، مادی یا غیر مادی، نمیتونه جایی باشه ک هنوز وجود نداره.
فیزیک ک میگه امکان نداره. بقیه این داستان رو پزشکی باید توضیح بده و بگه چی میشه ک مغز همچین تفسیری و تجزیه تحلیلی انجام میده. لازم نیست دمبال پزیرفتن روح باشین. این جریان ربطی به روح نداره. البته من خودم ن ب روح اعتقاد دارم ن امکان وجود داشتن رو رد میکنم. هر چی ک هست این جریان ربطی ب روح نداره.
There is No Need for God as a Hypothesis
Pierre-Simon, marquis de Laplace
ویرایش توسط Phenotype_2 : 05 خرداد 1395 در ساعت 02:59
ب نظر من، مغز شباهتی رو بین تصویری ک الان میبینه، با تصویری در گزشته میبینه ولی قادر ب تشخیص و یاد اودری دقیق تصویر گزشته نیست. چون مطمینم تصاویری ک از گزشته تو زهنم داریم حتما اتفاق افتادن وچون احساس میکنیم این تصویر فعلی رو قبلا دیدم پس اینجوری حس میکنیم ک تصویر اینده رو در گزشته دیدیم.
ولی هممچین اتفاقی نیفتاده. ما در واقعه شباهتی از تصویر فعلا رو با تصویری در گزشته داریم میبینم ن خود تصاویر رو. بازم میگم داریم شباهتها تصاویر رو میبینم خود تصاویر رو.
من فک میکنم، مغز در تجزه و تحلیل و بازسازی میلیارها میلیارد میلیارد تصویری ک بایگانی کرده گاهی ممکنه اشتباه کنه. مغز تصاویر رو با جزیات زخیره نمیکنه. بلکه در مورد هر تصویر اطلاعات خاص و بنیادی رو ذخیره میکنه و موقه بازخانی تصاویر گزشته، بقیه تصویر رو بازسازی و محاسبه میکنه. اینکه موقه بازسازی و محاسبه تصاویر گزشته و تقریبی هستن، ممکنه تصویری ایجاد بشه که خیلی شبیه تصویر الان باشه. بعدش مغز میخاد از بین میلیون ها اتفاقی ذخیره کرده یکی رو ب تصویر که الان میبینه پیوند بزنه. فکرشو بکن... بازخانی اطلاعات....باز سازی تصاویر گزشته.... ایجاد پیوند بین تصویر گزشته و اتفاقات گزشته... و روبرو شخص هم ی تصویر و ی اتفاق در حال جاری شدن هست. یا اشتباه پیش میاد، یا تصویر و اتفاق ک الان جاریه به غلط با اتفاقی در گزشته پیوند میخوره و ب نظر میرسه این اتفاق جاری همون اتفاق گزشتس.
@yaghma
این نظر منه.
There is No Need for God as a Hypothesis
Pierre-Simon, marquis de Laplace
ویرایش توسط Phenotype_2 : 05 خرداد 1395 در ساعت 03:42
منم بارها و بارها این موضوع رو تجربه کردم و این خودش مصداق رویای صادقه ست. متاسفانه الان همه چیز رو میخوان با علوم تجربی(ساینس) توجیه کنن و بقیه چیزای رو زیر سوال ببرن. مثلا همین موضوع وجود یا عدم وجود خدا. یا وجود امام زمان بعد از 1400 سال و ...
منظور شما از علم، دقیقا کدوم علمه؟؟؟متاسفانه ما ب یه دانشمند میگیم عالم به یه روحانی میگیم عالم به یه فیلسوف هم میگیم عالم در صورتی ک نوع علم ها متفاوته. ما دو نوع علم داریم. نوع اول، همون بینش و فهم و بصیرته (knowledge) نوع دوم، همین علم های تجربی(science)
شما دارین از دیدگاه ساینتیسم ب موضوع نگا میکنی
ساینتیسم: علم گرایی. کسایی ک فک میکنن با یافته های علوم تجربی، میتوانند همه پرسش های انسانی رو پاسخ بدن
اعم از پرسش های دینی ، فلسفی و غیر دینی
و اینکه فیزیک و سایر علوم تجربی پاسخ گوی همه ی مسائل انسانیه...
پیشنهاد میدم این دوتا کتاب رو از پیتر مداوار مطالعه کنید
کتاب the advise to younge scientist و the limits of science
پیتر مداوار برنده جایزه نوبله! چکیده ی این دو کتابی ک گفتم اینه که: علوم تجربی نمیتونه ب پرسش هایی از این قبیل که چطور همه چی شروع شد، چرا ما زنده هستیم، هدف زندگی چیه، پاسخ بده
انیشتین میگه ما میتونیم از پایه های اخلاقی علم حرف بزنیم اما از پایه های علمی اخلاق(ساینتیسیک اخلاق) هرگز!!! هر گونه کوشش برای فروکاهش اخلاق ب علم، مردود است!!!
ما نباید همه چیز رو از زاویه ی علوم تجربی نگاه کنیم
درسته. ما زیر میکروسکوپ خدا رو نمیبینیم و تو قوانین فیزیکی هم نیازی ب خدا نمیبینیم ! تو این تردیدی نیست چون شما داری جهان مادی رو تبیین میکنی. تو تبعیین جهان مادی، تبیین فیزیکی میکنی. پای خدا زمانی ب میون میاد ک شما از علت صحبت میکنی و نگاه متافیزیکی و فلسفی ب مسئله میکنی. اگه تو فیزیک و شیمی و زیست شناسی ما بحثی از خدا نمیکینم، معناش این نیست ک منکر خدا هستیم. یا شیمیدان و فیزیکدان و ... منکر خداست الزاما... این انکار یا پذیرش وجود خدا ، یه بحث فلسفیه نه ساینتیک!!! پس شما نمیتونی وجود خدا یا وجود امام زمان و ... رو از زاویه ی علوم تجربی بررسی کنی
There is enough light for one who wants to see
___________________
...Chemistry : Chem is Try
واسه من که خیلی پیش اومده
یه چیزیم تحت عنوان رویاهای صادقانه تو دینی خونده بودیم!
فک کنم به اونم ربط داشته باشه
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربر و 1 مهمان)