خانه شیمی

X
  • آخرین ارسالات انجمن

  •  

    نمایش نتایج: از 1 به 2 از 2
    1. Top | #1
      کاربر باسابقه

      bi-tafavot
      نمایش مشخصات

      ای دوست ببین بی سرو سامانی ایران...


      ای دوست ببین بی سرو سامانی ایران...
      بدبختی ایران و پریشانی ایران...

      از قبر برون آی و ببین ذلت ما را...
      این ذلت ایرانی و ویرانی ایران...

      آوخ که لحد جای تو شد تا به قیامت...
      رفتی و ندیدی تو پریشانی ایران...

      از وضع کنونی و ز بدبختی ملت...
      زین فقر و پریشانی و ویرانی ایران...

      گردیده جهان تیره و گشتست دلم تنگ...
      گویی که شدم حبسی و زندانی ایران...

      بگرفته دلم سخت ز اوضاع کنونی...
      بیچارگی و محنت و حیرانی ایران...

      عشقی بود ار نوحه گر امروز عجب نیست...
      خون می چکد از دیده ء ایرانی ایران...
      حکایت ما جاودانه شود



    2. Top | #2
      کاربر باسابقه

      bi-tafavot
      نمایش مشخصات
      سید محمدرضا كردستانی معروف به میرزاده عشقی، فرزند ابوالقاسم كردستانی بود كه در شهر همدان به دنیا آمد.

      او تحصیلات دوران ابتدایی خود را در تهران گذراند و در سن هفده سالگی پیش از اتمام درسش، مدرسه را ترك و به امور اجتماعی پرداخت. عشقی در زمان كوتاه تحصیلات خود، زبان انگلیسی را به خوبی یاد گرفت و به كار ترجمه روی آورد؛ وی درسال 1332 هجری قمری درشهر همدان اقدام به انتشار روزنامه‌‏ای به نام "نامه‌‏ی‌‏عشقی" كرد.

      او استعداد خاصی در سرودن اشعار سیاسی داشت؛ به گونه‌‏ای كه واژگان و عبارات او سرشار از احساسات وطن پرستی، آزادی‌‏خواهی و اصلاح طلبی است. عشقی در دوران جنگ نخست جهانی همراه تعدادی از مردان سیاسی به كشور عثمانی (تركیه) رفت. در شهر " استانبول" به تحصیل علم پرداخت. وی پس از بازگشت به ایران، در تهران به مبارزات سیاسی پرداخت. عشقی برای مبارزات سیاسی خود قلم و شعر را گزینش كرد و تا آخرین روزهای زندگی‌اش نیز با این سلاح به مبارزه خود ادامه داد.
      حملات شدید عشقی به وسیله شعر و مقالات متعدد به دولت وثوق الدوله و قرارداد ننگین " ایران و انگلیس،1919 " باعث شد كه او را دستگیر و راهی زندان كنند. وی پس از كودتای سال 1339 هجری قمری ( اسفند 1299شمسی) و در زمان نخست وزیری "سید ضیاء الدین" از زندان آزاد شد؛ عشقی در سال 1342 هجری قمری روزنامه كاریكاتور " قرن بیستم" را كه در سال‌‏های قبل تعطیل شده بود، مجددا" منتشر كرد و هم چنان بی‌‏باك و شجاع به مبارزه پرداخت .
      عشقی روزنامه " قرن بیستم " را نخست در سال 1339 هجری قمری منتشر كرد؛ نخستین شماره‌‏ی این روزنامه در شعبان این سال و شماره‌‏ی چهارم، در روز 28 رمضان انتشار یافت و سپس 18 ماه بسته شد؛ پس از آن شماره‌ اول دوره‌‏ی دوم در28 جمادی الاول1341 هجری قمری منتشر شد و در این دوره بیش از هجده شماره بیرون نیامد. تنها شماره دوره سوم نیز در 24 ذیقعده ی1342 هـ.ق انتشار یافت.
      در این شماره، شاعر جوان اگر چه خود طرفدار جمهوری بود، اما با حمله‌ای شاعرانه به جمهوری و جمهوری‌‏خواهان، جمهوری آنان را ساخته اجنبی دانست. پس از این انتقاد تند روزنامه وی توقیف و نسخه‌های آن توسط شهربانی جمع‌آوری شد. پس از این حادثه، عشقی در روز آخر ذیقعده 1342هجری قمری مصادف با (12 تیرماه 1303 شمسی) در خانه خویش به دست افراد ناشناس هدف گلوله قرار گرفت و نزدیك ظهر همان روز در بیمارستان شهربانی جان باخت.

      عشقی جوان مرد و هنگام مرگ بیش از 31 سال نداشت. جسد او را مردم با احترام زیاد تشییع و در " ابن بابویه" به خاك سپردند و بر سنگ مزارش نوشتند:
      درمسلخ عشق جز نكو را نكشند
      لاغر صفتان زشت خو را نكشند
      گر عاشق صادقی ز كشتن مگریز
      مردار بود هر آن كه او را نكشند
      "یحیی آرین پور" در كتاب " از صبا تا نیما " در مورد خصوصیات او این گونه می نویسد:
      «عشقی شاعری جوان و بدون زن و فرزند بود كه تمام زندگی خویش را صرف مبازات سیاسی با دشمنان ایران كرد. او جوانی میهن پرست، خون گرم و پرشور و پیوسته بی قرار و آرام بود و هرچه بیشتر تازیانه رنج‌‏ها و بدبختی‌‏های روزگار برسرش می بارید و هر چه بیشتر باسیاست‌‏های متضاد آشنایی می یافت، این حساسیت و هیجان روبه افزایش می نهاد و برعقل و منطق وی چیره می شد. شاعر جوان دیگر از مرگ و زندان پروایی نداشت و هیچ سیاست مداری از نیش قلم او در امان نبود. در ایران بعضی از مورخان ادبیات او را یكی از پیشوایان شایسته و مسلم " سبك نو " می دانند.
      اشعار خوب عشقی منحصر است به چند قطعه مانند نوروزی نامه، رستاخیز، كفن سیاه، احتیاج و بالاخره ایده آل یا سه تابلوی مریم كه قطعه اخیر بهترین و بر گزیده ترین آن هاست.

      قسمتی ازشعر " قطعه ایده آل" را می خوانیم :
      تمام مملکت آن روز زیر و رو گردد
      که قهر ملت با زور روبه رو گردد
      به خائنان زمین آسمان عدو گردد
      زمان کشتن افواج مرده شو گردد...

      حکایت ما جاودانه شود



    افراد آنلاین در تاپیک

    کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

    در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربر و 1 مهمان)

    کلمات کلیدی این موضوع




    آخرین مطالب سایت کنکور

  • تبلیغات متنی انجمن