خانه شیمی

X
  • آخرین ارسالات انجمن

  •  

    صفحه 4 از 4 نخستنخست ... 34
    نمایش نتایج: از 46 به 55 از 55
    1. Top | #46
      کاربر فعال

      نمایش مشخصات
      من خاطره دانشجویی زیاد دارم فقط حس نوشتنش نیست

      ترم ۲ کارشناسی بودم زبان عمومی داشتیم. استادشم از این با کلاسا. هم جذبه داشت هم سواد. سطح زبان کلاس ماهم بشدت بالا بود از شانس من.‌ یعنی همه در حد ادونس بعد منو دو سه تا از دوستامم در سطح آی ام‌ویندوز
      خلاصه استاد ترجیح داد سطح بالا تدریس شه مام که هیچ... (هعععی دونیاا)
      یکی از جلسات بود که استاد می پرسید همه عین بلبل جواب میدادن. استاد می پرسید بقیه جواب. عین زبان مادریشون. نوبت رسید به دوستم. استاد از اینم مثل قبلیا یه سوال سخت پرسید. بعد کل کلاس سکوت کرده بود. بعد سی ثانیه دوستم آروم آروم شروع کرد به اولین واکنش! اوووم اوووم اووووووم اوووووووم اووووووم اووووووووووم اوووووم اوووووم .... یه سی چهل ثانیه این اووووم گفت. همزمان داشت سرشم میخاروند! اوووم اوووم.... بعد یهو گفت آی دونت نو!!! یعنی کلاس یهو رفت هوا! استاد خودش هم می خندید
      خب مرد حسابی اگه نمی دونی همون اول بگو دیگه

    2. Top | #47
      کاربر اخراجی

      Khabalod
      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط Hadis73 نمایش پست ها
      یکی از دوستانمون هست چهارساله با همکلاسیش دوسته الان ترم آخره انقدر می ترسیم خانواده شون نذارن ازدواج کنن... یعنی نابود میشه دوستمون...پسره تهرانیه دختره مشهدی
      واقعا عاشقی تیر توی قلبه
      حاجی چیشد؟
      ازدواج کردن؟؟؟؟؟؟

    3. Top | #48
      کاربر حرفه ای

      نمایش مشخصات
      بعضیا اشتباها فک کردن محوطه دانشگاس و چقدر خلوته. اینجا وسطه ساختمون دانشکدس و با یه در شیشه ای وصل میشه و یه جورایی برای هواخوریه

    4. Top | #49
      کاربر نیمه فعال

      bi-tafavot
      نمایش مشخصات
      خب از ترمکی در اومدیم
      ترم یک ترم پرچالشی بود
      بقول بچها با هیچ کلمه ای نمیشه توصیفش کرد
      فک نکنم هیچ کلاسی مثل کلاس ما باشه (:
      از سم بازی هامون بگیر تا بحث و اتحاد و پیچوندن استاد و یخ زدن و اعتراض و شهربازی و بیمارستانو و ورق بازی و گروه تلگراممون و تک تک بچها ک هرکدوم در نوع خودشون عجوبه هستن ، کراش زدناشون و خرخون و درس نخون و شب امتحان و آتیش زوی و داستان های جنایی و نقاشی و دابسمش و حتی خل بازی های مترو ،خرید کردن و ماجرای ذرت مکزیکی و تولد گرفتن هامون و ۳ تا هم اتاق خل تر از خودم ک از داشتنشون خوشحالم ، راستی آشپزی هم کم کم دارم یاد میگیرم ، و تجربه های جدید و ...
      و در نهایت به ترم دو نقل مکان میکنیم .

    5. Top | #50
      کاربر انجمن

      نمایش مشخصات
      بچه‌ها دانشگاه من اصلا باحال و شوخ نبودن. و فقط هم توی خوابگاه آخری که بودم خوش گذشت. پریسا هم‌اتاقیم، کارمند بود. یه روز صبح رفتیم کوه نوردی. بعد از قله دو تا پسر اومدن خودشون رو مهمونمون کردن چون دیدن که عه نگاه دو تا دختر با دو کوله این همه خوراکی آوردن بعد ما شیش تا پسر فقط اسپیکر آوردیم. خلاصه اومدن پیشمون چای بخورن. بعد گفتن تو نیو فولدر یکی و تو یکی نیو فولدر دو چون اسماتون رو نمیدونیم. بین صحبت من و پریسا باهم فهمیدن من اسمم مهدیه‌ست و اون پریسا. و شروع کردن به اینکه عههههههه اسم این پریساست! و ذوق میکردن :/ بعد نشستن صحبت کردن که درس چی میخونین و این حرفا. وقتی من لیوانم رو دادم یکی از پسرا تا چای بخوره [چون فقط دوتا لیوان بود و از قضا اونا حالشون بهم نمیخورد لیوان دهنی دوتا دختر غریبه رو بخورن] و پریسا داد به اون یکی پسره. و پسر اولیه گفت فلانی اگه لیوان مهدیه نباشه چای نمیخوره )))) بعد من قهقهه زدم. بعدشم ما رفتیم و اونا رفتن قله. وسط کوه زیپ لاین بود و من سوار شدن. خیلی طول کشید تا نوبتم بشه و وقتی پریسا منتظرم بود اون پسرا دوباره بهمون برخوردن و گفتن عه پس مهدیه کوووووووو. گایز این دوتا پسر خیلی پرو بودن ولی کاریشون نداشتیم. بعدشم منو پریسا رفتیم جیگرکی و جیگر زدیم به بدن. با موهای بازمون و بلوز شلوار رسما یه ویویی بود که نگو. ماشین‌ها واسمون بوق میزدن و شعار میدادن و حتی یه مرد برامون خوند «نگاه استیل گنگُ» و من داد زدم مرسی ) هفته‌ی بعد پریسا اون دوتا پسر رو روی کوه دوباره دید و داشتن به دوتا دختر شماره میدادن

    6. Top | #51
      کاربر فعال

      divoone-shodam
      نمایش مشخصات
      کلا دو جلسه رفتم سر کلاس اصول معاینه اندازه 10 جلد کتاب ازش خاطره دارم

    7. Top | #52
      Nsi
      کاربر نیمه فعال

      نمایش مشخصات
      این خاطره خودم نیست بنده هنوز در حال کنکور دادن هستم یه خاطره ایه که توی گروه های پزشکی خوندم خیلی خندیدم از زبان اون شخص اینجوری تعریف کنم
      ببین قضیه اینجوریه که قراره سر کلاس اسپرم یه حیوونی رو ازمایش کنن میگه گروه های چند نفره تشکیل دادیم میکروسکوپی که به گروه ما افتاد خراب بود اسپرما توش اصلا دیده نمیشدن استاد گفت وا مگه میشه خراب باشه کو فلانی برو میکروسوپ گروه اقای اشکانی ام نگا کن میگه من رفتم پای اون میکروسکوپ اون درست بود یهو انگار دریچه های علم باز شد زیبا بود اینا میگه با ذوق رو به همگروهیام گفتم واییییی بچهااا بیاین اسپرمای اقای اشکانی رو ببینین
      میگه منکه نفهمیدم سوتیمو هی میگفتم اقای اشکانی دمت گرم عجب اسپرمایی وای حرکتشونو بچها بیاین اسپرمای اشکانی از دستتون میره ها خیلی زیبان
      میگه قیافه اقای اشکانی فقط دیدن داشت

    8. Top | #53
      Nsi
      کاربر نیمه فعال

      نمایش مشخصات
      قلبمو بردی مرسی واسه این ویو خوشگل از محبوب دلم

    9. Top | #54
      کاربر فعال

      divoone-shodam
      نمایش مشخصات
      میزان تنیا ساجیناتا(نوعی کرم انگل)تو بچه های ما بسیار زیاده خیلیییییی
      دانشکده ما خارج از شهر هست با سرویس دانشگاه رفت و امد میکنیم
      و کنار دانشکده ما یه تیمارستان هست(احسنت بر مسئولین میدونن چی رو کجا بزننکنار دانشکده داروسازی هم کمپ ترک اعتیاد هست)
      هر وقت راننده از کنارش رد میشه یکی از بچه هامون داد میزنه که اینجا وایسید یکی میخواد پیاده بشه
      هیچی یه بار راننده واقعا وایساد
      به زور یه نفر رو پیاده کردیم بدبخت یه ساعت کنار جاده وایساد تا سرویس بعدی بیاد

    10. Top | #55
      کاربر نیمه فعال
      کاربر برتر

      نمایش مشخصات
      سلام و درود به همه.

      خاطرات که زیاده و به صورت کم کم میگم

      ولی به طور خلاصه، یه توضیح ریز از این یه ماهی که دانشگاه بودم؛ داشته باشم. خب من 22 بهمن ماه رفتم خرم‌آباد. روز اول رو تو خوابگاه موندم و کسی هم از هم‌اتاقیا نیومده بود. خوابگاه به خودی خود امکانات خاصی نداره و فاجعست(خوابگاهه دیگه) ولی خب من چون میدونستم نباید انتظاری از خوابگاه داشت، کاملا برام عادی بود و بهم سخت نگذشت. اول تو یه اتاقی بودم که سه نفر بودیم، بعد که یکی از بچه‌های اون اتاق منتقل شد به خوابگاه دیگه‌ای؛ ما رفتیم یه اتاق دیگه با سه تا از بچه‌های هم‌کلاسمون و از اونجا همه چی شروع شد. اتاقمون از نظر جو( و از نظر امکانات) فوق‌العادست. فکر میکنم تو خوابگاه این اتاق ما بی‌نظیر باشه

      از مهمون‌نوازی لر‌های عزیز هم براتون نگم خیلی مردم گلی دارن. حالا باز سر فرصت از خاطرات سمی و خنده‌دار خوابگاه و دانشگاه هم میگم براتون

    صفحه 4 از 4 نخستنخست ... 34

    افراد آنلاین در تاپیک

    کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

    در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربر و 1 مهمان)

    موضوعات مشابه

    1. پاسخ: 9
      آخرين نوشته: 22 دی 1396, 10:12
    2. ???درخواست راهنمایی برای «امتحانات نهایی سوم» - معرفی کتاب؟؟؟
      توسط Sleeplife در انجمن امتحانات سال یازدهم
      پاسخ: 10
      آخرين نوشته: 18 شهریور 1395, 09:04
    3. پیام های عاشقانه دختران ایرانی برای والیبالیست آمریکایی!
      توسط Hellion در انجمن اخبار و مطالب جالب و خواندنی
      پاسخ: 7
      آخرين نوشته: 02 تیر 1394, 00:58
    4. راهمنمایی در مورد انتخاب رشته بچه های ریاضی .... .!!!
      توسط amir.abs در انجمن تغییر رشته تحصیلی
      پاسخ: 0
      آخرين نوشته: 28 خرداد 1394, 18:59
    5. dvd بخرم نخرم؟؟!!! بچه هایی ک دارید لطفا راهنمایی
      توسط طراوت در انجمن فیلمهای کمک آموزشی
      پاسخ: 12
      آخرين نوشته: 18 اردیبهشت 1393, 20:22

    کلمات کلیدی این موضوع




    آخرین مطالب سایت کنکور

  • تبلیغات متنی انجمن