رفتم کتابخونه میگم ببخشید چیزی از سعدی دارین!؟
طرف گف کتابشو میخواید؟
گفتم نه شر تی،زیرپوشی چیزی اگه از خدابیامرز مونده بدین ببرم.
رفتم کتابخونه میگم ببخشید چیزی از سعدی دارین!؟
طرف گف کتابشو میخواید؟
گفتم نه شر تی،زیرپوشی چیزی اگه از خدابیامرز مونده بدین ببرم.
حالا طرف یه بار تو گروهی که چت ممنوع بوده چت کرده
.
.
.
.
اومده تو بیوش نوشته در زندگی من قوانین جایی ندارند
ونجا كه بابات ميگه "اينترنتِ شما هم قطع و وصل ميشه" سريع بگو آره،
وگرنه گوشى ش رو مياره ببينى چشه و اين پروژه فقط با يه گلوله تموم ميشه -__-
+ داداش چیزی خوندی واسه میانترم
- مگه میانترم داریم داداش ؟!
[ در حال حل کردن سری دهم نمونه سوالات است ]
من یه صندوق صدقه تو اتاقم دارم
هر روز یه مبلغی میندازم توش...
تا آخر ماه یکجا که شد برمیدارم میزارم تو جیبم!
اینطوری هم هفتاد نوع بلا رو دفع کردم ؛ هم به یه بدبخت کمک کردم!!!!!������������
برای انکساگر بتوانم یک دل را از شکستن باز دارم،به بیهودگی زندگی نخواهم کرد .که ایمان دارد ناممکن وجودندارد/دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی کرمان
اگر یارای آن داشته باشم که یک تن را از رنج برهانم ، یا دردی را تسکین بخشم ، یا انسانی تنها را یاری کنم، که دیگر بار بسوی شادی بازگردد ، به عبث زندگی نخواهم کرد
من برای این هدف می خواهم پزشک شوم
برای انکساگر بتوانم یک دل را از شکستن باز دارم،به بیهودگی زندگی نخواهم کرد .که ایمان دارد ناممکن وجودندارد/دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی کرمان
اگر یارای آن داشته باشم که یک تن را از رنج برهانم ، یا دردی را تسکین بخشم ، یا انسانی تنها را یاری کنم، که دیگر بار بسوی شادی بازگردد ، به عبث زندگی نخواهم کرد
من برای این هدف می خواهم پزشک شوم
برای انکساگر بتوانم یک دل را از شکستن باز دارم،به بیهودگی زندگی نخواهم کرد .که ایمان دارد ناممکن وجودندارد/دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی کرمان
اگر یارای آن داشته باشم که یک تن را از رنج برهانم ، یا دردی را تسکین بخشم ، یا انسانی تنها را یاری کنم، که دیگر بار بسوی شادی بازگردد ، به عبث زندگی نخواهم کرد
من برای این هدف می خواهم پزشک شوم
فقط همین
برای انکساگر بتوانم یک دل را از شکستن باز دارم،به بیهودگی زندگی نخواهم کرد .که ایمان دارد ناممکن وجودندارد/دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی کرمان
اگر یارای آن داشته باشم که یک تن را از رنج برهانم ، یا دردی را تسکین بخشم ، یا انسانی تنها را یاری کنم، که دیگر بار بسوی شادی بازگردد ، به عبث زندگی نخواهم کرد
من برای این هدف می خواهم پزشک شوم
کتابو گذاشتم زمین که پس از استراحتی کوتاه دوباره ادامه مطلب رو بخونم... از این قضیه ده روزه میگذره و هنوزم خوابم میاد
وقتی شب امتحان وضو میگیرید نماز بخونید
خدا میزنه رو شونه جبرئیل میگه بلند شو یه کاری کن از اون جاهایی که نخونده بیشتر بیاد تو امتحان
داشتم رانندگی میکردم بابام کنارم نشسته بود گفت خیلی نزدیک ماشین های دیگه رانندگی میکنی
سعی کن فاصله رو رعایت کنی
گفتم پدر جان از دید شما به ماشین نزدیکیم از دید من که رانندم خیلی فاصله داریم
یهو یه ماشین زد به گلگیر
بابام خیلی خونسرد نگام کرد و گفت
فقط از دید من تصادف کردیم درسته
از افتخاراتم اينه كه عضو همه شبكه هاى اجتماعى بودم
حتى يجا بود فقط من و صاحب سايت بوديم،
روزى دوبار ميگفت خدایی اينجا رو از كجا پيدا كردى ؟
بابام هرشب تو خواب لگد میزنه و خروپف میکنه ، بهش گفتم میرم از دستت شکایت میکنم
میگه اون خارجه که حیوان آزاری جرمه، ایران کاری باهام ندارن
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربر و 1 مهمان)