حتما تا به حال شاهد یکی از این برنامههای کارشناسی ورزشی بودهاید. بارها شده که مجری برنامه از کارشناس مهمان در مورد شانسهای قهرمانی پرسیده و آن کارشناس نام چند تیم را برده و نامی از یک تیم بهخصوص و شاید تیم مورد علاقهی شما نبرده است. وقتی مجری از زبان شما و خودش دلیل ذکر نکردن آن تیم که کلی اسم و رسمدار بوده یا در آن فصل کلی ستاره خریده و تدارک دیده را میپرسد، کارشناس ما همیشه در پاسخ از نداشتنِ فاکتور «شخصیت قهرمانی» آن تیم سخن گفته است.
نگرشهای فرد نسبت به خود و دیگران، عادتهای رفتاری، نوع اندیشیدن و چگونگی بروز آن، تمایلات و آرزوها، طرحها و برنامههایش برای زندگی و به طور کلی نگرش وی نسبت به زندگی، الگوی خاصی را برای او شکل میدهد که همان «شخصیت» است. عوامل متعددی در رشد شخصیت دخالت دارند که برخی دارای ماهیت بیولوژیکی بوده و مبانی وراثت را تشکیل میدهند و برخی شامل تواناییهای ذهنی فرد میشوند. صد البته عوامل فرهنگی و محیطی نقش بسیار مهمی را در ساخت و رشد شخصیت ایفا میکنند.
در سالهای اخیر پژوهشها و تحقیقات فراوانی در مورد شخصیت قهرمانی که عامل پیروزی و قهرمانی یک فرد یا تیم معرفی میشود، انجام شده است و روانشناسان بسیاری سعی کردهاند تا ویژگیهای شخصیتی قهرمانان را شناسایی و توصیف کنند. نتیجهی مهمی که از این فعالیتها به دست آمد این بود که این نخبگان علاوه بر تلاش بیشتر و تدارکات بهتر، توانایی کنترل بیشتری بر عوامل روحی و روانی خود دارند و از این فاکتورها به نحو احسن استفاده میکنند. ارادهی پولادین، به خود متکی بودن، تمرکز بر کار، کنترل استرس، میل به پیروزی، انگیزهی بالا و بالاخره آرامش، مهمترینِ این عوامل هستند که به آنان کمک کرده حتی در بدترین شرایط هم دست از تلاش نکشند و رفتاری حرفهای داشته باشند که اغلب برگرفته از فرهنگ اجتماعی تیم و جامعه است.
دوستان من! آیا تا کنون به این فکر کردهاید که برای موفقیت درسی و تحصیلی و نتیجهی عالی در کنکور هم باید شخصیت قهرمانی داشت؟
آیا غیر از این است که در اینجا هم با نوعی رقابت و تعداد زیادی رقیب سروکار داریم؟ آیا مگر فاکتورهای ذکرشده در شخصیت قهرمانی، همانهایی نیستند که باعث موفقیت یا عدم موفقیت فعلی یا گذشتهی ما نیز شدهاند؟
دانشآموزی که شخصیت قهرمانی دارد، بر اساس شناخت درستی که از خود و تواناییهایش کسب کرده، فرصتها و مطلوبش را میشناسد و ضمن برنامهریزی دقیق و مستمر، سستی و تعلل را از خود دور کرده، با انگیزهی فراوان و نظم و تلاش هدفمند به سمت هدفش حرکت میکند و اجازه نمیدهد عاملی او را از حرکت بازدارد و حتی در مواجهه با عواملی که اختیارشان را ندارد، به جای تغییر محیط، خود را تغییر میدهد تا آسیبپذیریاش را پایین بیاورد. واژههایی مثل خستگی، ناامیدی و بیانگیزگی برایش بیمعنی بوده و او بهندرت وقتش را هدر میدهد و بهتر از هر کسی میداند که برای تضمین موفقیت باید از چه مسائلی دوری کند. او به خودکنترلی رسیده و احتیاجی به نصیحت شنیدن و سختگیری ندارد و حتی در تشویق و پاداش هم بیشتر از آنکه به دنبال تأیید و تشویق دیگران باشد، نیاز به رضایت، آرامش و شادی درونی دارد. رضایت و آرامشی که فقط با اطمینان از تحقق حداکثر تلاش و لذت بردن از آن به دست میآید و چندان ربطی به نتیجهگرایی ندارد.
خصوصیات گفتهشده در مورد یک انسان فرازمینی نیست و البته همهی کسانی را هم که به عنوان موفق و قهرمان میشناسیم، همهی این مؤلفهها را همزمان نداشتهاند و لحظاتی هم در زندگی آنها بوده که دچار خستگی یا ناامیدی شدهاند؛ اما چون به سطح بالایی از شخصیت رسیده بودند، از شکستها، پل موفقیت ساختهاند.
مهم این است که ما هر چه بیشتر به آن سطح از شخصیت برسیم که در مسیر قهرمانی باشد و به جای قلّه و مقصد، بیشتر به خودِ مسیر بپردازیم.
مهمترین رقیبت خودت هستی! تا چه زمانی میخواهی در مورد کمتوجهی، کمکاری و بینظمی خود سرزنش بشوی و تا کجا میخواهی زمان را به هدر بدهی و کار امروزت را به فردا موکول کنی؟ تو چیزی از دیگران کم نداری و به قول بزرگان: «شما عظیمتر از آنی هستید که میاندیشید». موفقیت هم تصادفی نیست و برای رسیدن به آن، تلاش کنید تا «شخصیت قهرمانی» داشته باشید.
مسئلههای زندگیتان را حل کنید و صورت مسئلهها را پاک نکنید.
نویسنده : مجید رادفر