خانه شیمی

X
  • آخرین ارسالات انجمن

  •  

    صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین
    نمایش نتایج: از 16 به 30 از 44
    1. Top | #16
      کاربر باسابقه
      در انتظار تایید ایمیل

      Khabalod
      نمایش مشخصات
      مثل گوسفند واسش میخونی
      .
      .بعد حدود 6 سال دانشگاه
      .
      بعد دو سال سربازی
      .
      بعد اگه یه دانشگاه خوب درس خونده باشی حقوقت 3m
      .
      اگه یه دانشگاه معمولی درس خونده باشی دارمد 1m
      .
      اگه یه دانشگه دولتی ول درس خونده باشی یا آزاد و فلان و.......یه مدرک داری
      .
      .
      .
      .
      تازه دارم فلسفه 500هزار نفر شرکت کننده تجربی دو میفهمم

    2. Top | #17
      کاربر باسابقه

      Mamoli
      نمایش مشخصات
      مشت نمونه ی خرواره.

      کنکور نمونه ی جامعه است.

    3. Top | #18
      در انتظار تایید ایمیل

      نمایش مشخصات
      برا بعضیا یه سد بزرگ برای رسیدن به آرزوهاشونه
      برا یه عده دیگه هم پلی برای رسیدن به اهدافشون
      بستگی به نوع نگاه هر فرد داره

      زندگی همچون بومرنگ است . افکار ، کلمات و اعمال ما دیر یا زود با دقتی شگفت انگیز به خودمان باز می گردند .”

    4. Top | #19
      کاربر باسابقه
      مدیر برتر

      نمایش مشخصات
      با عرض سلام و وقت بخیر

      کنکور در رشته ریاضی ( به جز برای دانشگاه های برتر ) به راحتی آب خوردنه ، که برای گذر از اون لازمه که صبح از خواب شیرین بلند بشیم و صبحانه را در جلسه آزمون میل کنیم !



    5. Top | #20
      کاربر باسابقه

      Khoshhalam
      نمایش مشخصات
      دوستان!!!از کنکور واستون غول نسازید!!

      کنکور پلیه که اگه براش برنامه داشته باشی تو رو به خوشبختی میرسونه!!

      همین کنکوره که تو رو با خیلیا جدا می کنه

      کنکور تعیین می کنه که لیاقت و شایستگی کدوم دانشگاه و کدوم رشته و کدوم شغل(در آینده) رو داری

      کنکور تو رو دانشجو می کنه

      کنکوره که تو رو به خودت اثبات می کنه!

      شمایی که از این کنکور می ترسین و متنفرین میگین سخت ترین دوران زندگیه باید عرض کنم که!:
      سخت ترین دوران زندگی رو الان اون پدری می کشه که پول نداره برا بچش لباس عید بخره!
      مادریه که نوزادش بیماره!

      بیایین مثبت فکر کنیم

      کنکور خیلی خوبه

      اینا همش بهانه س!

      شمایی که میتونی با مقابله با سختی ها و مشکلات و غلبه بر احساسات خودت رتبه برتر کنکور بشی و این دوران رو به بهترین دوران زندگیت تبدیل کنی!

      ببخشین که خیلی طولانی شد!!

    6. Top | #21
      کاربر نیمه فعال

      نمایش مشخصات
      برای من کنکور پلی برای رسیدن به اهدافمه
      و به امید خدا کنکور 96 پزشکی قبول میشم

    7. Top | #22
      کاربر باسابقه

      Sarkhosh
      نمایش مشخصات
      تنها تصوری که ازش دارم اینه که

      اگه تنبلی کرده باشی و درس نخونده باشی هیچی نمیشی داخلش

      اگه خوب خونده باشه و خودت از خودت راضی باشی صد در صد نتیجه میگیری ازش

    8. Top | #23
      کاربر فعال

      نمایش مشخصات
      درکش نمی کنم

    9. Top | #24
      کاربر انجمن

      نمایش مشخصات
      از کنکور غول نسازین!!! منم پارسال مث شما بودم ولی وقتی میرین سر جلسه میفهمین چقد این افکار و استرس ها الکی بوده! میتونم بگم اگه استرس نداشتم همه چی میتونست خیلی متفاوت تر از الان باشه! باور کنین جلسه کنکورم مث بقیه آزموناس ، این خود ماییم که همه چیو سخت میگیریم.

    10. Top | #25
      کاربر نیمه فعال

      نمایش مشخصات
      سلام
      من دید نسبت به کنکور :
      یه مسابقه بزرگ که پارتی و بهونه توش وجود نداره و کاملا حقه ..مگر اینکه اشتباه از خودمون باشه
      و هر کی بیشتر زحمت بکشه بهترین ها مال اونه

    11. Top | #26
      کاربر اخراجی

      Khoshhalam
      نمایش مشخصات
      شهید محسن وزوایی؛رتبه سوم کنکور ریاضی +تصاویرامت ما باید بداند از بزرگترین خطراتی که انقلاب را تهدید می کند، آفت نفوذ خطوط انحرافی در خط اصلی انقلاب، یعنی"خط امام" است. پس امام را دنبال کنید و امام را تنها نگذارید. شهید محسن وزوایی رتبه سوم کنکور ریاضی +تصاویربه این مطلب امتیاز دهید0%0%به گزارش سرویس مقاومت جام نیـوز، محسن وزوایی به تاریخ 8 مرداد 39 در نظام آباد تهران متولد شد. محسن پس از اخذ مدرک دیپلم در کنکور شرکت کرد و نفر سوم کنکور ریاضی فیزیک شد. وی سال 1355 در دانشگاه صنعتی شریف تحصیلاتش را در رشته شیمی ادامه داد. وی از جمله دانشجویانی بود که در تسخیر سفارت آمریکا پس از پیروزی انقلاب نقش داشت و با آغاز جنگ وارد جبهه دیگری علیه مبارزه با کفر شد. محسن سال 60 فرماندهی گردان حبیب بن مظاهر از لشگر 27 محمد رسول الله (ص) را بر عهده داشت و با تشکیل تیپ 10 سیدالشهدا(ع) فرماندهی این تیپ را برعهده گرفت و سرانجام در 10 اردیبهشت سال 61 در حالی که 22 سال داشت به شهادت رسید. *وصیت نامه شهید محسن وزواییبسم الله القاصم الجباریناز شهادت واهمه ای نداریم. این منتهای آرزوی ماست. در جبهه ها مشاهده می کنم که چگونه خداوند به کمک رزمندگان اسلام می شتابد و آنها را نصرت می دهد. به یاد دارم که در بهار سال 1360 طی عملیات دوم بازی دراز، با وجود آنکه تنها شش نفر بودیم، بر سیصد نفر غلبه کردیم. در جبهه ها روحیه ی ایمان و ایثار آنچنان تجلی پیدا می کند که برای بی خبران از این معانی اصلا قابل تصور نیست.هنگامی که در بخشی از عملیات حرف از داوطلب برای شهادت به میان می اید،خدا گواه است، بین برادران بر سر اجابت ان دعوا می افتد.اینها همگی ارزشهایی هستند که مکتب اسلام به بشریت ارزانی داشته.از آنجا که این حقیر بزرگترین افتخار خودم را عبودیت به درگاه حضرت احدیت می دانم،می خواهم بگویم:ای عارفان! ای عاشقان لقاءالله! ای معلمین اخلاق! و ای تمامی کسانی که مشغول ریاضت کشیدن برای نزدیکی به در گاه خدا هستید! به جبهه ها بیایید تا ببینید که چگونه برادران شما به ان درجه از نزدیکی به ساخت قرب خداوندی رسیده اند که جوان تازه داماد پس از سه ساعت که از ازدواجش می گذرد، سراسیمه در جبهه حاضر می شود.آخر در کدامین مکتب چنین ارزش هایی را سراغ دارید؟خدا را شاهد میگیرم هنگامی که طی عملیات سوم بازی دراز،روز 14 شهریور 1360در سرپل ذهاب به واسطه اصابت گلوله تانک دشمن زخمی شده بودم،خون زیادی از بدنم بر زمین ریخته شده بود.وقتی بنا به مشیت اللهی نجات پیدا کردم، در بیمارستان زجر و عذاب زیادی متحمل شدم، ان گونه که شاید قابل تصور نباشد،طوری که در یک شب 10 عدد امپول"والیوم 10" به من تزریق شد تا کمی ارام گرفتم. ام هنگامی که درد می کشیدم ، در عین زجر بدنی، از لحاظ روحی و معنوی لذت می بردم و احساس هرچه سبک تر شدن می کردم. مواقعی که پرستار مراقب من به طعنه و تمسخرمیگفت:" برای که این کارها را کردی؟ برای چه خودت را به این روز انداختی؟"دلم برای جهالت و بی خبریش می سوخت.بر ملامت او صبر کردم و به او گفتم: " توکل من به خداست و خدا خودش درست می کند."همین طور هم شد. والله وقتی کمی از فشار کارم کم می شد، در خودم احساس ضعف و کوچکی می کردم.ای ملت شهید پرور ایران!امروز، در شرایطی هستیم که لحظه ای غفلت، خیانت به اسلام و قران است. باید تا انجا که در توان داریم، برای خدا کوشش کنیم. امروز تمامی مزدوران و طاغوتیان به مقابله با انقلاب عزیز اسلامی برخاسته اند.در راس تمامی اینان، به تعبیر امام "شیطان بزرگ امریکاست" و به دنبال او تمامی وابستگان دیگرش.پس، از خدا غافل مشوید، که پشیمانی سودی نخواهد داشت. ما به تعبیر امام ،"باید به تکلیف عمل کنیم" اگر توانستیم دشمن را در هم بکوبیم پیروز می شویم و اگر کشته هم بشویم ، شهید هستیم، این نیز خود پیروزی است.پس ما نباید نگرانی داشته باشیم.امت ما باید بداند از بزرگترین خطراتی که انقلاب را تهدید می کند، آفت نفوذ خطوط انحرافی در خط اصلی انقلاب، یعنی"خط امام" است.پس امام را دنبال کنید و امام را تنها نگذارید .شما امت مسلمان ایران در تاریخ جهان نمونه هستید.شما فرزندانی تربیت کرده اید که شهادت را بالاترین سعادت خود می شمارند و در تمامی مصاف ها،فطروی پشتوانه ی الهی حساب می کنند.شکست در راه چنین حرکتی مفهومی ندارد.خدا را شکر می کنم که نعمت زجر کشیدن در راهش را نصیبم نمود.خدا را شکر می کنم که نعمت شرکت در عملیات، به منظور روشن کردن سرزمین های سرد و بی روح گشته از لوث وجود صدامیان اشغالگر را به نور خدایی، نصیبم فرمود.از خدا می خواهم که شهادت را در راهش نصیبم فرماید و انگاه که به مشیت الهی از این دنیای فانی رفتم،در زمره ی شهیدان به حساب ایم.از خدا می خواهم که مرا به حال خود وام گذارد که بنده ای حقیر و بون هستم.پروردگارا! به درگاه کسی غیر از تو نمی توانم روی بیاورم.اللهم ارزقنا توفیق الشهاده فی سبیلکدر خاتمه ، اگر توانستید جنازه ام را به دست بیاورید، ان را روی زمین های دشمن بیندازید تا اقلا جنازه ی من کمکی به حاکمیت اسلام کرده باشد.انشاللهو من الله توفیق26 اسفند 1360ساعت 11 شبجبهه دزفولحقیر محسن وزوایی فارس

    12. Top | #27
      کاربر انجمن

      Khoshhalam
      نمایش مشخصات
      کنکور یعنی کور کردن خود!!!! کن + کور !!!! [emoji5]

    13. Top | #28
      کاربر انجمن

      Mamoli
      نمایش مشخصات
      یه امتحان مهم ک اگه نمره کمتر از 10 بگیرم مردم...بابا ماما فک میکنن اگه امسال کنکورو بد بدم ینی اینکه کل زندگیمو باختم.منم همش تو استرسم یه روز بدون استرس نمیگذره!ولی نمیدونم چرا حس میکنم میتونم موفق بشم!
      بخند مصنوعی حتی اگه هست زوری

    14. Top | #29
      کاربر باسابقه

      نمایش مشخصات
      افسردگی

      فرستاده شده از H30-U10ِ من با Tapatalk


    15. Top | #30
      همکار سابق انجمن
      کاربر باسابقه
      کاربر برتر

      Khoshhalam
      نمایش مشخصات
      ی خاطره بگم...

      عاغا این بغل دستی ما ازون مخا بود {شد 1800 موونننند ...بخونید که رقیبای فارغتون ی همیچین ادمایین!!!} این بغل ما بود لامصب هر 10 مین ی بار ی قلپ آب و ی مشت آجیل میخورد ...ینی جدا صدای خوردن کردن پسته و گردوهاش بدجور رو مخ من بود.......من اصلا وقت نمیکردم سرمو بلند کنم اونوقت این.......

      ازون طرف پشت سریم رفیق دوران دبستانم بود{شد 1600 دندون ازاد اصفهان رفت}عاغا این با اون بغل دستیم تو آجیل خوردن کل انداخته بودن......صداییییی اینم رو مخم یورتمه میرفت.....هیچی دیگه....مگه اعصاب میذاشتن
      برا آدم..هیچ وقت فکر نمیکردم ی آجیل انقدر رو مخم راه بره.......


    صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین

    افراد آنلاین در تاپیک

    کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

    در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربر و 1 مهمان)

    کلمات کلیدی این موضوع




    آخرین مطالب سایت کنکور

  • تبلیغات متنی انجمن