خانه شیمی

X
  • آخرین ارسالات انجمن

  •  

    نمایش نتایج: از 1 به 15 از 15
    1. Top | #1
      کاربر باسابقه

      Mamoli
      نمایش مشخصات

      بزرگترین دشمن شما کیست ؟

      اصلا تا حالا به این موضوع فکر کرده اید ؟ شاید فکر می کنید دشمنی ندارید اما باید رازی را به شما بگوییم : شما بزرگترین دشمن خودتان هستید ، 6 راهی که با خود دشمنی می کنید را در ادامه بخوانید ...

      برای مدت طولانی من زندگی تک بعدی داشتم و فکر می کردم که فقط باید با روش خاصی زندگی کرد . سعی کردم اشتباهاتم را مرور کنم تا بفهمم چه عاملی سبب شده که موفق نشوم. و فهمیدم که برای اینکه حس راحتی داشته باشم رویاهایم را فراموش کرده ام. باورهایم را نادیده گرفته و خودم را از عشق و خوشبختی با ممانعت از دستیابی به آنها محروم ساختم. اما بعد از مدتی که گذشت و به زندگی ام نگاه کردم با خود گفتم چرا زندگی اینقدر پر از بدبختی است؟

      واضح است که خودم را خیلی گم کرده بودم. سپس شروع کردم به تغییر دادن چیزهایی که در طول دهه قبل جزو عادتهای من به شمار می رفتند که منجر به مشاجراتی با همسرم شد. نهایتا درحالیکه اشک می ریخت به من گفت :" مارک تو خودت دشمن خودت هستی! خودت !...همه چیز تقصیر خودت است. دیگر نمی توانم تسکین تو باشم ، اگر بخواهی می توانی تغییر کنی اما لازم است که بخواهی و خواهش می کنم بخواه..." . و من پس از مدتها کشمکش های درونی و مطالعات گسترده و حمایت های بی دریغ همسرم و چند نفر از دوستان ، نهایتا توانستم خودم را پیدا کنم.

      من می خواهم تجربیاتم را در اختیار شما قرار بدهم چون می دانم که شما نیز گاهی درگیری هایی با شیطان درونتان دارید. بعضی وقتها افکار ما و تصمیم های همیشگی و روتین زندگی بزرگترین دشمن ما محسوب می شوند که باعث می شود من به شما یادآوری کنم که از آن برحذر باشید.

      1- توقع رضایت همیشگی داشتن
      در زندگی هیچ چیز ثابت و همیشگی نیست. همانطور که شادی مطلق وجود ندارد غم و اندوه مطلق نیز وجود ندارد. می توان گفت که تغییر در حس و حال ما وجود دارد که به طور مداوم بین شادی و غم در نوسان است. در هر زمانی به این فکر می کنیم که بعدا چه می شود و چه حسی خواهیم داشت – نوعی مقایسه بین میزان رضایت مندی خود در زمان های مختلف. در این مسیر، برخی از ما که حس غم و اندوه فراوانی داریم ، پس از التیام آن می توانیم به اوج شادی و لذت برسیم. به عبارت دیگر شادی و غم لازم و ملزوم یکدیگرند؛ یکی باعث تقویت دیگری می شود. انسانها باید بدبختی و بیچارگی را بشناسند تا قدر عافیت را بدانند.

      نکته مهم تمرکز روی جنبه های خوب زندگی است. شاید شما همه لحظه های زندگیتان را آگاهانه سپری می کنید و شاید درک کرده باشید که همه خوشبختی که به دنبالش هستید را درهمان لحظه دارید. اگر حس می کنید که لحظه ای که در آن هستید بهتر از آن چیزی است که می توانست باشد ، لذت شما بیش تر از حد و اندازه آن خواهد شد.

      2- وسواس در بررسی خطاهای فردی
      تصور کنید که در دوره دبیرستان به سر می برید یک سال معدلتان الف ، دو سال بعدی ب و سال بعدتر ج باشد. آیا شما روی داشتن معدل الف و یا ج زیاد فکر می کنید؟ آیا به خاطر معدل پایین خودتان را سرزنش می کنید؟ و یا در دوره ای که معدلتان پایین بود روی علایق و توانایی های شخصی خود تمرکز داشتید؟ من امیدوارم که متوجه ارزش طرز فکر دومی شده باشید.

      هر روز صبح که از خواب بیدار می شوید، به سه چیز مهم زندگی خود فکر کنید و زمانی که به بستر می روید که بخوابید ذهنتان را پر از فکر های مثبت و کارهای کوچکی که در طول روز به خوبی از پسش بر آمده اید کنید. موفقیتهای خود را آزمایش کنید. قدرت تفکر خود را به سمتی هدایت کنید که باعث به وجود آمدن تاثیرات مثبت در زندگی شود. با خود مرور کنید که چه کارهایی را و چرا اغلب خوب انجام می دهید و خواهید دید که به طور طبیعی راههایی را پیدا می کنید که کارهای دیگر را هم به درستی انجام دهید. مناسب ترین روش برای لذت بردن از موفقیتهای زندگی این است که خود را به خاطر بی کفایتی در گذشته ملامت نکنید. اما در عوض، سعی کنید روی موفقیتهای فعلی مانور دهید.

      شما بزرگترین دشمن خودتان هستید
      3- داشتن زندگی روتین و مرده
      رایج ترین و مخرب ترین اعتیاد در جهان ترسیم یک نوع زندگی راحت و روتین است. چرا وقتی 400 کانال تلویزیونی داریم به دنبال فقط یک سبک زندگی هستید؟ شما مثل کامپیوتر نیستید که تراشه را روی برد نصب کرده و یک برنامه را اجرا کنید ، زندگی چیز دیگری است. زندگی یعنی حیات. زندگی یعنی یادگیری و رشد با وجود هیجانات و استرس ها .
      زندگی پر از معماهاست ؛ بعضی از آنها هیچگاه به جواب نمی رسند.این تمایلات ذهن جستجو گراست که به دنبال پاسخ می گردد و در میان ناشناخته ها شجاعانه سیر می کند تا به جواب سوالات خود برسد و همین جستجوهاست که به زندگی معنا می بخشند.
      در نهایت ، شما می توانید بقیه زندگی خود را با حس تاسف در باره خود ادامه دهید و روال زندگی خود را با بی تحرکی سپری کرده و یا می توانید همیشه از وجود شگفتیهای زندگی متعجب شوید و از خود به خاطر تلاش برای حل مشکلات تشکر کنید. همه اینها فقط به ذهن خودتان بستگی دارد. اولین گام مشخص این است که خود را متقاعد کنید که از محدوده زندگی روتین خود خارج شوید.

      4- اعتقادات محدود کننده
      شما از عقاید خود رنج نمی برید. شما از بی اعتقادی خود رنج می برید. اگر در خود هیچ امیدی حس نمی کنید، به این معنی نیست که هیچ امیدی وجود ندارد؛ فقط به این علت است که شما به وجود امید اعتقاد ندارید. از آنجایی که ذهن مسوول هدایت بدن است ، نهایتا این ذهن است که باعث می شود رویایی به تحقق برسد و یا بالعکس. واقعیت زندگی شما بازتابی از اندیشه و تفکرات شماست و یکی از راههایی است که باعث می شود هرچه که بدان باور دارید اتفاق بیافتد. بعضی وقتها بهتر است آنچه را که فکر می کنید نمی توانید انجامش دهید حداقل تلاشتان را بکنید و در نهایت متوجه می شوید که شما واقعا می توانید. همه اینها از درون آغاز می شود. شما افکارتان را تنظیم می کنید و تنها کسی که می تواند سر پا نگهتان دارد ، خود شما هستید.

      5- مقاومت در برابر ریسک پذیری
      عشق و خوشبختی با ریسک همراهند . ریسک پذیری یکی از مزایایی است که باعث می شود آغوشتان را به دنیای زیبایی ها و فرصت ها باز کنید. ریسک پذیر بودن به معنی نقطه ضعف نشان دادن نیست ، به معنی نشان دادن بخش هایی از وجودتان است که تا قبل از این آن را نادیده می گرفتید. به معنی روبرو شدن با دنیای بیرون با قلبی پذیرا و پر از صداقت است و گفتن این جمله به دنیا که :"من همین هستم. یا مرا همینگونه قبولم کن و یا ترکم کن"
      خیلی سخت است که آگاهانه به دنبال خطر برویم. چرا؟ برای اینکه همراه با آسیب هایی است. اگر شما چهره واقعیتان را نشان دهید، این امکان وجود دارد که کسی شما را درک نکند و حتی پس بزند. ترس از چنین عواقبی آنقدر زیاد است که شما مجبورید برای محافظت از خود همیشه پشت نقاب مخفی شوید. اما دقیقا این تنها یک درد مداوم است که شما سعی می کنید از آن فرار کنید.
      از آنجایی که عشق و خوشبختی نیازمند ریسک پذیری هستند، اگر این ریسک را از خود دور کنید درواقع لذتهای زندگی را از خود دور کرده اید.

      6- از دیگران انتظار زیادی داشتن
      همیشه این ذهنیت با شما همراه است که کارها باید چگونه انجام شوند. این ذهنیت باعث می شود که از واقعیت دور بمانید و باعث می شود که از درک واقعی خوبی های زندگی اجتناب کنید. راه حلش؟ ساده است. از توقعات خود کم کنید. قدرهر آنچه که دارید را بدانید. بهترین ها را بخواهید اما توقعتان را کم کنید. شما مجبورید که با واقعیت به جای جنگیدن ، کنار بیایید. اجازه ندهید که سطح انتظارات شما مانع دیدن خوبی ها و اتفاقات زندگیتان شود. زمانی که از سطح توقعات خود از دیگران و چیزهای دیگر کم کنید، می توانید از ماهیت واقعی آنها همان گونه که هستند لذت ببرید.

      اکنون نوبت شماست ، شما چگونه با خودتان دشمنی می کنید؟ به ما هم بگویید.
      بر اساس نوشته های :مارک چرنوف

    2. Top | #2
      کاربر نیمه فعال

      نمایش مشخصات
      فک کردم از ماها می پرسید اومدم این تاپیک ...
      اگ می پرسید بگم...
      Der Himmel soll warten

    3. Top | #3
      کاربر اخراجی

      نمایش مشخصات
      بزرگترین دشمن آدم افکارپریشان آدمه

    4. Top | #4
      کاربر باسابقه

      نمایش مشخصات
      دوست خوبم ممنون از تاپیکای پرمحتوات
      اما من مشکلی که دارم اینه که بیشتر از چند خط باشه اعصابم نمیکشه بخونم
      عنوان تاپیکت رو که دیدم جوابش این اومد تو ذهنم: "همان نفسی است که در درون توست "
      ممنون از وقتی که گذاشتی!
      دلمان برای هرچیز کوچک،چقدر تنگ است..

    5. Top | #5
      کاربر باسابقه

      Mamoli
      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط luxaeterna نمایش پست ها
      فک کردم از ماها می پرسید اومدم این تاپیک ...
      اگ می پرسید بگم...
      اره از شماها میپرسیم خب..مخاطب کلیه..هر کی بخونه وبگیره مطلبو بگه

    6. Top | #6
      کاربر باسابقه

      Mamoli
      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط laleh74 نمایش پست ها
      دوست خوبم ممنون از تاپیکای پرمحتوات
      اما من مشکلی که دارم اینه که بیشتر از چند خط باشه اعصابم نمیکشه بخونم
      عنوان تاپیکت رو که دیدم جوابش این اومد تو ذهنم: "همان نفسی است که در درون توست "
      ممنون از وقتی که گذاشتی!
      خواهش میکنم..بسیار ممنون بابت توجهت..چه جواب خوبی..اره زیاده متن ولی محتواش جالبه..

    7. Top | #7
      کاربر فعال

      نمایش مشخصات
      باورهای غیر منطقی یک ذهن



      1. همه افراد جامعه باید مرا دوست بدارند و تأییدم کنند.


      2. برای این‌که فردی ارزشمند و محبوب باشم، باید در همه زمینه‌ها توانمند و بالیاقت بوده، در همه عرصه‌ها باید پیشرفت کنم و دست‌آوردهای قابل توجهی کسب کنم.

      3. جهان باید جایگاه عدل و انصاف بوده، همیشه باید با من خوب رفتار شود.



      4. باورها و ارزش‌های دیگران باید مشابه باورها و ارزش‌های من باشد. دیگران باید کارها را همان‌طوری انجام دهند که من انجام می‌دهم.


      5. افراد خاصی وجود دارند که بدذات و شرورند. آن‌ها باید برای رفتارهای زشت خود به‌شدت مذمت و تنبیه شوند.


      6. من وقتی از عهده کاری به خوبی برنیایم، نمایانگر این است که آدم بدی هستم؛ یک شکست‌خورده و یک آدم احمق.


      7. روزگار باید آن‌چه را من لازم دارم برایم فراهم سازد. زندگی بایست آسوده و راحت باشد. من نباید سختی بکشم یا رنج ببرم.


      8. اگر امور و وقایع زندگی آن‌طور نباشد که من می‌خواهم، موجب نهایت بدبختی می‌شود و فاجعه‌انگیز خواهد بود. وقتی امور بر وفق مراد نباشد، احساس شادمانی و خرسندی در زندگی محال است.


      9. اجتناب کردن از مشکلات، آسان‌تر از رویاروشدن با و حل و فصل نمودن آن‌هاست.


      10. ناخشنودی و بدبختی من به‌وسیله عوامل بیرونی (خارج از کنترل من) به وجود آمده است.


      11. اگر این احتمال وجود داشته باشد که واقعه ناگواری در زندگی من ممکن است رخ بدهد، از هم‌اکنون باید آماده باشم و بکوشم تا امکان به وقوع پیوستن آن‌ها را به تأخیر اندازم یا از آن‌ها جلوگیری کنم.


      12. برای هر مشکل و مسئله‌ای همواره یک راه‌حل کامل و درست وجود دارد. اگر من نتوانم به آن راه‌حل دست یابم، بسیار وحشتناک و فاجعه‌آمیز خواهد بود.


      13. تجارب و وقایع گذشته و تاریخچه زندگی‌ام تعیین‌کننده مطلق رفتارها و خصوصیات کنونی من هستند. اثر گذشته را در تعیین رفتارهای کنونی‌ام نمی‌توانم نادیده بگیرم.


      ✔️الیس این باورهای سیزده‌گانه را در چهار مقوله کلی طبقه‌بندی کرده است.
      به اعتقاد او چهار مقوله باور ناسالم، هسته مرکزی تمام مشکلات روان‌شناختی هر فرد را تشکیل می‌دهند:


      1. پرتوقعی (انتظار غیرمنطقی)
      2. فاجعه‌پنداری (وحشتناک دیدن وقایع)
      3. سطح پایین تحمل ناکامی (بی‌تحملی)
      4. کم‌ارزش شمردن خود (ناارزنده‌سازی خویشتن).


    8. Top | #8
      کاربر باسابقه

      bi-tafavot
      نمایش مشخصات
      بزرگترین دشمن من همان نفسی است که در درون منه...!

      +

      بقول یغما گلرویی

      من از جنگ با زندگی خسته ام جهانم جهان مجازی شده
      کسی که پی
      فتح خورشید بود به یه چکه ی نور راضی شده


      امیدوارم هیچوقت به یه قطره ی نور راضی نشم !

      پس میشه گفت تنبلی...! رئیس ریش سفیدای "من" ستیز...!
      حکایت ما جاودانه شود



    9. Top | #9
      همکار سابق انجمن
      کاربر باسابقه

      Romantic
      نمایش مشخصات
      امام علی :بزرگترین دشمن تو نفس درون توست(منبع؟؟)
      خلاف قوانین.

    10. Top | #10
      کاربر باسابقه

      bi-tafavot
      نمایش مشخصات
      بزرگترین دشمن من حسی که درونم بعد سه سال هنوز نمرده و به یکی علاقه دارم و نمیتونم بهش فکرنکنم

    11. Top | #11
      کاربر باسابقه

      Mamoli
      نمایش مشخصات
      up

    12. Top | #12
      کاربر فعال

      Mamoli
      نمایش مشخصات
      تاپیکات خیلی مفیدن پر قدرت ادامه بده دوست عزیز...
      !!!Let’s learn sth from others mistakes, because life is not too long for us to experience all thing!!!
      www.submovies.ir

    13. Top | #13
      کاربر نیمه فعال

      AkhmooAsabani
      نمایش مشخصات
      بزرگترين دشمنم :،))
      دشمن نيس
      ولي خب نميدونم چي بگم
      همونيه كه رو به آيينه عاشقش شدم
      کرم ورزد آن سر که مغزی در اوست
      که دون همتانند بی مغز و پوست
      کسی نیک بیند به هر دو سرای
      که نیکی رساند به خلق خدا


    14. Top | #14
      کاربر برتر
      کاربر فعال

      Mamoli
      نمایش مشخصات
      قبول دارم :/
      بزرگترین دشمن من خودمم :/
      25 : 32 : 13 : 00

    15. Top | #15
      کاربر باسابقه

      نمایش مشخصات
      بزرگترین دشمن خودم و اینترنت

    افراد آنلاین در تاپیک

    کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

    در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربر و 1 مهمان)

    کلمات کلیدی این موضوع




    آخرین مطالب سایت کنکور

  • تبلیغات متنی انجمن