خانه شیمی

X
  • آخرین ارسالات انجمن

  •  

    نمایش نتایج: از 1 به 5 از 5
    1. Top | #1
      کاربر باسابقه

      bi-tafavot
      نمایش مشخصات

      مكانيزم هاي دفاعي يا وسايل سازگاري Mechanisms of defense



      شخصیت و مکانیزم های دفاعی-بخش نخست(سايت مردمان)

      برای آشنایی با مفهوم مکانیسمهای دفاعی ابتدا بطور اجمالی به نظریه زیگموند فروید در زمینه شخصیت و ساختار روان انسان میپردازیم.

      فروید شخصیت هر فرد را به 3 بخش تقسیم بندی میکند:

      1- نهاد و یا او(id): در برگیرنده تمام اجزاء شخصیتی موروثی از جمله غرایز و تکانه های ابتدایی میباشد. کارکرد نهاد مبتنی بر "اصل لذت" بوده و کامرواسازی و ارضای فوری را می طلبد. نهاد خواهان تامین آنی نیازها وسائق های زیستی چون میل جنسی و رفع گرسنگی میباشد. این بخش از شخصیت خودخواه، غیر منطقی، احساساتی و لذت جو بوده و نسبت به نیازها و خواسته های دیگران و همچنین واقعیات بی اعتناست. دوری از درد و تنش و به حداکثر رساندن لذت و کامروایی از خصوصیات نهاد است. نهاد تابع هیچ ضابطه ای نیست. نهاد را میتوان نفس اماره خواند.

      2- خود و یا من(ego) : خود وظیفه محدود سازی و کنترل نهاد را بعهده دارد. خود برخلاف نهاد، به واقعیت واقف بوده و از "اصل واقعیت" پیروی میکند. "خود" ارضای آنی غرایز را تا زمانی که شرایط مساعد در جهان بیرون و واقعی فراهم آید، به تاخیر می اندازد. نهاد به مثابه یک اسب و "خود" راکب آن است. با اینکه نیروی اسب به مراتب بیشتر از سوار کار است اما سوارکار قادر است به کمک افسار، اسب را مهار و کنترل کرده و به مسیر دلخواه خود هدایت کند. اما همیشه اینطور نیست چراکه برخی اوقات اسب سرکش بر راکب خود چیره میگردد. این بخش از شخصیت منطقی و واقع گرا است. وظیفه دیگر "خود" تعادل برقرار کردن میان نهاد و فرا خود است. از آنجایی که نهاد و فرا خود پیوسته در تعارض و کشمکش بسر می برند، خود میکوشد با لحاظ شرایط و محدودیتهای محیط و واقعیات میان این دو میانجیگری کرده و مصالحه ایجاد کند. به نحوی که ضمن لحاظ کردن واقعیت جهان خارج، هم تکانه های نهاد ارضا شود و هم شخیت اخلاقی فراخود آزرده نگردد. و در نهایت حداکثر برخورداری نهاد از لذت و اجتناب از مجازات واحساس گناه برخاسته از فراخود فراهم گردد.

      3- فراخود و یا فرامن(super-ego): فراخود معرف تمام ارزشها، اخلاقیات، قوانین و هنجارهای تعیین شده از سوی جامعه و یا والدین میباشد. این همان "وجدان" فرد است که وظیفه داوری میان رفتار و کردار شایسته و ناشایست،خوب وبد، و ارزشگذاری و ارزیابی آنها را عهده دار است. فراخود بر مبنای "اصل اخلاقی" و "اصل پاداش و تنبیه" شکل میگیرد. فراخود در تقابل نهاد قرار داشته و اصولا وظیفه فراخود کنترل تکانه های شهوانی، خودخواهانه و لجام گسیخته نهاد، بویژه آنهایی که از سوی جامعه منع شده اند، میباشد. مثل روابط جنسی و خشونت. کارکرد دیگر فراخود ترغیب "خود" به روی آوری به اهداف اخلاقی و متعالی، عوض اهداف واقع گرایانه، و همچنین کامل شدن و به کمال رسیدن فرد، میباشد. فراخود شامل دو زیر مجموعه است. یکی "وجدان"(conscience) که در برگیرنده رفتارها و اعمال نکوهش شده و مشمول تنبیه (رفتارهای ناپسند) است و دیگری خود آرمانی(ego-ideal) که دربرگیرنده رفتارها و اعمال ستوده و تحسین شده از سوی جامعه (رفتارهای پسندیده) میباشد. وجدان اثر منفی خود را به شکل احساس گناه و یا احساس خجالت وشرم متجلی میسازد. خودآرمانی نیز خود را بصورت غرور و سربلندی. وجدان تنبیه گر درونی و صاحبان قدرت تنبیه کنندگان خارجی هستند. فراخود بسیار سختگیر وکمالگرا میباشد.

      نکته: نیروی نهاد به مراتب بیشتر از خود و فراخود است و خود و فراخود در حقیقت انرژی خود را از آن تامین میکنند. خود و فراخود از نهاد منشعب میگردند.

      نکته:فراخود جای ارضای نیازهای نهاد سعی میکند آنها را صرفا سرکوب کرده و به ناخودآگاه انتقال دهد.

      نکته: به باور فروید نهاد از دو غریزه عمده بنام اروس (غریزه زندگی)(eros) که شور وسائق زندگی است و تاناتوس(غریزه مرگ) (thanatos) که شور وسائق مرگ است وغرایز تشکیل یافته است. میل جنسی مهمترین جزء اروس و خشونت مهمترین جزء تاناتوس است.

      نکته: خود و یا من در کانون 3 نیروی توانمند واقع است: واقعیت، جامعه= فراخود و بیولوژی= نهاد.و میبایست به عنوان مدیر اجرایی با هر 3 آنها کنار بیاید.
      حکایت ما جاودانه شود



    2. Top | #2
      کاربر باسابقه

      bi-tafavot
      نمایش مشخصات
      تقسیم بندی روان وسطح هشیاری انسان (سايت مردمان)



      فروید روان آدمی را به یک کوه یخ تشبیه میکند که در آن تنها خودآگاه قابل مشاهده و در دسترس است و بخش عمده آن در زیر سطح آب واقع است، یعنی نیمه هشیار و ناهشیار ما.

      نکته: نهاد کاملا در سطح ناخودآگاه واقع است-خود عمدتا در سطوح نیمه خودآگاه و خودآگاه و اندکی در ناخودآگاه حضور دارد-فراخود در هر سه سطح نیمه خودآگاه، خودآگاه وناخودآگاه میتواند حضور داشته باشد. 1- خودآگاه و یا هشیار(CONSCIOUS): محتوای آن در برگیرنده تمام احساسات، افکار، ادراکات وآرزوهایی که ما (در زمان حال) از آنها آگاهی داریم (آگاهی در افکار جاری). (10 درصد روان) 2- نیمه خودآگاه و یا نیمه هشیار(SUBCONSCIOUS): در برگیرنده اطلاعات اندوخته شده و یا همان حافظه (سهل الوصول) و خاطرات ما میباشد که با کمی تلاش میتوانیم به محتویات آن دسترسی پیدا کنیم. (10 تا 15 درصد روان) 3- ناخودآگاه و یا ناهشیار(UNCONSCIOUS): به منزله انباریست برای احساسات، عقاید، خواسته ها، امیال، خاطرات، آرزوها، رویاها، خیال پردازیهاو ترسهایی که به واسطه دردناک بودن، آزاردهنده بودن، اضطراب آور بودن، آسیب زا بودن، تعارض آمیز بودن، ناپسند بودن و یا شرم آور بودن سرکوب و واپس زده شده اند. مثل آرزوهای نامعقول، انگیزه های خشونت بار، امیال غیر اخلاقی، نیازهای خودخواهانه، امیال جنسی ناپسند، تجارب شرم آور وغیره. دسترسی مستقیم به محتویات ضمیر ناخودآگاه امکان پذیر نیست. اما ناخودآگاه ما هیچگاه محو نمیگردد و همواره در تعامل با خوداگاه بسر برده و تاثیر ونفوذ خود را بطور مستمر بروی اعمال و رفتار ما در خودآگاه اعمال میکند. به باور فروید بهترین راه دستیابی به ناخوداگاه تحلیل رویاهای فرد است. ناخوداگاه مسئول اغلب رفتارهای ما میباشد.(75 تا 80 درصد روان) 4- غیر خودآگاه(NONCONSCIOUS): ه رچیزی که ما از آن آگاهی نداریم، تجربه نکرده ایم ، با شخصیت ما یکپارچه نگردیده است و در هیچ کدام از سطوح روان ما جای ندارد.

      حکایت ما جاودانه شود



    3. Top | #3
      کاربر باسابقه

      bi-tafavot
      نمایش مشخصات
      مکانیسمهای دفاعی:

      خود برای رهایی از اضطراب ناشی از عدم تامین نیازهای نهاد، که برآورده سازی آنها مجازات و تنبیه از سوی جامعه و وجدان را بدنبال دارد، به یک سری مکانیسمهای دفاعی متوسل میگردد. خصوصیات مشترک تمام این مکانیسمهای دفاعی شامل:

      1- اغلب اوقات بطور ناخوداگاه اعمال میگردند.

      2- معمولا با تحریف، انکار و تبدیل واقعیت توام بوده و موجب خود فریبی میگردند.

      کارکردهای مکانیسمهای دفاعی شامل:

      3- محافظت از خود و ذهن خودآگاه و همچنین کاهش اضطراب، رنجش، درد، خشم، اندوه، سرخوردگی واسترس میباشد.

      4- آنها کمک به سازگاری و تطابق بهتر با شرایط و محیط پیرامون است. کنار آمدن با واقعیت.

      5- دور نگهداشتن سائق های نهاد از هوشیاری و حفظ آنها در ناخودآگاه.

      6- محافظت خود انگاره از خجالتزدگی و احساس گناه نزد دیگران.حفظ آبرو، اعتماد بنفس و عزت نفس نزد دیگران.

      انواع اضطراب

      1- اضطراب واقعی(reality anxiety): ابتدایی ترین شکل اضطراب بوده و ریشه در واقعیت دارد. مثل ترس از سگ و یا ترس از تصادف قریب الوقوع و یا افتادن از نردبان.

      2- اضطراب روان رنجوری ویا نوروتیک(neurotic anxiety):اضطرابهای برخاسته از ترسهای ناخوداگاه و چیرگی تکانه های نهاد بر شما(خود).نوعی اضطراب اخلاقی است که ترس از پیامدهای ابراز تکانه های نهاد پیشتر سرکوب شده ویا تنبیه شده را دربرمیگرد.(برخورد خود ونهاد)(ترسهای غیر واقعی)

      3- اضطراب اخلاقی(moral anxiety): اضطراب ناشی از، تخطی از قوانین اخلاقی و اجتماعی و نقض آنها، که به شکل احساس گناه و یا خجالت نمود می باد.(برخورد فرامن و نهاد)

      مکانیسمهای دفاعی از دوران خردسالی آموخته گردیده و سرانجام بصورت عادت در می آیند. برخی از این مکانیسمها سازنده و انطباقی و برخی دیگر مخرب و غیر انطباقی میباشند که به آنها اشاره خواهیم کرد. استفاده افراطی و اغراق آمیز از این مکانیسمها منجر به روان رنجوری (اضطراب منتج شده ازرفتار ناهنجار کنترل بیش از حد غرایز) واختلالات روانی وشخصیتی در فرد میگردند.

      چه زمانی مکانیسمهای دفاعی بیمار گونه و آسیب زا میشوند:

      1- استفاده افراطی، مکرر و اغراق آمیز از آنها.

      2- زمانی که دفاعها در حالت انعطاف ناپذیر، خشک و انحصاری بکار میروند.

      3- هنگامی که دفاعها شرایط کنونی را به شدت تحریف میکنند.

      4- استفاده از دفاعها منجر به پدید آمدن مشکلات جدی وعمده در روابط، دوستیها و لذت و برخورداری از زندگی سالم میگردد.

      5- دفاعها موجب تحریف احساسات و هیجانات گردیده و از ابراز سالم آنها جلوگیری میکنند.

      استفاده از مکانیسمهای دفاعی بلوغ یافته پیامدهای زیر را بدنبال دارد:

      سلامت عمومی بدن-سلامتی جسم وروان-بروز کمتر اختلالات روانی در فرد-دوستی و روابط پر مایه وسالم-رضایت شغلی-خوشی و شادکامی-تطابق عالی با شرایط و محیط.



      تقسیم بندی مکانیسمهای دفاعی

      1- آسیب زا(pathological): توانایی کنارآمدن با تهدیدات واقعی را از فرد سلب کرده و درک واقعیت را ناممکن میسازند. فرد در این حالت واقعیت را بازآفرینی و بازآرایی میکند. از نگاه ناظر استفاده از این دفاع ها جنون آمیز و نابخردانه است. مثل: انکار، تحریف، فرافکنی هذیانی. 2- بلوغ نیافته و ناپخته(immature): در کودکان و بزرگسالان کاربرد دارد. اما از آنجایی که استفاده از آنها منجر به رفتارهای ناپسند و غیر قابل پذیرش اجتماعی میگردند، بزرگسالان استفاده از آنها را کنار می نهند. این دفاع ها بزرگسالان را در کنار آمدن بهینه با واقعیت ناتوان میسازند. از دید ناظر افرادی که به این دفاع ها متوسل میشوند معمولا بلوغ نیافته و غیر قابل دسترس می نمایند. استفاده مداوم از آنها مشکلات جدی را در کنار آمدن با واقعیت پدید می آورد. مثل: خیالپردازی، فرافکنی، خود بیمار انگاری، رفتار منفعل-پرخاشگر و برون ریزی. 3- روان رنجور(neurotic): در همه افراد شایع است. این دفاع ها در کوتاه مدت مفید بوده اما در بلند مدت منجر به مشکلاتی در روابط، شغل و کامیابی از زندگی میگردند. مثل: توجیه عقلی، واپس زنی، واکنش وارونه، جابجایی و گسستگی. 4- بلوغ یافته (mature): این دفاع ها مقبول بوده و از بزرگسالان سالم سر میزند. این دفاع ها در سلامت روان افراد نقش تعیین کننده و مثبتی دارند. مثل: والایش، نوع دوستی، پیش بینی وشوخ طبعی .

      حکایت ما جاودانه شود



    4. Top | #4
      کاربر باسابقه

      bi-tafavot
      نمایش مشخصات
      شخصیت و مکانیزم های دفاعی-بخش دوم

      1- واپس رانی(REPRESSION): سرکوب و یا واپس رانی
      اصـلی تـرین مـکـانیـسم دفـاعـی محـسـوب شـده و دیـگــر
      مکانیسم هـا بعنوان ابزار کمکی بکار می روند. واپس رانی
      بـه مـعـنی جلوگیری از ورود افکار، خاطرات، آرزوها، امیال و
      تجـارب دردنـاک، نـاخـوشایـنـد، شرم آور و ناپسند به سطح
      خودآگاه و هشیار می باشد. در ایـن مـکـانـیـسم خـاطـرات
      اسـترس زا به طور گزینشی به ناخودآگاه رانده می شوند.
      واپس رانـی بـا انـکار متفاوت است در واپس رانی فرد هیچ
      چـیزی را نفی نمیکند. مثال:دختری که در خردسالی مورد
      تعـرض جنسی واقع شده، ایـن تـجـربـه دردنـــاک را سرکوب
      میکند.

      2- فرونشانی(SUPPRESSION): واپس رانی ای که بطور ارادی و خودآگاه صورت میگرد فرونشانی نامیده میگردد. بازداری ارادی و هشیار از ورود افکار، احساسات، تجارب و خاطرات خاص به سطح هشیار. احتراز از اندیشیدن به مواد اضطراب زا و آزاردهنده و منحرف کردن هشیاری به موضوعات دیگر. مثال: دانش آموزی که به تعطیلات رفته، نگران است که نتواند از پس امتحانات بر آید، اما وی تصمیم میگیرد برای اینکه تعطیلاتش خراب نشود مدرسه و امتحاناتش را فرو نشانده و به آنها فکر نکند.

      3- واپس روی(REGRESSION): در این مکانیسم شیوه های حل مسائل به سبک بزرگسالان جای خود را به رویکردی کودکانه میدهد. واپس روی یعنی بازگشت به مراحل ابتدایی رشد و تکامل (مراحلی مطمئن تر،امن تر و فاقد استرس) و بروز واکنشهای بلوغ نیافته. مثال: بزرگسالی که هنگام سرخوردگی و ناکامی عروسکی را در آغوش میگیرد. مثال: مرد 25 ساله ای که دچار مشکلات مالی جدی گردیده، تمایل پیدا میکند به خانه پدری خود بازگشته و والدین از وی مراقبت کنند. مثال: مکیدن شست و یا مداد، به لحن کودکان صحبت کردن و هرگونه بروز رفتار سنین پایین تر از خود واپس روی محسوب میگردد.

      4- انکار(DENIAL): عبارت است از انکار و نفی واقعیت، رفتار، کردار و عامل اضطراب زا. عدم پذیرش واقعیت و رد رویدادها. مثال: مادری پس از دریافت خبر کشته شدن پسرش در جنگ، مرگ پسرش را انکار کرده و باز بشقاب غذایش را سر میزغذاخوری می آورد و یا لباسهایش را مرتب میکند. مثال: افراد مسن غالبا پیر شدن خود را انکار کرده و میگویند ما هنوز جوان هستیم. مثال: معتادان همواره اعتیاد خود را انکار میکنند. مثال: پسری که دوست دختری ندارد میگوید من به دخترها نیازی ندارم. مثال: هنگامی که پزشک سرطان را در بیمارش تشخیص میدهد، بیمار آن را نادرست پنداشته و سراغ پزشک دیگری میرود.

      5- جابجایی(DISPLACEMENT): انتقال احساسات، هیجانات و تکانه های اضطراب زا از یک شخص و یا شیء (تهدید کننده و یا غیر قابل دسترس) به فرد و یا شیء امن تر و قابل پذیرش تر. تخلیه احساسات فروخورده بر سر اهداف بی خطر تر (افراد زیر دست ، تحت فرمان، وابسته و یا ضعیف تر از شما). مثال: کارمند عصبانی از دست رئیس خود، از آنجایی که قادر نیست بر سر رئیس خود فریاد بکشید، هنگامی که به خانه باز میگردد عصبانیت خود را سر همسر خود خالی کرده و سر وی فریاد میکشد. مثال: فرزندان عصبانیت خود را با کوبیدن درها به هم ابراز میکنند. مثال: یک مرد ناکام در ارضای نیازهای جنسی خود، به پرخوری روی می آورد. مثال: دختری که از سوی دوست پسر خود طرد شده فورا با پسر دیگری دوست میشود.

      6- دلیل تراشی(RATIONALIZATION): عبارت است از استفاده از استدلالهای منطقی و پذیرفتنی برای توجیه رفتار و احساسات غیر موجه و توجیه ناپذیر- بازآرایی شناختی از ادراکات فردی-علل غیر واقعی جانشین علت و انگیزه اصلی و واقعی میگردد. مثال: فردی که از اداره خود اخراج گردیده علت اخراج خود را چنین توجیه میکند:من چون آدم متملقی نبودم و چاپلوسی رئیس را نمیکردم اخراج شدم.در صورتی که بی کفایتی و عملکرد ضعیف وی علت اصلی برکناری وی بوده است.مثال:سارقی که به یک سوپرمارکت دستبرد میزند هنگام بازجویی میگوید که صاحب سوپر مارکت مستحق آن بوده است ویا برداشتن چند قلم جنس از ثروت صاحب آن نخواهد کاست.

      7- جبران(COMPENSATION): مستور ساختن جنبه های منفی (کاستی های نامطلوب) خودانگاره و شخصیت با تاکید و تقویت اغراق آمیز جنبه های مثبت -متوازن سازی تقابلی ضعف ها وعیوب-فرد حس خود کم بینی، حقارت و شکست هایش را با مطرح ساختن خود در زمینه های دیگر پنهان میسازد- تقویت یک ویژگی مثبت در جبران یک ویژگی منفی. و یا جبران ناکامی ها با کامجویی مفرط در زمینه های دیگر. جبران دو گونه است یکی تقویت ویژگی منفی و ضعیف و دوم جایگزین ساختن یک ویژگی مثبت و کارآمد جای یک ویژگی منفی. مثال: کودک لاغر و نزار در بزرگسالی به پرورش اندام روی آورده و بدنساز میشود. مثال: نوجوانی که از مشکلات تکلمی رنج میبرد در بزرگسالی سیاست مدار ویا سخنران میشود. مثال: یک دانش آموز با چهره نا زیبا در دانشگاه، دانشجوی ممتاز گردیده و یا پژوهشگر میشود. مثال: یک دختر نا زیبا رقصنده ماهر میشود.

      8- توجیه عقلی(INTELLECTUALIZATION): استفاده مفرط از تفکر و منطق انتزاعی-پرهیز از احساسات آزار دهنده با تمرکز بر جنبه های عقلانی-انفصال هیجان از اندیشه-نادیده گرفتن جنبه احساسی قضایا و پرداختن به تجزیه و تحلیل شناختی آنها. مثال: تمرکز بر جزئیات برگزاری مراسم ترحیم و خاک سپاری جای عزاداری و سوگواری. مثال: بحث در مورد فاکتورهای مهندسی ساختمانها و یا مکانیسم عمل زلزله ها پس از روی دادن زلزله جای سوگواری و پرداختن به جنبه احساسی آن. مثال: زنی که مورد تعرض جنسی قرار گرفته شروع میکند به تحقیق و جستجوی اطلاعات در زمینه سایر موارد تجاوزها و روانشناسی متجاوزان و قربانیان آن و یا در کلاسهای دفاع شخصی شرکت میکند.

      9- برون ریزی(ACTING OUT): استفاده از کنشهای فیزیکی جای کنار آمدن مستقیم با چالشها و صحبت کردن درباره احساسات خود- درست نقطه مقابل مکانیسم والایش است- تسلیم خواسته های نهاد شدن بدون در نظر گرفتن عواقب منفی آن- مثال: مردی که قادر به ابراز احساسات ناکامی و درماندگی خود در زندگی زناشویی نیست، به برقراری رابطه نامشروع روی می آورد، بدون در نظر گرفتن عواقب آن. مثال: فردی که هنگام خشمگین شدن قادر به کنترل خود نیست و به همه چیز آسیب می رساند.

      10- درون فکنی(INTROJECTION): نوع شدید همانند سازی میباشد که در آن فرد ارزشها و ویژگیهای فرد و یا گروه دیگر را جذب ساختار "خود" میکند. درونی کردن احساسات، ارزشها و ویژگیهای فرد دیگر، ویژگیهایی که خودمان در آن زمینه ضعف داریم. نسبت دادن افکار و احساسات دیگران به خود و تقلید از آنها. مثال: فردی که قرار است کنفرانس بدهد، خود را جای یک سخنران نامدار قرار میدهد و اینگونه اعتماد بنفس پیدا میکند. مثال درون فکنی شدید: فرد پس از فوت همسرش نشانه بیماری متوفی را بروز میدهد مثلا اگر همسرش بر اثر سکته قلبی فوت کرده باشد وی در جریان سوگواری به درد سینه مبتلا میشود.

      11- همانند سازی(IDENTIFICATION): روند الگوبرداری (تقلید) افکار، اخلاقیات، رفتار و سلایق فرد دیگر- تقلید ویژگیهای مطلوب فرد دیگر-الگو قرار دادن دیگران-تطابق خود با دیگران بطور ناخودآگاه- افزایش احساس ارزشمندی با همانند سازی با شخصیتهای برجسته و نامدار. مثال: دختر دانش آموزی که مصرانه از مادر خود میخواهد تا کفش مشابه کفش همکلاسی خود را برایش خریداری کند. اما به شدت تقلید از همکلاسی خود را رد میکند. مثال: کارمند در جلسه اداره، زبان بدن مدیر عامل را تقلید میکند و یا نقطه نظرات مشابه وی را بیان میکند. مثال: فرد به سینما رفتن علاقه مند میشود چراکه فرد محبوب و مورد تحسین وی (الگو) به سینما علاقه دارد. مثال: فرد قربانی با مهاجم همانند سازی میکند و رفتار وی را تقلید میکند تا کمتر احساس درماندگی کرده و درمقابل احساس قدرت بیشتری نماید. و ممکن است با مهاجم خود همدست نیز شود.

      12- برون فکنی(PROJECTION): نقطه مقابل درون فکنی است-نسبت دادن احساسات، امیال، افکار، تکانه ها و گرایشات نامطلوب، ناخوشایند و غیر اخلاقی خود به افراد و یا شیء خارجی دیگر. مثال: دختری که نسبت به همکار مرد خود گرایش جنسی دارد، همکار خود را متهم به چشم چرانی و هوسرانی میکند. مثال: شما از فردی نفرت دارید اما تصور میکنید وی از شما نفرت دارد.مثال:شما تصور میکنید نازیبا و غیر جذاب هستید واین تصور را به جنس مخالف خود نسبت داده و از مواجهه با جنس مخالف خود اجتناب می ورزید (ترس از طرد شدن). مثال: مرد بی وفا نسبت به همسر خود، همسر خود را به خیانت متهم میکند. بلاگردان سازی به معنی سپر بلا قرار دادن دیگران نیز تلفیقی از برون فکنی و انکار است.

      13- والایش(SUBLIMATION): انرژی خود را صرف فعالیت های سازنده کردن-هدایت افکار و تکانه های ناپذیرفتنی از سوی جامعه به اهداف پسندیده تر. مثال: فردی که گرایشات جنسی و یا خشونت آمیز قوی دارد به ورزش بوکس روی آورده و یا سرباز میشود. مثال: دختری که مجبور است برای لاغر شدن رژیم های سخت بگیرد به نقاشی علاقه مند شده و بیشتر تصاویر میوه ها را نقاشی میکند. مثال: مردی که از عمل بریدن لذت میبرد جراح میشود. مثال: کودکی که میخواهد توجه والدین خود را جلب کند شاگرد ممتاز مدرسه میشود.

      14- باطل سازی(UNDOING): به خنثی کردن گفتار و اعمال پیشین اطلاق میگردد. تلافی کردن رفتار وکردار ناپسند. مثال: مردی که همسر خود را تحقیر کرده است، برای همسر خود هدیه میخرد و یا بطور مبالغه آمیزی از وی تعریف و تمجید میکند. مثال: فردی که مرتکب قتل شده مکررا دستهای خود رامی شوید. مثال: شما پشت سر دوست خود از وی بدگویی میکنید سپس از کرده خود پشیمان شده و وی را به منزل خود به شام دعوت میکنید. مثال: فرد ثروتمندی که به موسسات خیریه کمک مالی میکند، چرا که ثروت خود را از طرق نامشروع کسب کرده است.

      15- واکنش سازی(REACTION FORMATION): واکنش سازی و یا واکنش وارونه زمانی است که شما احساس ونیت خود را بطور اغراق آمیزی عکس آن چیزی که بوده ابراز میکنید. نوعی تظاهر و وانمود کردن. مثال: مردی که گرایش به مردان دیگر دارد، نسبت به همجنس بازان ابراز نفرت میکند. مثال: شما از مهمانی بدنتان می آید اما بیشتر از میهمانان دیگر به وی احترام گذاشته و به اصطلاح تحویلش میگیرید. مثال: زن متاهل از بیم آنکه همکارش به وی علاقه مند نگردد با همکار مرد خود بدرفتاری میکند. مثال: یک مرد خشن و پرخاشگر ممکن است با این رفتار میخواهد تردیدها و ناتوانیهای جنسی خود را پنهان سازد. مثال: استاد دانشگاهی که تصور میکند از دانش علمی کافی برخوردار نیست بیشتر از واژه ها و اصطلاحات پیچیده و علمی استفاده میکند.

      16- آرمانی ساختن(IDEALIZATION): برآورد اغراق آمیز صفات و ویژگیهای مثبت و ناچیز شمردن خصویات منفی و یا نادیده گرفتن آنها. مثال: عاشق تنها خوبیهای معشوق را می بیند و از دیدن بدیهای آن عاجز است.

      17- پیش بینی(ANTICIPATION): پیش بینی رویدادهای احتمالی آینده و در نظر گرفتن واکنشها و راه حلهای واقع گرایانه و جایگزین. برنامه ریزی برای آینده. ملاحظه پیامدهای رفتار خود.

      18- نوع دوستی(ALTRUISM): خدمت رسانی و یاری رساندن به دیگران بطور سازنده که رضایت فردی را بدنبال دارد. فرد از واکنش مثبت دیگران خشنود شده واحساس خوبی پیدا میکند.

      19- اجتناب و یا رویگردانی(AVOIDANCE): کنار آمدن با عوامل استرس زا با عدم مواجهه با آنها. مثال: شما از همکار خود در اداره بدتان می آید بنابراین سعی میکنید با وی برخورد نداشته باشید و یا نزدیک وی نروید. مثال: فردی که از ارتفاع هراس دارد سعی میکند از مکانهای مرتفع دوری کند. مثال: هنگامی که در مورد مسایلی که از نظر شما ناخوشایند است سخن به میان می آید سعی میکنید موضوع بحث را عوض کنید.

      20- شوخ طبعی(HUMOUR): تاکید بر جنبه های جالب و طنز گونه عامل استرس زا و تعارضات. انحراف از جدیت و نیمه خالی به نیمه مثبت و پر. مثال: شخصی که دچار بیماری ناشناخته ای است این موضوع که، پزشکان قادر به تشخیص بیماری وی نیستند را دستمایه خنده قرار میدهد.

      حکایت ما جاودانه شود



    5. Top | #5
      کاربر باسابقه

      bi-tafavot
      نمایش مشخصات
      21- انزوا(isolation): تفکیک جزء و مولفه هیجان از خاطرات، تجارب و افکار دردناک. انباشت تمام هیجانات در یک بخش ذهنی محبوس و غیر قابل دسترس. مثال: دانشجوی پزشکی بدون احساس ترس از مرده و یا مرگ جسد تشریح را کالبد شکافی میکند. مثال: کارمند بانک هنگام رویارویی با سارق با خونسردی و آرامش سارق را ناکام میسازد اما پس از اینکه سارق بانک را ترک میکند، وی بلافاصله از ترس میلرزد و یا گریان میشود.

      22- خیالپردازی(fantacy): فرد به منظور گریز موقتی از شرایط دردناک به خیالپردازی روی می آورد. هدایت آرزوهای دست نیافتنی و یا نامقبول به قوه تخیل.

      23- پیوند جویی(affliation): کمک خواستن و حمایت دیگران را خواستار شدن. تسهیم مشکلات با دیگران.

      24- بی ارزش سازی(devaluation): فرد اهداف مطلوب و خواستنی اما غیر قابل دسترس را بی ارزش و معیوب معرفی میکند. مثال: مصداق ضرب المثل گربه دستش به گوشت نمیرسد میگوید بو میدهد. مثال: فردی که در مصاحبه ورودی استخدام رد میشود، شرکت مورد نظر را بی اعتبار معرفی میکند.

      25- ناچیز شماری(trivializing): کوچک شمردن و بی اهمیت شمردن مسایل مهم وجدی. مثال: فرد پس از به زمین خوردن، پس از برخاستن میخندد. مثال: پسری که از سوی دختری طرد میگردد به دوستانش میگوید که آن دختر زیاد هم خوشگل نبود.

      26- طفره و انحراف(deflection):منحرف کردن توجه بسوی مسایل و افراد دیگر.

      27- بازداری هدف(aim inhibition):هنگامی که ما با اهداف و آرزوهای دست نیافتی مواجه میشویم، انتظارات خود را تقلیل میدهیم. نوعی جابجایی و دلیل تراشی میباشد. مثال: مردی که به یک زن گرایش جنسی دارد اما به هر دلیلی قادر نیست نیاز اصلی خود (ارضا جنسی) را تامین کند (مثلا زن متاهل است) به زن میگوید، تنها چیزی که ما نیاز داریم یک دوستی صمیمانه است. مثال: فردی که به حرفه دامپزشکی علاقه وافری دارد اما نمیتواند در رشته مزبور ادامه تحصیل بدهد دستیار دامپزشک میشود.

      28- دو پاره سازی(splitting):فرد اطرافیان خود را به دو گروه عمده خیلی خوب و خیلی بد تقسیم بندی میکند. و همه چیز را سیاه و سفید میبیند. از قانون همه یا هیچ استفاده میکند. اما این دو گروه مدام جای خود را به یکدیگر میدهند. یعنی فردی که صبح خیلی بد بوده ناگهان عصر همان روز در گروه خیلی خوب قرار می گیرد. علت آن عدم توانایی فرد در کنار آمدن با احساسات دوسوگرا میباشد. مثال: زن از شوهر خیانت کار خود خرده نمیگیرد اگر چه شوهرش کماکان به روابط نامشروع خود ادامه میدهد.

      29- گوشه گیری(withdrawal):فرد تصمیم میگیرد برای کاهش عوامل استرس زا از اطرافیان خود کناره گیری کرده و انزوا طلب میشود.

      30- جسمانی کردن(somatization): تعارضات (مشکلات روانی) خود را به شکل نشانه های جسمی بروز میدهند.دربخش هایی از بدن که از اعصاب سمپاتیک وپاراسمپاتیک عصب گیری میشوند. هدایت اضطراب به مشغولیت ذهنی با شکایت از یک مشکل جسمانی برای منحرف ساختن توجه از مسایل روانی آزار دهنده. فرد بطور اغراق آمیزی نگران سلامتی خود است. این مکانیسم با خودبیمار انگاری متفاوت است که فرد برای جلب توجه دیگران از یک بیماری موهوم شکایت میکند. در خود بیمار انگاری فرد بطور ناخوداگاه تکانه های ناپذیرفتنی را به شکل نگرانی جسمی بی مورد بروز میدهد. خود بیمار انگاری نیز با تمارض متفاوت است در تمارض نشانه های بیماری عمدا ایجاد میشوند. علایم جسمانی کردن مثل فشار خون بالا، تیک های عصبی و یا بثورات جلدی. مثال: مردی که زن خود را تهدید به زدن می کند ناگهان دستش فلج میشود. مثال: یک فرد بسیار پرخاشگر و سلطه جو، که شرایط زندگی اجازه بروز این رفتارها را از وی سلب کرده است، به فشار خون بالا مبتلا میشود.

      31- تبدیل(conversion): مانند جسمانی سازی میباشد اما این بار تعارضات در نواحی از بدن که از عصب حرکتی و حسی عصب گیری میشوند بروز می یابند. انتقال تعارضات روانی (تکانه های سرکوب شده) به نشانه های جسمی به منظور تسکین اضطراب. این علایم شامل نابینایی، فلج شدن و نا شنوایی موقت و یا تشنج، سردرد، خستگی و تیک های عصبی میباشد. مثال: مصرف بیش از حد مشروبات الکلی به آخر هفته محدود میشود.

      32- جداسازی(compartmentalization): فرایند انفصال بخشی از خود از هشیاری دیگر بخشها. مثال: مرد درستکار و امینی که از بازگرداندن کتاب کتابخانه سرباز میزند و دو نظام ارزشی متمایز را در کنار هم حفظ میکند. مثال: دزدان در میان خود و با خانواده خود بسیار درستکار و صادق میباشند.

      33- گسستگی(dissociation): تفکیک گروهی از افکار و فعالیتها از بخش اصلی سطح هشیاری و گریز روانی از شرایط آسیب زا. جدا کردن خود از واقعیت. تغییر عمده و موقتی در شخصیت ویا هویت. وجود دو یا چند روند ذهنی در آن واحد بدون یکپارچه شدن آنها. فرد روندهای رفتاری و هیجانی خود را از الگوی رفتاری هشیار و یا هویت معمول خود جدا میسازد. قطع به هم پیوستگی خاطرات، هیجان و خوداگاهی. قطع ارتباط با خود و یا محیط. مانند واپس رانی بوده و معمولا در پی یک ضربه روحی سهمگین عارض میگردد. مثال: خیال پروری در طی روز. مثال: شما پس از تصادف سهمگین به گونه ای رفتار میکنید که انگار شما در این تصادف حضور نداشته اید. مثال: نیاوردن مشکلات کاری به خانه (یک گسستگی سالم).

      34- قدرت مطلق و یا همه توانا(omnipotence): فرد به گونه ای رفتار میکند که گویی از یک قدرت، توانایی و یا موهبت ویژه برخوردار بوده و برتر از دیگران است.

      35- نمادی سازی(symbolization):یک بازنمایی روانی، یک ایده و یا شیء پیچیده جای خود را به یک شیء و یا عمل دیگر میدهد. جابجایی آرزوهای عمیق(سرکوب شده) و نسبت دادن آنها به اشیا و اعمال. مثال: سربازان علت پیوستن به ارتش را دفاع از پرچم معرفی میکنند. مثال: شکل گیری رویاها.

      36- خیالپردازی در خودمانده(autistic fantacy):نوع شدید خیالبافی است که درآن فرد کاملا یک زندگی خیالی را برای خود پدید می آورد.

      37- رفتار پرخاشگرانه، منفعل، منفعل-پرخاشگرانه و با قاطعیت نیز دیگر مکانیسمهای دفاعی میباشند. (به مقاله گذر از سلطه پذیری به قاطعیت رجوع کنید)

      38- مقاومت(resistance):ایستادگی شدید در برابر ورود داده های سرکوب شده(ناهشیار) به سطح هشیار.

      39- شکایت و رد کمک(help-rejecting complaining): فرد مدام از اطرافیان خود شکایت کرده و مکررا تقاضای کمک میکند اما زمانی که دیگران میخواهند به وی کمک کنند و یا وی را راهنمایی کنند، پیشنهادات، اندرزها و کمکهای دیگران را رد میکند. در واقع

      حکایت ما جاودانه شود






    آخرین مطالب سایت کنکور

  • تبلیغات متنی انجمن