خانه شیمی

X
  • آخرین ارسالات انجمن

  •  

    صفحه 1 از 22 1211 ... آخرینآخرین
    نمایش نتایج: از 1 به 15 از 326
    1. Top | #1
      کاربر باسابقه

      bi-tafavot
      نمایش مشخصات

      باشگاه نویسندگان کنکور

      درود

      نميدونم اين ايده چقدر موفق خوهد بود. اما دوست دارم كساني كه علاقمند و خواهان همراهي ما هستند اينجا اعلام كنند.



      هدف ما در برگزاري اين سلسله نشستها آشنايي دوستان با اصول نگارش داستان، نقد و بررسي داستانهاي اعضاء همراه با نگاهي ريزبين و گاها نقادانه به داستانهاي نويسندگان بزرگ جهان و ايران، تلاش و همكاري جهت بهبود و ارتقاي سطح نويسندگان و... جز اين ميباشد.

      اين جستار را براي مدتي باز ميگذاريم و اگر استقبال دوستان به حد كفايت بود كه مارا نيز شوقي دوچندان حاصل ميشود در ادامه ي راه وگرنه كه ارجح آن خواهد بود كه اين ايده در حد همان ايده بماند.

      گوي و ميدان تشنه ي حضور شماست!


      نویسندگی روح را آرامش و جسم را پر انگیزه می کند !

      نوشتن مغز را خلاق می کند !

      و...!

      حکایت ما جاودانه شود



    2. Top | #2
      کاربر باسابقه

      bi-tafavot
      نمایش مشخصات
      خب مثل اینکه شکست خورد !
      حکایت ما جاودانه شود



    3. Top | #3
      کاربر نیمه فعال

      Mashkok
      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط Team Sar Dadbin نمایش پست ها
      خب مثل اینکه شکست خورد !

      ننننننننع من هستم من من

    4. Top | #4
      کاربر باسابقه

      bi-tafavot
      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط mahsa77 نمایش پست ها
      ننننننننع من هستم من من
      بازم کمیم !
      حکایت ما جاودانه شود



    5. Top | #5
      کاربر باسابقه

      bi-tafavot
      نمایش مشخصات
      تو ای پری کجایی...!

      که رخ نمی نمایی...!
      حکایت ما جاودانه شود



    6. Top | #6
      کاربر فعال

      نمایش مشخصات
      چون هیشکی نفهمیدشی شی گفتید!!

    7. Top | #7
      کاربر باسابقه

      bi-tafavot
      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط atena.kh نمایش پست ها
      چون هیشکی نفهمیدشی شی گفتید!!
      خلاصه اش اینه که کسانی که مایل به نویسندگی هستند !

      بیان اینجا بسخنیم !
      حکایت ما جاودانه شود



    8. Top | #8
      کاربر اخراجی

      نمایش مشخصات
      تاپیک ببنیدبهتره داداش

    9. Top | #9
      همکار سابق انجمن
      کاربر باسابقه

      Mehrabon
      نمایش مشخصات
      بنده علاقه مند به تالیف و نویسندگی در باب کنکور و کتابهای مشاوره ای یا کمک آموزشی هستم....
      ویرایش شده توسط مدیریت
      خلاف قوانین.

    10. Top | #10
      کاربر باسابقه

      bi-tafavot
      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط Saeed735 نمایش پست ها
      بنده علاقه مند به تالیف و نویسندگی در باب کنکور و کتابهای مشاوره ای یا کمک آموزشی هستم....
      خب نویسندگی اصول و روش خودشو داره

      یه بخش مهمی اش "ذاتیه" و بخش دیگرش اکتسابی است !

      رو بخش کتاب های مشاوره ای که به این اصول شاید نیازمند باشی

      به حد نصاب برسیم اگر ! یه کارایی میکنیم!
      حکایت ما جاودانه شود



    11. Top | #11
      کاربر باسابقه

      Mehrabon
      نمایش مشخصات
      من نویسندگی دوست دارم ولی هیچی به نظرم نمیاد بنویسم فقط میتونم چند بیتی شعر بگم
      دائم هم نمیتونم انلاین باشم
      اگه به کار میام اوکی بدین
      ومن ا...توفیق
      اصلا می‌دانی چیست ؟!

      من خدا را در بین فرمول های فیزیک یافتم !
      من خدا را در بین مسائل شیمی یافتم ! در بین مفاهیم ژنتیک !
      خبری از خدا نبود در کتاب دینی هایم !
      خدا را بیاب . . .
      نه در بین نماز های شبت ...
      بلکه در بین شب بیداری هایت برای علم اموزی ...

    12. Top | #12
      کاربر باسابقه

      bi-tafavot
      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط fatom نمایش پست ها
      من نویسندگی دوست دارم ولی هیچی به نظرم نمیاد بنویسم فقط میتونم چند بیتی شعر بگم
      دائم هم نمیتونم انلاین باشم
      اگه به کار میام اوکی بدین
      ومن ا...توفیق
      شمام بیاید !

      موضوع میدم بنویسید!
      حکایت ما جاودانه شود



    13. Top | #13
      کاربر نیمه فعال

      Mashkok
      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط Saeed735 نمایش پست ها
      بنده علاقه مند به تالیف و نویسندگی در باب کنکور و کتابهای مشاوره ای یا کمک آموزشی هستم....


      پس چرا استین بالا نمیزنید؟ و بسم الله نمی گید؟

    14. Top | #14
      کاربر نیمه فعال

      Mashkok
      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط Team Sar Dadbin نمایش پست ها
      شمام بیاید !

      موضوع میدم بنویسید!

      به نظر من بهتره شروع به یه اقداماتی بکنیم تا اعضا هم تشویق بشن وبیان
      اینجوری که هی بشینیم و دست روی دست بذاریم فایده نداره

    15. Top | #15
      کاربر باسابقه

      bi-tafavot
      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط mahsa77 نمایش پست ها
      به نظر من بهتره شروع به یه اقداماتی بکنیم تا اعضا هم تشویق بشن وبیان
      اینجوری که هی بشینیم و دست روی دست بذاریم فایده نداره
      خب من اینو بداهه نوشتم !

      در جنگل 7777 نفری عمو غضنفر

      77 گونه ی نادر و غیر نادر از حیوانات عزیز و قشنگ و نازنین و گاه درنده خو

      و در موارد بسیار اندک خاله زنک؛ یافت می شد

      روزی از روزها فرشته ای به خواب عمو گرگی آمده و برای وی شعری دو بیتی همی خواند

      گرگی خوب و نازنین

      درنده ی روی زمین

      سلام بده به خاله راسو

      بیا بیا ای محجبین

      عمو گرگی که از خواب بیدار شده بود؛ به راه افتاده تا به خاله راسو سلام و ادبی عرض کرده

      و شعر فرشته ی مهربون و خواب خویش را به مرحله ی قطعیت برساند

      در راه؛ موش ملعون را دید؛ راه وی را سد کرده و ازو در باب حال و احوال خاله راسو

      چند سوالی پرسید؛ اما موش ملعون به دروغ وی را منحرف کرده و گفت :

      عمو گرگی، خاله راسو حالش خیل بده عمو گرگی

      گرگ که از سخنان حکیمانه ی موش ملعون؛ سخت بر اشفته شده بود

      وی را خطاب کرد

      هان ای موش ملعون : بگو ببینم چه شده تو را به همین درخت بلوطی که اینجاست

      بگو چه شده

      موش ملعون که از فریب دادن عمو گرگی؛ بسیار شادمان همی گشته بود

      وی را سخنی بگفت که ای عمو گرگی، به درستی که بجز حقیقت هیچ نمی گویم

      اما تو میتوانی به او کمک کنی، باید 10 عدد خار؛ از خارهای ؛ خارپشت چلاغ، بیاوری

      تا با استفاده از آن خارها؛ خاله راسو را خوب خوب کنیم

      گرگ بلافاصله بشکل تکاوری به سمت خار پشت همی تازید و تازید تا اینکه

      پاندای بازیگوش را بدیده و با وی برخورد کرده و مادر پاندای بازیگوش ازین اتفاق بسیار ترس بر

      وی غلبه نموده و با عصبانیت به سمت عمو گرگی حمله کرده و وی را نقش بر زمین نموده

      پاندای بازیگوش را بر بغل گرفته و بوسه ها از وی بگرفته و اشک ها بریخت و و بهمین سبب

      بسان فیلم های هندی؛ اشکی از چشمان پاندای بازیگوش سر ا زیر گشته

      و با گفتن سخنای مام مام ماما مامان! خوب گشته

      و سالم و سر حال به زندگی خود ادامه داده

      اما عمو گرگی پس از چند روز بهوش همی امده و تا حدودی حافظه ی خویش از دست بداده

      رو به سوی موش ملعون نموده، بر وی چنگی زده وی را کشته

      جنازه اش را سوزاند و برایش دعا نمود...

      پس از آن خاکستر موش ملعون را بر لوب آهیانه ی مغز خویش نهانده و بسبب آنکه

      جغد یک چشم؛ قبل تر ها وی را بهمین سخن بشارت داده بود

      "ای گرگ اگر روزی حافظه از دست بدادی؛ موش ملعون را چنگ زده؛ بسوزان و خاکستر آن را

      بر مغز خویش بپاش"
      گرگ پس از چندی حافظه ی خویش بکف آورده بود و از برای موش ملعون سخت گریست

      و بی محابا به سمت خاله راسو روانه گشته و با کمال تحیر و اینها؛ خاله راسو را در لباس

      عروس دیده که زن یک موش گنده شده بود

      در آن لحظه کلاغ دانا؛ از روی جنگل همی گذر میکرده

      و این بگفت

      اگر موش ملعون این دروغ به گرگ نمی گفت؛ اکنون هم زنده بود و هم شاید به عشق

      راسو رسیده بود

      آری تنگ نظری و خباثت در زندگی معنایی ندارد

      در ادامه کلاغ رو به سوی پرندگان نمود و گفت

      دو ظرب المثل درین داستان نهفته می بود

      یکی را که گفتم همان تنگ نظری و اینها

      دومی هم از ماست که بر ماست

      کلاغ دانا این بگفت و جان به جان آفرین تسلیم کرده و بر زمین افتاده و گربه ی قرتی

      وی را بخورد و فرمود زنجیره ی غذایی اصلی ترین رکن زنده ماندن اکوسیستم جنگل است

      غافل ازینکه سگ تازی از آن سو داشت نزدیک می شد...

      حکایت ما جاودانه شود



    صفحه 1 از 22 1211 ... آخرینآخرین

    افراد آنلاین در تاپیک

    کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

    در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربر و 1 مهمان)

    کلمات کلیدی این موضوع




    آخرین مطالب سایت کنکور

  • تبلیغات متنی انجمن