خانه شیمی

X
  • آخرین ارسالات انجمن

  •  

    نمایش نتایج: از 1 به 8 از 8
    1. Top | #1
      کاربر باسابقه

      bi-tafavot
      نمایش مشخصات

      "ابر مرد" در مدیریت !

      درود...

      قبل تر ها در حوزه ی مدیریت؛ ابر انسان بودن رو مهم ترین علت موفقیت

      مدیران و فرماندهان و شاهان و...! میدونستند

      درین جستار کوشش بر این است تا نخست این مساله رو تبیین کنیم !!

      دوم کنکوری های رشته ی مدیریت که هیچ

      فارغ التحصیلان رشته ی مدیریت این مساله رو کاملا درک کنند
      حکایت ما جاودانه شود



    2. Top | #2
      کاربر باسابقه

      bi-tafavot
      نمایش مشخصات

      واژه آلمانی Übermensch از Über به معنای اَبَر و بالاتر، و Mensch به معنای انسان ساخته شده‌است. در گذشته واژه اَبَر مَرد در ترجمه‌های فارسی کتاب استفاده می‌شد که نخستین بار توسط محمدباقر هوشیار نوشته شده‌است. داریوش آشوری واژه اَبَر انسان را گزیده‌است، زیرا بر این باور است که ابرمرد موجب بدفهمی از متن می‌شود و همچنین واژه ابر انسان برای انتقال سه مفهوم به کار رفته در فلسفه نیچه، یعنی «انسان» (Mensch)، ابر انسان (Übermensch) و واپسین انسان (der letzte Mensch) مناسب‌تر است
      حکایت ما جاودانه شود



    3. Top | #3
      کاربر باسابقه

      bi-tafavot
      نمایش مشخصات
      ابر مرد از دیدگاه نیچه !!


      فريدريش نيچه فيلسوف آلماني قرن نوزدهم در مهم­ترين کتاب خود چنين گفت زرتشت از ابرمرد[1] سخن گفته است:
      او از زبان زرتشت مي­گويد:
      «من به شما اَبَرانسان را مي­آموزانم. انسان چيزي است که بايد بر او چيره مي­بايد شد. براي چيره شدن بر او چه کرده­ايد؟...
      اَبَرانسان، معناي زمين است. بادا که اراده شما بگويد: اَبَرانسان، معناي زمين باد!
      برادران! شما را سوگند مي­دهم که به زمين وفادار مانيد و باور نداريد که آناني را که با شما از اميدهاي ابرزميني سخن ميگويند. اينان زهر پالاي­اند، چه خود دانند يا ندانند.»[2]
      مراد نيچه از اين نام، «انسان کامل» است، يعني انساني که به راستي به قلمرو آزادي گام نهاده و از ترس و خرافه و پندارهايي که تاکنون بر انديشه بشر حکمروا بوده، رهايي يافته است. و نيز نوع والاتري است از انسان، از جهت معنوي که با «آري» گفتن به هستي، چنان که هست، و روي گرداندن از هستي­ها و جهان­هاي خيالي، از نو «عهد امانت» را زنده مي­کند و «معناي هستي» را در غيبت خدا به گردن مي­گيرد.(خدايان همگان مرده­اند: اکنون مي­خواهيم که اَبر انسان بزيد.)[3] او اين کار را با يکي کردن اراده خود با هستي، چنان که بوده است و هست و خواهد بود، يعني با پذيرش «خواست قدرت» و «بازگشت جاودانه» ـ­که دو اصل بنيادي هستي­شناسي نيچه است­ـ انجام مي­دهد.[4] نيچه اين واژه را در افاده معناي گذار از وضع موجود که در آن، انسان مدار و کانون هستي تلقي شده [يعني همان اومانيسم] به مرحله­اي که امکان چيرگي بر وضعيت مزبور فراهم آمده است، به کار مي­گيرد. انسانيت، غايت و فرجام هستي نيست، بلکه پلي است که بايد از روي آن گذشت و به مرحله­اي والاتر دست يافت. او اين مرحله را شأن اَبَرانسان يا فراانسان تلقي مي­کند و مي­گويد انسان­هاي معاصر، بايد معناي زندگي را در اين پايگاه جستجو کنند.[5]
      به اعتقاد نيچه، هرج و مرج و نوميدي پوچ­گرايانه­اي نهايتاً طومار تمدن مغرب زمين را بعد از انقراض مسيحيت و جهان­بيني­هاي علمي درهم خواهد نورديد، «ابرمرد» و «اسطوره بازگشت جاودانه» درمان­هايي است که او براي اين مسأله تجويز مي­نمايد. ابرمرد، موجودي جديد و شخصيتي متعالي است که خواهد توانست بر زندگي انساني فايق آمده، حياتي زميني را با برخورداري از لذات جسماني فارغ از خطاي اعتقاد به هرگونه واقعيت ماورايي و محدوديت­هاي اخلاقيات برده­وار تجربه نمايد.[6]
      نيچه خصوصيات ابَرانسان را به درستي مشخص ننموده و تصوير مبهمي از او ارائه داده است. شايد بتوان گفت ابَرانسان، گستره­اي است ايده­آل و متعالي که به عنوان غايت آرزوي بشري طرح شده است؛ آرزوي رسيدن به بزرگي و دور شدن از فقر فرهنگي، هر چند که صورت­هاي خاص اين آرزو، در افراد مختلف با هم تفاوت دارد. شايد نيچه با مبهم گذاردن منش­­ها و ويژگي­هاي ابَرانسان به دنبال آن بوده است تا اين امکان را به ما بدهد که خود را در چهره وي جستجو نماييم.[7]
      نيچه در برابر اخلاق رايج که آن را اخلاق فرومايگان مي­داند، اخلاق والاتباران را مطرح مي­نمايد. به اعتقاد او، اخلاق حاکم بر جوامع اعم از اين که به تعليم فلاسفه ـ­که نمادشان سقراط است­ـ يا به تعليم اديان الهي باشد، اخلاق فرومايگان و رمگان است، ولي نبايد اين اصول اخلاقي را به طبقه والاتباران تسري دهيم. والاتباران، خود ارزش­آفرينانند، خوب و بدشان، همان است که خود، خوب و بدش دانسته­اند.
      رمگان بايد بيايند و بروند، تا والاتباران در رسند و ارزش­هاي نوين را بيافرينند، غايت فرهنگ، پرورش و زاياندن شهسواران است که خود مقدمه پديد آمدن ابر انسان­اند. ابر انسان نيچه، هم چنان که مظهر خواست قدرت اوست، آفريننده ارزش­هاي اخلاقي والاتبارانه نيز هست. ابر انسان، نقطه اتصال اين دو نظريه نيچه است.[8]
      ابرانسان نيچه را بايد از يک سو زاييده تفکر الحادي و انديشه مرگ خدا دانست که هم توصيف وضعيت فکري و فرهنگي مغرب زمين از سوي نيچه است و هم خود وي هم چون ديگر مغرب­نشينان گرفتار آن است و دلش از اعتقاد به خدا خالي گشته است.
      از جمله اعتراض­هاي نيچه به مسيحيت، اين است که انسان را فرمان­بردار و زيردست خداوند مي­کند،[9] در حالي که فرا انسان، نمي­تواند زيردست موجود ديگري باشد، از اين رو، تا خدايي هست، ابرانسان نخواهد آمد. از اين روست که وي مي­گويد:
      «در پيشگاه خدا! اما اکنون اين خدا مرده است! اي انسان­هاي والاتر، اين خدا بزرگ­ترين خطر براي شما بود.
      تنها اکنون است که نيم روزِ بزرگ فرا مي­رسد. تنها اکنون است که انسان والاتر، سرور مي­شود! . . .
      هان! برپا! انسان­هاي والاتر! تنها اکنون است که کوه آينده بشر، درد زايمان مي­کشد. خدا مرده است: اکنون ما مي­خواهيم که ابَرانسان بزيد!»[10]
      ابر انسان، از سوي ديگر، واکنشي است در برابر اخلاق مسيحي و يهودي که به اعتقاد نيچه اخلاق بردگان است، در حالي که به اعتقاد او، انسان «اراده معطوف به قدرت» است. انسان کامل نيچه، انسان مقتدر است، و کمال انساني، همان اقتدار و زور است. اصل تنازع بقا بر جامعه انساني نيز حکم­فرماست، بر اين اساس، از يک سو، آدمي بايد، به دنبال کسب قدرت و غلبه بر ديگران باشد تا باقي بماند، و ضعفاء به دليل ضعفشان از ميان­رفتني­اند، از سوي ديگر، طبيعت بر اساس اصل تنازع بقا، به سوي انسان برتر حرکت مي­کند. از اين رو، اصول رايج اخلاقي، از قبيل محبت ورزيدن، احسان به ديگران، خدمت به خلق، دست­گيري از ضعفاء و . . . همه اخلاق غيرانساني و مانع تکامل بشريت خواهند بود، چرا که سدّ راه بروز انسان برتر و انسان کامل هستند. از اين رو، «نيچه، هم دشمن سقراط است، و هم دشمن مسيح.»


      [1]. نيچه واژه Übermensch را در اين باب به کار برد ه است که ترکيبي است از Über به معناي ابَر يا زَبَر و mensch به معناي انسان. هر چند واژه رايج فارسي در برابر اين واژه آلماني، «ابرمرد» است، ولي از آن جايي که اين واژه موجب بدفهمي­هايي مي­شود و نيز با توجه به آنچه در باب اجزاي آن گفتيم، ترجمه آن به «ابرانسان» دقيق­تر است.( فريدريش ويلهلم نيچه، چنين گفت زرتشت؛ کتابي براي همه کس و هيچ کس، مترجم: داريوش آشوري، تهران، انتشارات آگه، نوزدهم، 1382ش، ص354-355، حاشيه­هاي مترجم)

      [2]. فريدريش ويلهلم نيچه، چنين گفت زرتشت؛ کتابي براي همه کس و هيچ کس، ص22.

      [3]. همان، ص91.

      [4]. همان، ص354، حاشيه­هاي مترجم.

      [5]. محمد ضيمران، نيچه پس از هيدگر، دريدا و دولوز، تهران، انتشارات هرمس، اول، 1382ش، ص24.

      [6]. ديو رابينسن، نيچه و مکتب پست­مدرن، ترجمه: ابوتراب سهراب، فروزان نيکوکار، تهران، نشر و پژوهش فرزان روز، اول، 1380ش، ص26.

      [7]. محمد ضيمران، نيچه پس از هيدگر، دريدا و دولوز ، ص109.

      [8]. يارعلي کرد فيروزجايي، چنين گفت نيچه؛ معرفي و نقد فيلسوفان مغرب زمين، تهران، انتشارات کانون انديشه جوان، اول، 1386ش، ص122-124.

      [9]. جوزف پيتر استرن، نيچه، مترجم: عزت الله فولادوند، تهران، طرح نو، دوم، 1373ش، ص149.

      [10]. فريدريش ويلهلم نيچه، چنين گفت زرتشت؛ کتابي براي همه کس و هيچ کس، ص301-302.
      حکایت ما جاودانه شود



    4. Top | #4
      کاربر باسابقه

      bi-tafavot
      نمایش مشخصات
      اما خب در کتاب های تخصصی مدیریت در بخش های کارشناسی و ارشد

      یه چیزایی از ابر مرد گفته !

      من خودم میگم

      ابر مرد یه ویژگی های متمایز جسمی ئی از دیگران داشته

      مثل هیکل درشت و قد بلند و شخصیت کاریزما ی جسمی

      یه تمایزات روحی نیز داشته

      مثب لحن بیان و بیان گاه تند و گاه کند و گاه به جا

      صدای تا حدودی رسا و...

      در کل برخی ها "ابر مرد تاریخ" رو "آدولف هیتلر" میدونن !

      حالا اینا به کنار !

      در بین دوستان قدیمی تری که اینجا عضو بوده و اکنون نیز عضو هستند

      کاربر و هموندی یافت میشه که دانشجوی مدیریت باشه...؟

      من شخصا تو کلاس ها از بس با استادا بحث میکنم و محکومشون میکنم

      دیگه اساتید بدلیل ترس از شکست در بحث؛ اصلا اجازه ی بحث رو به من نمی دن...!

      کسی اگر هست لطفا به من طفل معصوم!! رحم کند و بمنظور یک بحث مدیریتی

      بویژه در بعد ابر مرد ؛ و شخصیت های کاریزما ٰ بپیوندد !
      حکایت ما جاودانه شود



    5. Top | #5
      کاربر نیمه فعال

      نمایش مشخصات
      ابرمرد؟!
      مهم اینه واقعا مدیر باشه!
      مدیری که بخاطر جایگاهش سوءاستفاده نکنه...
      مدیری که لایق مدیر بودن باشه!







    6. Top | #6
      کاربر باسابقه

      bi-tafavot
      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط فاطمه زهرا نمایش پست ها
      ابرمرد؟!
      مهم اینه واقعا مدیر باشه!
      مدیری که بخاطر جایگاهش سوءاستفاده نکنه...
      مدیری که لایق مدیر بودن باشه!
      نه

      با این مدیران بله قربان گو و... به هیچ نمی رسیم

      مدیر باید کاریزما باشه...
      حکایت ما جاودانه شود



    7. Top | #7
      کاربر نیمه فعال

      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط Team Sar Dadbin نمایش پست ها
      نه

      با این مدیران بله قربان گو و... به هیچ نمی رسیم

      مدیر باید کاریزما باشه...

      منظورتون از مدیر بله قربان گو چیه دقیقا؟







    8. Top | #8
      کاربر باسابقه

      bi-tafavot
      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط فاطمه زهرا نمایش پست ها
      منظورتون از مدیر بله قربان گو چیه دقیقا؟
      عموما مدیریت ذاتی است

      فقط نیاز به اندکی علم داره

      و من تحت هیچ شرایطی مدیریت زوری ! که با علم بدست بیاد رو قبول ندارم
      حکایت ما جاودانه شود



    افراد آنلاین در تاپیک

    کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

    در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربر و 1 مهمان)

    موضوعات مشابه

    1. پاسخ: 67
      آخرين نوشته: 11 آذر 1398, 22:29
    2. """تو پروفایل نفرقبلی چه چیزی نظرتوجلب کرده؟؟؟"""
      توسط جسیکا در انجمن تاپیکهای دنباله دار تفریحی (عدم شمارش پستها)
      پاسخ: 106
      آخرين نوشته: 20 شهریور 1393, 11:50
    3. جزییات عرضه (ایکس باکس وان برفی) به قیمت 399 دلار xbox 1
      توسط imanas در انجمن پرسش و پاسخ دانشجویان فنی مهندسی
      پاسخ: 0
      آخرين نوشته: 11 بهمن 1392, 23:52

    کلمات کلیدی این موضوع




    آخرین مطالب سایت کنکور

  • تبلیغات متنی انجمن