اعتراف میکنم از هیچکدومتون خوشم نمیاد
" God is that infinite All of which man knows himself to be a finite part "
|خداوند ، آن بی نهایتی است که هر انسانی خودش را یک بخش محدود از آن میداند|
اعتراف میکنم اشتباه کردم واسه دومین سال کنکور تجربی شرکت کردم
اعتراف میکنم زیاد دمبال جادو و اینجور چیزا بودم و هنوزم هستم
اعتراف میکنم مث خرس میخوابم و خوابم سنگینه
...
اعتراف میکنم خ ناراحت حرفمو باور نکردن و نتونستم ثابت کنم هر بار یه چی دان کردنی یادم میفته خب از همه بیشتز از این ناراحتم
اعتراف میکنم کاش سادگیمو با ریاکار بودن عوض میکردم . میشدم لنگه خیلی از آدما و بهترین گزینه ها رو داشتم
اعتراف میکنم حرف زدن بلد نیستم
اعتراف میکنم خودم ب خودم اومدم
اعتراف یمکنم زهرا رو هم دیوونه کردم ( منظورم این انجمن نیست )
اعتراف میکنم شروع کردم برا کنکور 99
اعتراف میکنم برا اولین بار توو زندگیم تصمیم گرفتم هدف داشته باشم
اعتراف میکنم از این که خود ب خود در اثر غصه لاغر شدذم خ خوشحالم تنها نکته ی مثبت این چن سالم لاغری بود
اعراف میکنم خودم ب خودم اومدم حس میکنم الان دیگ خودمم
بچه ها یه خاطره ی جالب بگم من اون زمان ک افسردگی گرفته بودم رفته بودم کلاس تافل البته تموم کر نکردم حوصله م نکشید
چون دپرس بودم و عین گاگول ها توو کلاس فقط میخوابیدم
بعدش توو لمتحان باباورانه نمره شد 90
بچه ها پشت سرم حرف دراورده بودن استاد ب اون دختره نمره داده
خودمم فک میکردم نمره داده
ولی ترم بعدش بازم ناباورانه خوب شد نمره و استاد هم عوض شده بود و فک کنم ترم قبلی هم واقعا خودم گرفته بودم
ولی واقعا هیچی نخونده بودم
خودمم باورم نشد
میخام که تقیر کنم کم کم و گاماس گاماس
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربر و 1 مهمان)