خانه شیمی

X
  • آخرین ارسالات انجمن

  •  

    نمایش نتایج: از 1 به 3 از 3
    1. Top | #1
      کاربر انجمن

      Mehrabon
      نمایش مشخصات

      Cool 1.مصاحبه با رتبه های برتر کنکور 94 ( بخش اول )

      تک رقمی­ها امکانات خاص داشته‌اند، مدرسه‌های تیزهوشان درس می‌خوانده‌اند؛ اصلاً شرایطشان با ما متفاوت است. اینها حرف‌هایی است که گاه و بی گاه از زبان داوطلبان می‌شنویم. هر چند که در گفت و گو با رتبه‌های تک رقمی شاهد بودیم که آنها نیز در شرایط ایده‌آل درس نخوانده‌اند و رتبه تک رقمی، نتیجه تلاش و کوشش خود آنها بوده است ، اما با این وجود، این بار سراغ رتبه‌های دو رقمی و سه رقمی رفته‌ایم؛ سراغ شش دانش‌آموز از دو مدرسه نمونه دولتی در جنوب تهران که بدون یاری گرفتن از معلم خصوصی، تنها با سعی و تلاش خود و بهره‌گیری از امکانات موجود توانسته‌اند رتبه‌هایی خوب کسب کنند.
      حانیه فتحی، رتبه 53 منطقه یک، ریحانه براتی، رتبه 146 منطقه یک، و هانیه عبدی، رتبه 320 منطقه یک، در گروه آزمایشی علوم ریاضی و فنی و محدثه ملک محمدی، رتبه 174 منطقه یک، زهرا محمدی، رتبه 519 منطقه یک، و نرگس اسکندری ثانی، رتبه 960منطقه یک، در گروه آزماشی علوم تجربی این بار در گفت و گو با پیک سنجش حضور دارند.
      دوستان! می‌خواهم به شیوه‌ای متفاوت با دیگران با شما گفت و گو داشته باشم. برای همین اولین سؤالم این است: سال چهارم با گوشی تلفن همراه خود چه کردید؟
      نرگس اسکندری ثانی: سال چهارم گوشی نداشتم و اولین خط تلفنم را بعد از کنکور خریدم؛ چون می‌دانستم اگر گوشی دستم باشد روزی سه یا چهار ساعتم را از دست خواهم داد.
      محدثه ملک محمدی : گوشی تلفنم ساده بود و نمی توانستم با آن وارد شبکه های مجازی شوم و از همین گوشی هم فقط برای پرسیدن سؤال درسی از معلم هایم استفاده می کردم و به هیچ وجه خودم را درگیر تلفن کردن و پیام دادن به دوستانم نمی کردم.
      زهرا محمدی: گوشی من هم خاموش بود و دست مادرم بود و در صورتی که کار واجب داشتم و مثلاً می‌خواستم که سؤالی از دبیری بپرسم، گوشی را از مادرم می­گرفتم و از آن استفاده می‌کردم.
      ریحانه براتی: من گوشی داشتم و اوایل هم خیلی از آن استفاده می‌کردم و عضو همه شبکه‌های مجازی هم بودم؛ اما بعد دیدم که خیلی وقتم را می­گیرد. همین شد که وقتی دبیر ادبیاتمان گفت هرکسی گوشی دارد به من تحویل بدهد، آن را تحویل دبیر ادبیاتم دادم و یک یا دو روز مانده به کنکور تحویل گرفتم. الان هم خدا را شکر می‌کنم که این کار را کردم؛ چون گوشی شب و روز را از آدم می­گیرد. راستش بعد از تحویل دادن گوشی، یک خواب راحت و بی‌دغدغه داشتم؛ وگرنه قبل از آن، شب‌ها تا دیر وقت پای گوشی بودم.
      هانیه عبدی: گوشی داشتم، اما اینترنت نداشتم و وارد شبکه های مجازی نمی‌شدم؛ البته سال سوم، اینترنت گوشی‌ام فعال بود؛ اما از ماه رمضان، یعنی بعد از امتحانات نهایی سال سوم، اینترنت گوشی‌ام را قطع کردم و در کل خودم را درگیر پیام دادن و تلفن کردن به کسی نمی‌کردم.
      حانیه فتحی: گوشی­ام را کنار نگذاشتم و برای پیام‌های ضروری از آن استفاده می‌کردم؛ اما بازی‌ها و شبکه‌های مجازی را حذف کردم. باید بگویم که اوایل برایم سخت بود و حتی تا چند روز دلم می‌گرفت و عکس‌های گوشی‌ام را تماشا می‌کردم؛اما بعد از چند روز عادت کردم.
      گوشی تفریح اکثر جوانان است. شما که گوشی‌تان را کنار گذاشتید، تفریح داشتید‌؟
      حانیه فتحی: بین ترم اول و دوم اردوی مشهد رفتیم. در تعطیلات نوروز و بعد از آن هم، که در مدرسه پایگاه مطالعاتی داشتیم، نیم ساعتی با بچه ها دورهم جمع می شدیم و یک چیزی می­خوردیم و گپ می زدیم و فضای شادی برای خودمان درست می­کردیم. خودم هم بعضی اوقات که خسته یا کلافه می­شدم یک سی دی فیلم می گرفتم و می‌دیدم؛ اما تلویزیون نگاه نمی­کردم؛ چون تلویزیون هم وابستگی می­آورد. جالب اینکه امسال برخلاف سال‌های دیگر، دلم می­خواست برایم تولد بگیرند و هدیه بدهند و همین طور هم شد.
      هانیه عبدی: جمعه‌ها هر دو هفته یک بار بعد از آزمون آزمایشی و تحلیل سؤال‌ها برای تفریح با خانواده بیرون می‌رفتم.
      ریحانه براتی: جمعه­ها هر دو هفته یک بار بعد از آزمون آزمایشی بیرون می‌رفتم. راستش یکی از تفریحات من خوردن بود! بین درس به خودم زمان استراحت می­دادم و در این زمان­ها گاه چای می­خوردم و زمانی موسیقی گوش می­دادم. در کل تفریح خودم را کنسل نکردم و همه چیز را درحد محدودتر داشتم؛ حتی گاهی مستندهای جهانگردی تلویزیون را تماشا می­کردم.
      محدثه ملک محمدی: به نظر من بدن انسان به خواب و خوراک و تفریح نیاز دارد و باید همه چیز را در کنار هم داشت تا روحیه ات را از دست ندهی. البته خیلی ازاوقات خود درس خواندن می‌تواند یک تفریح محسوب بشود. وقتی فردی با علاقه سراغ کتاب درسی برود و از یادگرفتن مطالب لذت ببرد، هم مطالب در ذهنش تثبیت می شود و هم خسته نخواهد شد.
      زهرا محمدی :یک دختر عمه کوچک دارم که سال چهارم تازه به دنیا آمده بود. هر بار که خسته می شدم، به دیدن او می رفتم و خستگی ام در می­رفت .
      نرگس اسکندری ثانی: هر وقت که خسته می شدم سراغ درس هایی می رفتم که بیشتر دوست داشتم ؛ برای مثال، تست ادبیات یا شیمی می زدم. گاهی اوقات هم فیلم می دیدم.
      برویم سراغ خانواده و نقش آنها در موفقیت شما. بیایید از حرف­های کلیشه­ای بگذریم و با مثال­های ملموس­تر، نقش خانواده­تان را در موفقیتتان بگویید .
      هانیه عبدی: مادر من دیپلمه است؛ اما تکیه گاه روحی بزرگی برایم بود. اگر کتابی نیاز داشتم، حتماً برایم تهیه می‌کرد و مهم‌تر از آن، این بود که به من ایمان داشت و می دانست که تمام تلاشم را می‌کنم تا موفق شوم .
      محدثه ملک محمدی: پدرم همیشه می‌گفت که باید از پایه قوی باشی و اگر پایه قوی داشته باشی، پله‌های بعدی را با موفقیت طی خواهی کرد. انتظار او برای بهترین بودن و فضای آرامی که در خانه ایجاد کرده بودند، در موفقیت من بسیار مؤثر بود.
      زهرامحمدی: فضای خانه واقعاً آرام بود و تنها انتظاری که از من داشتند، درس خواندن بود؛ یعنی من سال چهارم هیچ مسؤولیتی جز درس خواندن نداشتم.
      نرگس اسکندری ثانی: سال چهارم برای خانواده من مشکلی پیش آمد که یک ماه درگیر آن بودیم. در این مدت، چون جوّ خانه آرامش همیشگی را نداشت من در خانه مادر بزرگم بودم. همین که والدینم اجازه این را به من دادند که در خانه مادر بزرگم بمانم و از شرایط خانه اطلاعی به من نمی‌دادند و حتی اگر سؤال می­کردم، می‌گفتند که همه چیز خوب است و مشکلی وجود ندارد، یعنی نمی‌گذاشتند که من در جریان مشکلات قرار بگیرم.
      اینکه خانواده اجازه نمی‌دادند که شما در جریان مشکلات قرار بگیرید خیلی خوب است؛ اما قلب و ذهن شما خبر داشت که مشکلی وجود دارد؛ وگرنه به خانه برمی گشتید. با نگرانی‌ها و درگیری‌های ذهنی خودتان چه می­کردید؟
      نرگس اسکندری ثانی: تمام سعی­ام را می­کردم که درگیر مسایل خانواده نشوم و به خودم تلقین می کردم که همه چیز و همه کس در آرامش هستند؛ اما قبول دارم که بالاخره تاثیر خودش را می‌گذاشت. شاید اگر این مشکل پیش نمی‌آمد رتبه من بهتر نیز می‌شد؛ اما مهم این است که آن تاثیرات منفی به حداقل برسد. من مواقعی که مشکل داشتم ، بیشتر درس می‌خواندم ؛ یعنی چون می‌دانستم که ذهنم درگیر است، بیشتر مطالعه می کردم تا جبران بازدهی کم خودم را بکنم.
      دیگران در مقابله با مشکلات چه می­کردند؟
      ریحانه براتی: من فکر می‌کنم که در مقابله با مشکلات، بهترین فردی که می تواند به فرد روحیه بدهد، خود اوست. وقتی به خودت بگویی نمی توانم ، آغاز پایان توست و دیگر موفق نخواهی شد. یک جور آدم باید در مقابله با مشکل، بزن بهادر باشد. باید به جنگ مشکل رفت و نترسید؛ به بیان دیگر، باید موفقیت را حق خودت بدانی تا بتوانی به آن برسی
      حانیه فتحی: وقتی هدفت مشخص باشد و به آن ایمان داشته باشی، پای مشکلاتِ رسیدن به آن هم خواهی ایستاد؛ برای مثال، هدف من این بود که حتماً در دانشگاه شریف پذیرفته شوم؛ برای همین هروقت نا امید می شدم، سعی می‌کردم که خیلی سریع روحیه‌ام را دوباره به دست بیاورم و به خودم امید می‌دادم که برای کسب یک رتبه دو رقمی هیچ چیز کم ندارم.
      نرگس اسکندر ثانی: گاهی اوقات این مشکلات ناشی از اتفاقات بد و منفی نیست، اما در نهایت ذهن شما را درگیر می‌کند و وقت شما را می‌گیرد؛ مثلاً 16 اردیبهشت امسال عروسی خواهر من بود. من حتی برای خرید لباسی که قرار بود برای عروسی بپوشم، خودم نرفتم و در مراسم نامزدی و پاتختی هم شرکت نکردم و روز عروسی هم تا ساعت 3 بعد از ظهر، کلاس جمع بندی درس ریاضی داشتیم و مدرسه بودم و بعد از آن به مراسم رفتم؛ یعنی تا جایی که می‌توانستم تلاش کردم تا در این مراسم که جشن و شادی هم بود، درگیر نشوم؛ حتی برای آن چند ساعتی که عروسی بودم و نمی‌توانستم درس بخوانم، پیش‌بینی کردم و یک هفته روزی یک ساعت بیشتر درس خواندم تا در نهایت ساعت مطالعاتی‌ام کم نشود.
      خانم فتحی! به پایگاه مطالعاتی اشاره کردید، این پایگاه مطالعاتی چه زمانی در مدرسه تشکیل شد و چه فایده ای داشت؟
      حانیه فتحی: پایگاه خیلی خوب بود و باعث شد که به یک خودباوری برسیم؛ البته در این میان، امید دادن و تشویق معلم ها هم بسیار مؤثر بود.
      هانیه عبدی‌: پایگاه مطالعاتی مدرسه بخصوص در ایام عید خیلی خوب بود؛ چون همه با هم بودیم و جوّ حاکم در بین بچه‌ها، جوّ درس خواندن بود. خود من به طور میانگین، روزی 12 ساعت درس می‌خواندم.
      ریحانه براتی: تاثیرات معنوی پایگاه هم بسیار بود؛ برای مثال، هنگام نماز مغرب همه با هم جمع می‌شدیم و نماز را به جماعت می‌خواندیم.
      زهرا محمدی: در پایگاه مطالعاتی ما نیز این جوّ مثبت و معنوی وجود داشت؛ حتی چند نفر از بچه ها تا قبل از پایگاه نماز نمی­خواندند، اما در پایگاه نمازخوان شدند .
      محدثه ملک محمدی: پایگاه مطالعاتی، بخصوص در یک ماه آخر که کلاس ها تمام شده بود، بسیار مفید بود. بموقع درس می خواندیم و بموقع نیز تفریح و استراحت می کردیم.
      خانم عبدی! گفتید که پایگاه مطالعاتی بخصوص در تعطیلات نوروز مفید بود. نظرتان درباره تعطیلات نوروز چیست؟ فکر می‌کنید این ایام، که بسیاری از آن با عنوان دوران طلایی یاد می‌کنند، چقدر می‌تواند در موفقیت داوطلبان نقش داشته باشد؟
      هانیه عبدی: دوران تعطیلات نوروز، داوطلبان کلاس درس ندارند؛ برای همین هم تعداد ساعت بیشتری را می‌توانند به مطالعه اختصاص دهند. همین ساعت بیشتر نیاز به مدیریت زمان دارد و برنامه‌ریزی دقیق­تری را می­طلبد؛ چون لازم است که برای همه درس‌ها وقت گذاشت و تمام دروس عمومی و اختصاصی یا پایه و پیش را پوشش داد.
      محدثه ملک محمدی: نباید تصور کرد که در عید می‌توان معجزه کرد. باید پذیرفت که این دوران برای همه طلایی است و باید خیلی خوب بخوانی تا از خودت عقب نیفتی؛ وگرنه اگر فقط همین دوران را خوب بخوانی از دیگران جلو نخواهی افتاد؛ چون دیگران هم خوب درس می‌خوانند. باید بپذیریم که کنکور، نتیجه کار تعطیلات نوروز یا حتی سال چهارم نیست، بلکه نتیجه مطالعه حداقل چهارسال دبیرستان است.
      زهرا محمدی: عید درصورتی دوران طلایی محسوب می‌شود که قبل از آن خوب مطالعه کرده باشی و در این ایام (عید) جمع بندی کنی.
      حانیه فتحی: چه خواندن و چگونه خواندن در این دوران خیلی مهم است. برای خودمن این دوران خیلی مفید بود؛ چون توانستم یکی از فصل های مهم دیفرانسیل( کاربرد مشتق) را در عید به طور کامل بخوانم و جمع کنم. همچنین درس‌های پایه‌ام را که در آنها کمی ضعف داشتم، مطالعه کنم.
      ریحانه براتی: مهم این است که در این دوران به امید داشتن یک برنامه دقیق و جامع، سراغ چند مشاور یا برنامه‌ریز نرفت. اگر داوطلب به یک برنامه پای بند باشد، می تواند استفاده خوبی از تعطیلات عید ببرد. خود من در این دوران توانستم که یک دور درس‌های پایه‌ام را مرور کنم و همین امر باعث شد که اعتماد به نفس پیدا کنم و به آرامش برسم.
      ریحانه براتی: گوشی داشتم و اوایل هم خیلی استفاده می کردم و عضو همه شبکه های مجازی هم بودم؛ اما بعد که دیدم خیلی وقتم را می­گیرد. آن را تحویل دبیر ادبیاتم دادم. الان هم خدا را شکر می‌کنم که این کار را کردم؛ چون گوشی شب و روز را از آدم می­گیرد. راستش بعد از تحویل دادن گوشی، یک خواب راحت و بی دغدغه داشتم؛ وگرنه قبل از آن، شب‌ها تا دیر وقت پای گوشی بودم
      نرگس اسکندر ثانی : 16 اردیبهشت امسال عروسی خواهر من بود. من حتی برای خرید لباسی که قرار بود برای عروسی بپوشم، خودم نرفتم و در مراسم نامزدی و پاتختی هم شرکت نکردم و روز عروسی هم تا ساعت 3 بعد از ظهر، کلاس جمع بندی درس ریاضی داشتیم و مدرسه بودم و بعد از آن به مراسم رفتم
      زهرا محمدی: در پایگاه مطالعاتی ما جوّی مثبت و معنوی وجود داشت؛ حتی چند نفر از بچه‌ها تا قبل از پایگاه نماز نمی­خواندند، اما در پایگاه نمازخوان شدند
      ویرایش توسط alireza.mer30 : 09 دی 1394 در ساعت 18:22

    2. Top | #2
      کاربر انجمن

      Mehrabon
      نمایش مشخصات
      2>>>
      مصاحبه با رتبه های دو و سه رقمی کنکور 94 ( بخش دوم )


      و مدرسه در جنوب شهر تهران هر یک امسال حدود ۳۰ رتبه سه رقمی در گروه‌های آزمایشی مختلف داشته­ اند. در شماره گذشته با حانیه فتحی، رتبه ۵۳ منطقه یک، ریحانه براتی، رتبه ۱۴۶ منطقه یک، و هانیه عبدی، رتبه ۳۲۰ منطقه یک، در گروه آزمایشی علوم ریاضی و فنی و محدثه ملک محمدی، رتبه ۱۷۴ منطقه یک، زهرا محمدی، رتبه ۵۱۹ منطقه یک، و نرگس اسکندری ثانی، رتبه ۹۶۰ منطقه یک، در گروه آزمایشی علوم تجربی، شش دانش‌آموز این دو مدرسه، درباره نحوه استفاده از تلفن همراه، نقش خانواده، نحوه مواجه شدن با مشکلات و پایگاه مطالعاتی مدارس صحبت کردیم. در این شماره می‌خواهیم بیشتر درباره ویژگی‌های مدارس و نحوه مطالعه این دانش‌آموزان گفت و گو داشته باشیم؛ مطالبی که بی شک برای داوطلبان و مسؤولان مدارس، مفید است. برویم سراغ نحوه مطالعه دروس. می‌خواهم بدانم که هر یک از شما با درسی که برایتان چالش برانگیز بود یا به عبارت دیگر با آن مشکل داشتید، چه می‌کردید؟
      ریحانه براتی: با هندسه تحلیلی مشکل اساسی داشتم؛ حتی در یکی از آزمون­های آزمایشی فقط به ۷درصد سؤال­های این درس پاسخ صحیح دادم. در واقع بیشتر از آنکه از هندسه تحلیلی بدم بیاید، از آن می‌ترسیدم. بالاخره تصمیم گرفتم که سراغ این درس بروم. در ابتدا رفتم سراغ کتاب درسی و شروع کردم به خواندن تمام مباحث درسی و حل همه تمرین­های کتاب . به معنای واقعی کلمه واو به واو کتاب را خواندم و از آنها نکته درآوردم. بعد سراغ جزوه معلمم رفتم و در نهایت کتاب های کمک آموزشی و تستی پیشرفته را در همین درس خواندم. برای خودم هم جالب بود که سر جلسه کنکور به هر ۸ سؤال هندسه تحلیلی پاسخ صحیح دادم و توانستم بر چالش برانگیز ترین درس دبیرستانم غلبه کنم.
      در درس فیزیک هم مشکل داشتم. دبیر فیزیکم گفت که لازم نیست برای مثال ۱۰۰ تا تست فیزیک بزنی؛ فقط ۵۰ تست فیزیک را دوبار حل کن؛ این خیلی بهتر است. برای همین فقط از یک کتاب تست فیزیک استفاده کردم؛ ولی ۵ یا ۶ بار تست های آن کتاب را حل کردم.
      بعد از چند بار تست زدن، جواب ها را حفظ نشده بودی ؟
      ریحانه براتی: تلاش می‌کردم که در دفعات بعد، شیوه‌های جدیدتری برای یک تستی که زده بودم، پیدا کنم؛ البته تست جدید هم می‌زدم، اما کمتر و در نهایت هم در آزمون سراسری، فیزیک را ۷۳درصد زدم.
      حانیه فتحی: همان‌طور که می‌دانید، درس ریاضی برای گروه آزمایشی علوم ریاضی و فنی بالاترین ضریب را دارد و من چون پایه ام در این درس قوی نبود، خواندنش را با استرس شروع کردم. در طی سال تحصیلی این درس را می‌خواندم، اما از مطالعه و نتایجم رضایت کامل نداشتم؛ ولی در تعطیلات نوروز، زمان زیادی را برای حل مشکلم اختصاص دادم؛ یعنی هیچ تست ریاضی نداشتم که از آن بی توجه بگذرم. اگر در مبحثی مشکل داشتم، اول در آن مبحث بدون زمان تست می‌زدم و بعد زمان دار؛ البته من هیچ وقت مطالعه­ام را مختص به یک درس نمی­کردم و همیشه برای همه دروس وقت می‌گذاشتم تا از هیچ درسی عقب نمانم.
      نرگس اسکندری ثانی: تا سال چهارم ادبیاتم قوی نبود، اما از ۲۴ تیرماه سال گذشته تا نزدیک آزمون سراسری، هر روز یک ساعت صرف ادبیات کردم. این یک ساعت شامل تست قرابت، آرایه های ادبی، تاریخ ادبیات، املا، لغت و زبان فارسی می‌شد؛ یعنی همه کتاب‌های تست ادبیاتم را دوبار زدم؛ در ضمن هر شب تاریخ ادبیات می خواندم و برای خودم آهنگی یا داستانی می ساختم که نام همه آثار یک نویسنده و نکته‌های مهم زندگی او در آن وجود داشت. همین باعث شد که ادبیاتم را در آزمون سراسری ۸۷ درصد بزنم.
      محدثه ملک محمدی: برای زیست شناسی از علایم اختصاری استفاده می‌کردم تا مطالبی که باید بترتیب در ذهنم بماند، به خاطر بسپارم؛ در ضمن مطالب این درس را به صورت ترکیبی می‌خواندم؛ برای مثال، صفحه اول فصل چهارم زیست چهارم، عکس حشره ای به نام “برگ متحرک” است. من به خاطر می آوردم که در فصل هفتم زیست شناسی سال دوم دبیرستان آمده است که دستگاه دفع ادرار حشرات، اسیداوریک دفع می‌کند یا در فصل هشتم سال دوم ذکر شده که اسکلت حشرات از جنس”کیتینگ” است . در فصل یک سال سوم زیست شناسی هم آمده است که حشرات دفاع غیر اختصاصی و سلول های فاگوسیست دارند و همین طور هر مبحثی را که درباره حشرات در کتاب های زیستمان آمده بود یک دور مرور می‌کردم.
      ریحانه براتی: من گاهی بین درس­های متفاوت ارتباط برقرار می‌کردم؛ برای مثال، در مباحث معارف اسلامی، قرابت معنایی که خاص ادبیات است، پیدا می کردم یا مطالب شیمی را با فیزیک توجیه می‌کردم. این نحوه خواندن کمک می‌کرد تا بهتر مطالب را به خاطر بسپارم.
      زهرا محمدی: ادبیات را دوست نداشتم و نمی‌خواندم و اگر هم می‌خواندم فقط برای این بود که هر چه زودتر تمام شود و سراغ درس‌های دیگر بروم. برای همین درصدهایم در آزمون‌‌های آزمایشی یا تست‌هایی که دبیرمان می‌گرفت از ۲۰ یا ۳۰ درصد بالاتر نمی‌آمد. تا حدودی هم نا امید شده بودم؛ تا اینکه تصمیم گرفتم بخوانم و بفهمم. تلاش کردم که با این درس ارتباط برقرار کنم و از سر سیری سراغش نروم و نتیجه هم گرفتم و با اینکه خیلی دیر شروع به مطالعه دقیق و عمیق این درس کردم، آن را ۵۷ درصد زدم.
      نمره‌تان کم می‌شد یا مبحثی را متوجه نمی شدید و مایوس می‌شدید، برای عبور از حال بد و برگشتن به حال خوب چه می­کردید؟
      حانیه فتحی: به روی برگه های کوچک یادداشت، هر چند وقت یک بار جمله­ای می­نوشتم که به من انگیزه می‌داد و آن جمله را می ­چسباندم جایی که روبرویم باشد؛ برای مثال، جمله­ ای در کتاب معارفمان است که: «توکل بر خداوند به معنای اعتماد بر او و سپردن نتیجه کارها به اوست.» این جمله را نوشته بودم و در محل مطالعه‌ام چسبانده بودم یا بیت:
      « مکن ز غصه شکایت که در طریق طلب به راحتی نرسید آن که زحمتی نکشید»
      را روی برگه‌ای نوشته بودم و گوشه­ای چسبانده بودم.
      زهرا محمدی: در طی روزهای آمادگی برای کنکور، هر روز برای خودم نامه می نوشتم و در این نامه ­ها به خودم روحیه می‌دادم.
      نرگس اسکندری ثانی: هر وقت دلگیر می شدم یا مشکلی پیش می‌آمد به خودم می‌گفتم یکی دوساعت بعد بهش فکر می‌کنم و بعد هم یادم می رفت و حس منفی­ام از بین می رفت.
      محدثه ملک محمدی: هر وقت در درسی نمره مطابق میلم را نمی‌گرفتم یا درصدم کم می­شد خطاب به خودم یک نامه می­نوشتم و می­گفتم: تو چهار سال زحمت کشیدی و از تفریحاتت کم کردی و درس خواندی؛ حالا اگر یک آزمون را خراب کردی، نباید فکر کنی که همه چیز خراب شده است. تو هنوز کوله بار چهار ساله‌ات را داری و می­توانی از آن استفاده کنی.
      همه شما به نوعی به آزمون‌های آزمایشی اشاره کرده‌اید. نظرتان درباره این آزمون­ها و نحوه برخورد با نتایج حاصل از آنها چیست؟
      هانیه عبدی: آزمون‌های آزمایشی خوب و لازم است؛ اما گاهی نتایج دور از انتظار، تاثیر منفی روی من می‌گذاشت. در این مواقع جوّ خوب حاکم در کلاس و بین دوستان باعث می‌شد که آرامش پیدا کنم؛ اینکه دوستی به من می‌گفت اگر تست‌های فلان درس را خوب پاسخ ندادی اشکالی ندارد و حتی کتاب کمک آموزشی یا تست معرفی می کرد تا مشکلم رفع شود. در کل، روی نتیجه آزمون حساس بودم و حتی بعد از عید استرسم بیشتر شده بود. برای همین نتیجه آزمون را نمی دیدم تا متوجه نشوم که رتبه یا ترازم چند شده است؛ اما بعد از آزمون، سؤال‌ها را تحلیل می‌کردم و سؤال‌هایی را که جای کار داشت، دوباره حل می‌کردم.
      نرگس اسکندری ثانی: نتیجه آزمون آزمایشی برایم مهم نبود؛ بیشتر برایم این مهم بود که مثل آزمون سراسری صبح زود بیدار شوم و سر جلسه آزمون آرامش و در نهایت ارزیابی صحیحی از آزمون داشته باشم. برای همین بعد از آزمون حتماً نتیجه را بررسی می‌کردم و خیلی چیزها را از همین بررسی یاد می‌گرفتم؛ مثل نکته های جامانده، فرمول‌هایی که فراموش کرده بودم یا نکته‌های ریز و مهم معارف یا ادبیات که از خاطرم رفته­ بود؛ البته این کار وقت زیادی می‌گرفت؛ اما بسیار مفید بود.
      ریحانه براتی: اوایل اگر نتیجه دلخواهم را در آزمون نمی‌گرفتم، نابود می‌شدم؛ اما کم کم یاد گرفتم که دیدم را عوض کنم و پذیرفتم که نمی‌توانم در همه درس ها به ۱۰۰ یا ۹۰درصد سؤال‌ها پاسخ صحیح بدهم؛ اما باید سعی کنم تا هر بار بهتر بشوم؛ یعنی به خودم می‌گفتم که لازم نیست که در یک درس ۱۰۰ درصد بزنی، لازم است که ۱۰۰ درصد خودت را بزنی؛ یعنی نسبت به آزمون های قبلی ات پیشرفت داشته باشی، و همین دید به موفقیتم خیلی کمک کرد؛ برای مثال، اگر آزمونی را خراب می کردم، به خودم می­ گفتم من قرار است که کنکورم را خوب بزنم و این آزمون­ها فقط برای آمادگی است و نباید نگران باشم.
      حانیه فتحی: بعد از هر آزمون به تحلیل آن می پرداختم و وقتم را برای ابراز خوشحالی یا ناراحتی هدر نمی دادم. نحوه کارم هم این بود که سؤال‌هایی را که با شک جواب می دادم در سر آزمون علامت می‌زدم و بعد از آزمون بررسی می‌کردم که چرا آنها را با شک پاسخ دادم و چرا به جوابی که دادم اطمینان نداشتم. به نظر من حتی تحلیل سؤال‌هایی که درست پاسخ داده­ایم مهم است تا بفهمیم که نقطه قوتمان کجاست و آن را حفظ کنیم.
      محدثه ملک محمدی: اوایل کار فقط به رتبه و ترازم توجه داشتم و اگر خوب بود، خیالم راحت می‌شد؛ یعنی کاری به درصدهایم در هر درس نداشتم که البته این مساله اشتباه بود؛ اما در نهایت فهمیدم که باید به درصدهایم توجه کنم ودر هر آزمون تعداد اشتباهاتم را در درس­ها کمتر کنم تا برطرف شوند. بعد از هر آزمون، بررسی می‌کردم که در چه درسی درصدم پایین آمده است و بعد برنامه هفتگی‌ام را مرور می‌کردم تا علت پایین آمدن درصدم را بفهمم و در نهایت برای رفع مشکل اقدام می­کردم.
      زهرامحمدی: هدف از آزمون آزمایشی این است که بفهمیم در چه مبحثی مشکل داریم؛ بنابراین، اگر نتیجه‌مان بد شد، نباید آزمون­ها را رها و به قول معروف صورت مساله را پاک کرد؛ بلکه باید دیدمان را عوض کنیم.
      یکی از مشکلاتی که داوطلبان با آن درگیر هستند، عدم تمرکز هنگام مطالعه دروس یا برگزاری آزمون است؛ آیا شما هم با چنین مشکلی درگیر بودید؟
      زهرا محمدی: بهترین راه این است که هرچه به ذهن انسان می‌رسد، روی یک برگه بنویسد و در روز یک زمانی را برای مطالعه آن برگه و فکر کردن روی آن بگذارد. زمان حمام هم فرصت خوبی برای تخیل است. در واقع اگر فرد زمانی را برای تخیل و فکر کردن به امور متفرقه اختصاص بدهد، کم کم می تواند در سایر مواقع تمرکز داشته باشد.
      ریحانه براتی: من همیشه در لحظه زندگی می‌کنم. برای همین مشکل تمرکز ندارم؛ با این همه، قبل از شروع کلاس یا مطالعه درس، آیه‌الکرسی می­خواندم که همین امر در بازدهی کار و بالا رفتن تمرکزم بسیار مؤثر بود.
      محدثه ملک محمدی: قبل از آزمون هر دانش آموزی تا حدودی استرس دارد و همین امر تمرکزش را کم می کند . به نظر من دعا در این مواقع بسیار مؤثر است و هر کس هم به یک دعا انس دارد و با آن به آرامش می­رسد. من به توسل انس دارم و با آن به آرامش می­ رسم؛ حتی اگر وقت لازم را برای خواندن توسل نداشتم، آیه‌الکرسی می خواندم یا حتی با یک صلوات ذهنم جمع می­شد.
      حانیه فتحی: اوایل سر آزمون­ ها تمرکز نداشتم و دقتم در محاسبات یا خواندن سؤال­ ها بسیار کم بود؛ اما بمرور تصمیم گرفتم که دقت کنم و نتیجه نیز گرفتم. من اعتقاد دارم به هر چه فکر کنیم و آن را هدف قرار دهیم، به آن خواهیم رسید.
      بسیاری از بچه ها از همان اول سال از معلم های سخت گیرشان گله مندند. نظر شما درباره سخت‌گیری معلم ها چیست؟
      محدثه ملک محمدی: سخت گیری یک معلم نشانه دلسوزی اوست .به نظر من دانش آموزان شاید اول از سخت گیری یک معلم گله‌مند باشند، اما بعد از مدتی وقتی می بینند که معلم چطور دلسوزانه تلاش می کند و پی‌گیر است، سعی می‌کنند که حداقل برای درس آن معلم وقت بگذارند و در آزمون­های آن درس نتیجه خوبی بگیرند. من حتی فکر می‌کنم که این سخت گیری باید از ابتدای دبیرستان باشد؛ نه اینکه فقط شامل حال معلم های سال چهارم بشود.
      زهرا محمدی: دانش آموز هر چقدر که خوب باشد باز هم نیاز به یک معلم سخت گیر و جدی دارد تا خوب و دقیق درس بخواند.
      حانیه فتحی: دبیران مدرسه ما همه سخت‌گیر بودند و دانش آموزان هم با این سخت‌گیری مشکلی نداشتند؛ چون می‌دانستند که این مساله به نفع خودشان است.
      هانیه عبدی: وقتی معلم سخت‌گیر باشد، نظم کاری دانش آموز بیشتر می‌شود. معلم های ما همه سخت‌گیر بودند و ما هم با برنامه ریزی می توانستیم که همه وظایف محوله را انجام دهیم.
      موفقیت خودتان را نتیجه چه می‌دانید؟
      ریحانه براتی: به نظر من موفقیت در کنکور، بیشتر از موفقیت یک شخص، موفق یک تیم است؛ نتیجه کار مجریان مدرسه، معلم ها، مشاور، خانواده و ….؛ پس نمی‌توانی موفقیت را به خودت نسبت بدهی؛ البته فاکتور اصلی موفقیت خود انسان است؛ چون هر چقدر مدرسه و مشاور و معلم خوب باشد و کتاب های کمک آموزشی خوب داشته باشی، اما خودت نخواهی، راه به جایی نخواهی برد.
      هانیه عبدی‌: من یکی از عوامل موفقیتم را جوّ خوب حاکم بر جمع دوستانه مان می‌دانم. حس رقابت مثبتی که با هم داشتیم و در عین حال در هر مشکلی – درسی یا روحی – یاور هم بودیم. در کل، بچه‌های کلاس – حتی ضعیف­ترین دانش آموز – نسبت به کلاس و درس بی تفاوت نبودند.
      حانیه فتحی: همایش های انتهای سال تحصیلی مدرسه، که شامل جمع بندی دروس و آمادگی برای کنکور می شد، بسیار مفید بود. بعضی از دبیرانم نیز یاور بزرگی برای من بودند و دلسوزانه هر وقت که روحیه ام را از دست می­دادم کمکم می­کردند و انگیزه­ای دوچندان به من می­بخشیدند.
      محدثه ملک محمدی: علاوه بر تلاش و پی‌گیری شخصی، اعتماد کردن به کادر مدرسه نیز مؤثر بود؛ اینکه به معلم و مشاورمان اعتماد کردم و خودم را در بین کتاب های کمک آموزشی، مشاوران بیرون، سی دی های آموزشی مختلف و … سردرگم نکردم.
      زهرا محمدی: انصافاً معلم‌ها و بخصوص مدیر مدرسه ما امسال تلاش بسیاری داشتند و به قول معروف کم نگذاشتند. جوّ کلاس هم خوب بود؛ تا جایی که وقتی یکی از بچه‌ها در آزمون های آزمایشی ترازش خوب می شد، بچه های دیگر برایش ذوق می کردند و گاه پیش می­آمد که برای کسی که ترازش خیلی پیشرفت کرده بود هدیه می گرفتند.
      اگر به سال چهارم بر می گشتید، چه می کردید تا نتیجه بهتری بگیرید؟
      حانیه فتحی: اگر کسی بخواهد رتبه خیلی عالی کسب کند، باید حداقل از سال دوم کنکوری بخواند . من اگر به دوره دبیرستان باز می‌گشتم، سال دوم بیشتر تلاش می کردم .
      هانیه عبدی: تابستان منتهی به سال چهارم، بیشتر روی دروس پایه وقت می گذاشتم . به نظر من روی درس های پایه باید خیلی سرمایه گذاری کرد.
      ریحانه براتی: کمتر سر نتیجه آزمون­­ها حرص می خوردم و نگران قضاوت مردم نمی شدم.
      زهرا محمدی: اجازه نمی دادم که وقتم هدر برود. امسال تمام بازی های فوتبال جام ملت های آسیا یا لیگ جهانی والیبال را تماشا کردم و تازه بعد از آن هم به تحلیل بازی­ها و بازیکن­ها می پرداختم.
      محدثه ملک محمدی: وقت های مرده ام را کم می کردم.
      به عنوان آخرین سؤال، جلسه آزمون سراسری چه تجربه ای به شما داد که می تواند برای خوانندگان ما مفید باشد؟
      زهرا محمدی: سر جلسه آزمون انتظار داشتم که نحوه پاسخگویی‌ام مثل آزمون‌های آزمایشی جامع سازمان سنجش آموزش کشور باشد، و اگر در یک درس خوب پاسخ نمی­دادم، نگران می‌ شدم و به هم می‌‌ریختم. این اشتباه است و باید ذهن را از هر چیزی غیر از پاسخگویی به سؤال‌ها خالی کرد.
      محدثه ملک محمدی: بعد از عید در آزمون های آزمایشی نتایجم خوب شد و برای همین اعتماد به نفس کاذب داشتم. سرجلسه کنکور اگر نمی‌توانستم به سؤالی پاسخ دهم، دست و پایم می لرزید و به خودم می گفتم : ای وای من ۲۰ تا ۳۰ نمی‌شوم و آبروم می‌رود!
      برای همین به بیشتر سؤال‌ها پاسخ دادم؛ حتی اگر مطمین نبودم، و همین امر باعث شد که رتبه‌ام بدتر از حد انتظارم بشود.
      البته در درس ریاضی، با اینکه ریاضی‌ام خوب بود، سؤال اول را کنار گذاشتم و کار عاقلانه‌ای هم بود؛ چون در خانه حدود ۵ یا ۶ دقیقه وقتم را گرفت تا توانستم سؤال را حل کنم.
      حانیه فتحی: در درس‌های اختصاصی، بیشتر روی فیزیک سرمایه گذاری کرده بودم و نمی دانم چرا تصورم این بود که قرار است سؤال های فیزیک در کنکور سخت باشد. برای همین سرجلسه آزمون، ساده ترین سؤال ها را با این ذهنیت غلط کنار گذاشتم؛ چون فکر می‌کردم حتماً این سؤال نکته‌ای دارد که من متوجه نمی شوم. اشتباه دیگرم این بود که برای یکی از سؤال های فیزیک خیلی وقت گذاشتم؛ چون فکر می کردم که حتماً می‌توانم به آن سؤال پاسخ دهم‌، اما سؤال یک گیری داشت و به جواب نمی‌رسیدم. دو سه بار سراغ همان سؤال رفتم و همین امر باعث شد که از سؤال‌های دیگر بمانم؛ البته نقطه قوت کارم هم این بود که برای هیچ درسی بیشتر از زمان تعیین شده برای آن درس وقت نگذاشتم و زمان هیچ درسی را به درس دیگر اختصاص ندادم.
      حانیه فتحی: روی برگه های کوچک یادداشت، هر چند وقت یک بار جمله­ای می­نوشتم که به من انگیزه می داد و آن جمله را می­چسباندم جایی که روبرویم باشد؛ برای مثال، جمله­ ای در کتاب معارفمان است که: «‌توکل بر خداوند به معنای اعتماد بر او و سپردن نتیجه کارها به اوست.»
      ریحانه براتی: پذیرفتم که نمی توانم در همه درس ها به ۱۰۰ یا ۹۰درصد سؤال ها پاسخ صحیح بدهم، اما باید سعی کنم تا هر بار بهتر بشوم؛ یعنی به خودم می گفتم که لازم نیست که در یک درس ۱۰۰ بزنی؛ لازم است که ۱۰۰ خودت را بزنی؛ یعنی نسبت به آزمون های قبلی ات پیشرفت داشته باشی، و همین دید به موفقیتم خیلی کمک کرد
      محدثه ملک محمدی : علاوه بر تلاش و پی‌گیری شخصی، اعتماد کردن به کادر مدرسه نیز مؤثر بود؛ اینکه به معلم و مشاورمان اعتماد کردم و خودم را در بین کتاب های کمک آموزشی، مشاوران بیرون، سی دی های آموزشی مختلف و … سردرگم نکردم
      زهرا محمدی: وقتی یکی از بچه ها در آزمون های آزمایشی ترازش خوب می­شد، بچه های دیگر برایش ذوق می کردند و گاه پیش می­آمد که برای کسی که ترازش خیلی پیشرفت کرده بود هدیه می گرفتند
      ویرایش توسط alireza.mer30 : 09 دی 1394 در ساعت 18:23

    3. Top | #3
      در انتظار تایید ایمیل

      نمایش مشخصات
      وقتی متن زیاده فونتشو بزرگتر کنی بهتره

    افراد آنلاین در تاپیک

    کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

    در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربر و 1 مهمان)

    کلمات کلیدی این موضوع




    آخرین مطالب سایت کنکور

  • تبلیغات متنی انجمن