از شریف که خوشم نمیاد ( به قران هیچ ربطی به دست گربه و گوشت و نرسیدن نداره!)
تهران خوب است
منم که دانشگاه اصلا برام مهم نی...
مهم رشتس که دوس دارم پرستاری یا اتاق عمل بخونم......
ولی به قول یکی از دوستان(زرشک پلو با محسن)
چراش هم معلومه چون تا به حال نخوندم و دیگه هم فرصتی نمونده........ولی خو چیکار کنیم هر چه باداباد........
ارزو میکنم همتون به اون چیزایی که نوشتید برسید
چرخ یک گاری در حسرت واماندن اسب
اسب درحسرت خوابیدن گاریچی
ومرد گاریچی در حسرت مرگ
چقد بزرگ شدین شماها !!! خخخ ! دم همه بچه های انجمن کنکور گرم
دانشگاهای تهرانو بی خیال شین باید اونجا همش خر بزنین.برین اونجا همش به خودتون فحش میدین میگین چرا پارسال خوب درس خوندم که امسال باید بیام اینهمه عذاب بکشم
هر دانشگاهی منو قبول کرد با کله میرم توش
فقط معماری دانشگاه تهران!خخخخخخخ ارزو بر جوانان عیب نیست
دختر:خوابی؟؟؟
پسر: آره بيدار شدم زنگ مي زنم بهت
دختر:من دوس پسر قبليم اين موقع روز خواب نبود
پسر:چه ربطي داره؟
دختر:من واسش مهم بودم
پسر:خوب بيا من بيدار شدم، خوب شد؟
دختر:دوس پسر قبليم اصلا” نمي گفت: من بيدار شدم بيا
پسر:اون يه آدمه ديگه بود من يه آدمه ديگه
دختر:من كه همون آدمم
پسر:من قانع شدم ، از اين به بعد هر روز 6 صب بيدارم
دختر:من 6 خوابم.!!
پسر:دوس دختر قبليم 6 بيدار بود..!
دختر:برو با همون ( گوشي را قطع مي كند)
وبلاگ شخصی من: http://nabzekhab1.blogfa.com
دختر:خوابی؟؟؟
پسر: آره بيدار شدم زنگ مي زنم بهت
دختر:من دوس پسر قبليم اين موقع روز خواب نبود
پسر:چه ربطي داره؟
دختر:من واسش مهم بودم
پسر:خوب بيا من بيدار شدم، خوب شد؟
دختر:دوس پسر قبليم اصلا” نمي گفت: من بيدار شدم بيا
پسر:اون يه آدمه ديگه بود من يه آدمه ديگه
دختر:من كه همون آدمم
پسر:من قانع شدم ، از اين به بعد هر روز 6 صب بيدارم
دختر:من 6 خوابم.!!
پسر:دوس دختر قبليم 6 بيدار بود..!
دختر:برو با همون ( گوشي را قطع مي كند)
وبلاگ شخصی من: http://nabzekhab1.blogfa.com
از ته دل دعا میکنم همتون این دانشگاه هایی رو که میخاین میارین
چه زیباست
اگر حاجت دلت..
با حکمت خدایت...
یکی باشد
دانشگاهی که تو کارشناسی توش بودم
دانشگاه اصفهان
سوفی آموندسن از مدرسه به خانه میرفت. تکهیِ اول راه را با یووانا آمده بود.
به فروشگاه بزرگ که رسیدند راهشان از هم جدا شد. سوفی بیرون شهر زندگی میکرد و راهش تا مدرسه دو برابر یووانا بود.
بعد از باغِ آنها بنایِ دیگری نبود، خانهشان انتهای دنیا مینمود.
کتابِ دنیایِ سوفی
نوشتهی یوستین گردر
ترجمهی حسن کامشاد
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربر و 1 مهمان)