اصلا درگیر یک احساسات مزخرفی شدم ک نگم براتون
ولی یکم خوش شانسم
چون اصلا نمیبینم طرفو همیشه ته کلاسه![]()
نه از ستاره پیامی
نه نامه ای نه سلامی
خموش مانده ام که بمیرم
در این ملال صبح ناکامی
سلام و خیر مقدم جناب
بین خودمون باشه؛ پای حرفتم نموندیا ...
«...کای دل تو شاد باش کآن یار تندخوی ، بسیار تند روی نشیند ز بخت خویش
خواهی که سخت و سست جهان بر تو بگذرد ، بگذر ز عهد سست و سخنهای سخت خویش»
خلاصه که خوش اومدی سید
.I am Jack's wasted life
ویرایش توسط ZanaP : 29 آبان 1402 در ساعت 19:37
سلام به همگی
آیا کسی منو یادش میاد اینجا؟
بگذریم
بریم یکم از دانشگاه بگیم
امروز بالاخره بعد از یه ماه و خورده ای پس از ورودمون به دانشگاه جشن معارفه گرفتن :/
خوب بود در کل
بعدم رفتیم گیمنت 65 تومن دادیم یه ساعت ps5 اجاره کردیم( جایتان خالی )
+
یه موردی که برام عجیب بود : برخلاف شایعه ها غذای سلف ماشاال... واقعا خوبه
+
روانشناسی :![]()
بیوشیمی :![]()
![]()
![]()
بافت و آناتومی :![]()
+
برا اندیشه اسلامی داوطلب شدیم ارائه بدیم و ترکوندیم( ترمک بازی : قسمت اول )
+
یه توصیه برادرانه : ترم اول نرید سراغ اون کارا ( درباره خودم نیس )
الا بذکر الله تطمئن القلوب
***
کاش مستی داشت هر حرامی چون شراب
آن زمان معلوم میشد در جهان هوشیار کیست
ویرایش توسط seyed..yousefi : 29 آبان 1402 در ساعت 21:26
.I am Jack's wasted life
.I am Jack's wasted life
فردا صبح یه امتحان خیلی مهم دارم که نتیجش خیلی خیلی مهمه برام ولی به دلایلی وقت نکردم قبلا بخونم براش و الان کمتر از 10% آمادگی دارم.
استرس و اضطرابم خیلی خیلی زیاده در حدی که اشکم دم مشکمه و هرلحظه ممکنه فروپاشی روانی بگذرونم ولی چاره چیه؟ مثل قبل از پیش باخته شم و هنوز وقتی حدود 10 ساعت وقت دارم براش بیخیالش شم؟ نوپ
شاید تا فردا صبح نتونم 100% مسلط شم ولی حداقل 80 رو که میتونم برسونم! پس میریم که با چای و قهوه یه شب زیبا رو تا صبح سپری کنیم.
بحث آبروم مطرحه پیش استادم، التماس دعا بچها![]()
https://uupload.ir/view/جوزارسیف_mem...mp4)_nklz.mp4/
دوستانی که مورد اذیت و ازار قرار گرفتن اعلام کنن![]()
?why do we fall
so that we can learn
to pick ourselvesup
دیروز و امروز ازون روزا بود، دیشب زیر پتو انقد به خدا و ۱۴ معصوم هرکی یادم اومد التماس کردم که فقط بتونم سر پا شم، اصلا تو وضعیتی نیستم که هیچ دلخوشی نباشه برام، به هر حالتی که قبلا خوشایند بوده فکر کنم ولی بی حسی مطلق باشه
امیدوارم این روز ها بیشتر از ظرفیت ادم نیاد سراغش
تا الان تقریبا نصفشو جمع کردم یکم از اون اضطراب مزمنم کم شد.
داره کم کم خوابم میاد و مغزم کار نمیکنه
به فلاسک چایی که تو این 3/4 ساعت خالی شده نگاه میکنم، قرص آهنی که خوردم آه میکشد.
هوا هم از دیروز خیلی یهویی سرد شد و کلی بارون بارید، به به به بههه.
خدایا این قضیه ختم به خیر شه من دیگه توبهههههه کردم کارامو نگه ندارم دقیقه 90![]()
در حال حاضر 17 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (1 کاربر و 16 مهمان)