خانه شیمی

X
  • آخرین ارسالات انجمن

  •  

    صفحه 3404 از 3696 نخستنخست ... 3304339434033404340534143504 ... آخرینآخرین
    نمایش نتایج: از 51,046 به 51,060 از 55435
    1. Top | #51046
      rz1
      کاربر باسابقه
      کاربر برتر

      نمایش مشخصات
      امتحان عملی و قرنطینه باحال بود..پاس میشم ولی خو دلم نمره بهتر میخواس ،این استرس ک میگیرتم مغزمو پوچ میکنه
      زکات های علم امروز هم خیلی باحال و خوب بود
      خیلی میترسیدم از ادغام دو کلاس برا ترم بعد
      ولی این روزا ک بیشتر با بچه ها درارتباط بودم حس خیلییییی مثبت تری داشتم و کلا خداروشکر اوکی بودیم

      بریم ی فاز دیگه)

      این ک میان میگن ما رضوانو خوب می‌شناسیم رو مخمه
      مثلا فک میکنن این روزا خیلی شاد و شنگولم؟؟
      شدیدا ب خونه رفتن نیاز دارم
      ب آروم شدن و دور بودن از این فضا
      ب زندگی توی دنیای امیر و کارتون نگا کردن باهاش
      وگرنه میزنم میپوکونم همه چیو
      چرا حرفی نمیزنم؟چراشو قبلا گفتم...دیگه نمیگم
      ولی این جا مشکل منم.واقعا منم
      نمیدونم چم شده
      ولی خیلی حساس شدم
      و البته کسی حق نداره این حساس شدنه رو جایی بگه
      تا ی لحظه آروم نشستم پی کار خودم هی میگن چرا آرومی
      معمولی باشمم عجیبه?
      حوصله توضیح دادن ب اونایی ک دائم التوضیحن ندارم
      خداروشکر ک ساغر و سعیده هست...مخصوصا ساغر ک بیشترم باهاش حرف میزنم..♡
      قبوله،خود من خیلی وقتا کارایی رو میکنم ک گاهی نهی شون میکردم
      اصن ب مرور زمان آدم خیلی نظرات و فکرای و کاراش ممکنه عوض بشه،تکامل ،رشد ،پس رفت،تنزل،زوال عقل یا هرچی
      بالاخره همه چی ک همونجوری نمیمونه
      منم همون آدم دیروز یا پریروز نمیمونم
      این عدم ثبات احساساتم اذیتم میکنه و این ک گاهی از اونا ک دوسشون دارم ب این حد مثل کل دیروز و پریروز و امروز بدم میاد(بقول یکی جمله بندی نابوده ولی خو چ کنم،شیوه بلاغیه فک کنین اصن)

      دلم هوای شروه کرده،خیلی وقته گوش ندادم..‌ولی خو دلم صدای میرشکاری و اون یکی هم میخاد،سراغشون میرم حتما

      برم لباس بشورم، بعدشم پای اکسل بشینم و بعدشم فیلم و کتاب
      تااااا حد امکان با کسی حرف نزنم بهتره
      زندگی ی مجموعه ی منظم از بی نظمی هاست

      ی مجموعه ی معقول از بی عقلی ها

      له شده ، زیرِ پایِ عرفِ اجتماع

      خوب ولی اشتباه

    2. Top | #51047
      LEA
      کاربر برتر
      کاربر حرفه ای
      ناظر بخش

      نمایش مشخصات
      بالا و پایین دارد این دنیا
      غم های سنگین دارد این دنیا
      ایام غمگین دارد این دنیا
      هی تلخ و شیرین دارد این دنیا
      اما دلی فارغ از ان داریم
      چون ما خدایی مهربان داریم
      تو به تحریک فلک، فتنه ی دوران منی
      من به تصدیق نظر، محو تماشای توام...

    3. Top | #51048
      کاربر نیمه فعال

      نمایش مشخصات
      حقیقتا فاز اینایی رو که تا من و مامان بابامو میبینن میگن حالاااا خبر داری نوۀ دختر عمۀ زن داداش شوهر خواهر پسر عموی زن دایی همسایمون پزشکی قبول شد، رو درک نمیــکنم!
      خب موفق باشه، الان من چیکار کنم، چیش به منو تو میرسه؟ تا قبل از این اصن من این آدمو نمیشناختم الان که چی بشه خبر قبولیشو به من میدی؟ اصن من مگه چیزی از شما پرسیدم؟...
      من که میدونم نیت شماهارو...
      شماهایی که با حقارت کامل تو روم بهم توهین کردین و گفتین به تیزهوشان بودن نیس کهههه، شیوا تو تیزهوشان بود چیکار کرد مگه، آدم باید عرضه داشته باشه، چه بسا خیلیا یا شانسی یا با پول و پارتی باباشون تیزهوشان قبول میشن و سال کنکور گندشون درمیاد!!!!
      وای وای وای
      چیکار کردی با خودت شیوا
      چیکار کردی؟
      کو اون دختر قوی و باهوش و تلاشگری که باعث افتخار خودش و خونوادش بود؟
      چطوری میتونی اجازه بدی آدمایی که کوچکترین دانش و تجربه ای تو این زمینه ندارن صرفا از روی عقده و حسادت اینجوری پایین بکشنت؟
      خدایی بس نیس؟
      از آخرین باری که ترازای بالای ۷۰۰۰ میوردی نزدیک ۸ سال گذشته، چیشد بهت تو این ۸ سال که الان ۵۰۰۰ هم به زور میاری؟
      دلم میخواد خفت کنم، بکُشمت، از زندگیم برای همیشه بیرونت کنم
      اون دختر قبلیو میخوام
      خسته شدم از وانمود کردن، از خودمو قوی نشون دادن
      دیگه نمیخوامت
      دیگه نمیتونم تحملت کنم
      برو
      ولم کن
      داری نابودم میکنی
      خسته شدم از اینکه باهات با مهربونی رفتار کنم، از اینکه گذشت کنم، بهت وقت بدم...
      یا همین امروز از زندگیم میری بیرون تا اون دختر قوی قبلی برگرده، یا خودم بیرونت میکنم...
      ای هیچ برای هیچ بر هیچ مپیچ...

    4. Top | #51049
      کاربر فعال

      نمایش مشخصات
      حس بعد از فهمیدن درستی تصمیمت

    5. Top | #51050
      کاربر نیمه فعال

      Romantic
      نمایش مشخصات
      کاش یه دختری بودم که پول باباشو میخورد
      و تنها غصه اش این بود آخر هفته تو مهمونی چی بپوشه و چه برندی بخره،
      ولی خب یه دختری ام که اندازه صدتا مرد زن و بچه دار هدف داره، خودش کار میکنه و با کلی زحمت پول درمیاره، حرف و سرکوفت میشنوه از این و اون ولی ادامه میده تا به رویاهاش برسه....
      یاد بگیر برای موفقیت دیگران دست بزنی
      به موقعه اش زمان موفقیت تو هم میرسه


    6. Top | #51051
      کاربر فعال

      نمایش مشخصات
      ۱ ماه سر معافیت زجرکش شدم هی مونده بودم ثبت نامم انجام شده یا نه
      بالاخره خداروشکر انجام شد ۱۰ تا درسمم شد ۶تا
      الان حس میکنم ۳۰درصد مشکلاتم حل شده

    7. Top | #51052
      کاربر اخراجی

      Khabalod
      نمایش مشخصات
      میخواستم واسه اینکه راحت تر درس بخونم بیخیال کار کردن بشم

      ولی خب دلم راضی نشد
      اصلا نمیتونم بدون کار کردن زندگی کنم روم نمیشه بخوام از بابام پول بگیرم
      درسته سخته صبح تا عصر سر کار باشی و شب تا صبح درس بخونی
      ولی می ارزه
      حس میکنم مادر ۵ تا بچه ام ک باید ب تنهایی بزرگشون کنم
      در این حد استرس دارم

    8. Top | #51053
      کاربر فعال

      نمایش مشخصات
      حس خوب
      اقابزرگو پیدا کردم


    9. Top | #51054
      کاربر فعال

      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط Arshia_Kh نمایش پست ها
      ۱ ماه سر معافیت زجرکش شدم هی مونده بودم ثبت نامم انجام شده یا نه
      بالاخره خداروشکر انجام شد ۱۰ تا درسمم شد ۶تا
      الان حس میکنم ۳۰درصد مشکلاتم حل شده
      ی نکته مهم بگم

      اینا دزدن، درسایی ک پاک میکنیو پولشو پس نمیدن الان ۱۸۰ تومن من دود شد رفت

    10. Top | #51055
      کاربر نیمه فعال

      Romantic
      نمایش مشخصات
      خوشحالم همین

    11. Top | #51056
      کاربر نیمه فعال

      نمایش مشخصات
      sometimes she isn't even a princess, she's just a girl with a wandering mind. she can fight the demons herself and she can climb down herself. it takes time, but she can do it...

      img_20221214_184734.jpg

      شب بخیر
      ای هیچ برای هیچ بر هیچ مپیچ...

    12. Top | #51057
      کاربر اخراجی

      bi-tafavot
      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط نیلا_بانو نمایش پست ها
      امروز تولدم بود و متاسفانه روز به شدت بدی داشتم
      و حتی فکر کردن به این واقعیت که زندگی من همینه بخاطر عقاید خونوادم و هرکجا هم که برم و به هر جا هم که برسم همین میمونه باعث میشه فکر کنم همه چی رو برای همیشه از دست دادم...
      چندسال هست که دیگه از اومدن تولدم خوشحال نیستم...پذیرش این که عمرم با این شرایط و همینطور داره میگذره سخته برام...میترسم، نمیخوام این سالهای عمرم بگذره...دیگه هیچ وقت به 18 سالگی برنمیگردم
      واقعا ترسناکه برام که شرایط همینجوری بمونه.
      این شعر رو امشب تو امضای یکی از کاربر ها دیدم و واقعا به دلم نشست
      خاطرات رفته را چون خواب میبینم ولی
      کاش در جایی به جز کابوس خود میزیستم
      در مقامات تحیر جای استدلال نیست
      عقل میخواهد که من هرگز نفهمم چیستم
      آسیابی در مسیر رود عمرم ! صبر کن
      روزی از تکرار این بیهودگی می ایستم.



      تولدت با تاخیر مبارک نیلابانو
      برات ارزوی بهترین حالو دارم
      این شعرم قشنگه
      فرقی میان طعنه و تعریف خلق نیست
      چون رود بگذرد از همه سنگریزه ها
      بزار جلو چشت و بدون بالاخره همه چیز میگذره

    13. Top | #51058
      کاربر نیمه فعال

      نمایش مشخصات
      واقعنی چرا انقد مکیدن انگشت پفکی لذت داره؟
      خب قاعدتا باید چندشت بشه که انگشتت کثیف شده!

    14. Top | #51059
      کاربر فعال

      نمایش مشخصات
      داغون داغونم
      ولی مهم نیست
      چون هنوز امیدمو از دست ندادم
      I'll destroy the entire world

    15. Top | #51060
      کاربر نیمه فعال

      نمایش مشخصات

      هروقت خوابگاهم و ادمای مختلف با فرهنگای مختلف میبینم
      بیشتر به این پی میبرم به قول اون آقاهه "اوضاع خیلی خیطه :/ "
      ولی خب نمیخوام ذهنمو درگیر چرایی و فلسفه ی رفتارا بکنم
      و قانونای جدید واسه زندگیم بسازم

      +
      یه چیزی بگم
      تو زندگی ادما جوری نباشیم وقتی که دیگه نیستیم
      از ته دل خدا رو شکر کنن که حضور نداریم.

      +
      طاهر قریشی گوش میدم
      شبانگاهان تا حریم فلک
      چون زبانه کشد سوز آوازم...
      حس خوبی داره : )))
      +
      میدونی به این فکر میکردم که
      حسرتی در اون مورد ندارم
      چون من نهایت تلاشمو کردم
      ولی نشد!
      حالا این نشد واقعا تقصیر من نبود
      ولی همین که پیش وجدان خودم خیالم راحته
      این حس خوبی بهم میده


    افراد آنلاین در تاپیک

    کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

    در حال حاضر 28 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربر و 28 مهمان)

    موضوعات مشابه

    1. ضد حال یعنی چی؟
      توسط جسیکا در انجمن تاپیکهای دنباله دار تفریحی (عدم شمارش پستها)
      پاسخ: 222
      آخرين نوشته: 15 بهمن 1397, 18:36
    2. اگه یه تابلوی بزرگ تو آسمون بود که همه میدیدنش، روش چی مینوشتی؟
      توسط نیلگون_M5R در انجمن تاپیکهای دنباله دار تفریحی (عدم شمارش پستها)
      پاسخ: 256
      آخرين نوشته: 27 آبان 1397, 15:57
    3. پاسخ: 180
      آخرين نوشته: 02 دی 1393, 00:39
    4. با جرئت هستید یا بچه ننه؟ و به نظرتون با جرئت بودن یعنی چی؟
      توسط جسیکا در انجمن تاپیکهای دنباله دار تفریحی (عدم شمارش پستها)
      پاسخ: 72
      آخرين نوشته: 26 شهریور 1393, 20:49
    5. چند درصد پایه وپیش بخونم تو تجربی؟
      توسط VCP در انجمن پرسش و پاسخ زیست شناسی
      پاسخ: 2
      آخرين نوشته: 28 دی 1392, 02:27

    کلمات کلیدی این موضوع




    آخرین مطالب سایت کنکور

  • تبلیغات متنی انجمن