امروز داشتم پشت کنکور موندن با ساقه طلایی مقایسه میکردم:دوتاشم تضمینی برای خفگی خوبن ولی چرا ولشون نمیکنیم؟
امروز داشتم پشت کنکور موندن با ساقه طلایی مقایسه میکردم:دوتاشم تضمینی برای خفگی خوبن ولی چرا ولشون نمیکنیم؟
هنوزم شوکه م ....
مدت خیلی طولانیه میگفتم مرز بین آشوب و بیخیالی م ولی راسشو بخوای خیلی وقته تو مناطق آشوب گیرافتادم اونم واسه اولین بار تو مواردجدی آنالیز خودم اشتبا دراومد و خودم نفهمیده بودم! دلیلشم اینه هرچقدم با حواس پرتی یا تزریقات بیرونی اعم از گذروندنای ب ظاهر حال خوب کن ، اینا ممکنه فقط یه بسته بندی باشه ، یه چکاپ دادم 4 نوع مورد غیرطبیعی که همش ربط داره به اضطراب خیلی زیاد.... درحدی ک رو جسمم ب شدت اثر کرده، روحی روانی خیلی پیچیده هس میتونه هم خودتو ب اشتبا بندازه هم حتی کسی که تخصص اینکارو داره، ولی "معمولا" جسمی دقیقه و این آزمایشا کمترین خطای انسانی داره با چن بار، کاش یه چکاپ واسه روان ،اندازه دقیقی جسم هم، داشتیم
ما نبینیم کسی را که نبیند ما را
مرده دانیم کسی را که نبیند ما را
ویرایش توسط be_quick : 21 اردیبهشت 1400 در ساعت 22:50
حس گوجه سبز با نمک
زندگی ی مجموعه ی منظم از بی نظمی هاست
ی مجموعه ی معقول از بی عقلی ها
له شده ، زیرِ پایِ عرفِ اجتماع
خوب ولی اشتباه
دلم را که شکستند
گفتند ببخش، بخشش از بزرگان است..
من هم بخشیدم..
خشم انتقام بردلم نشست..
خشمگین شدم، گفتند فلانی چقدر عقده ای است..
مرا عقده ای خطاب کردند..
دلم گرفت..
دلم گرفت گفتند گریه کن، گریه آدم را سبک میکند..
من هم گریه کردم..
گریه کردم گفتند مرد ک گریه نمیکند..
از آن پس دیگرگریه هم نکردم..
گریه نکردم گفتند فلانی چه سنگدل است..
سنگدلی را گذاشتم کنار و مهربان شدم..
مهربان شدم گفتند فلانی چه ساده است...
سادگی رانتوانستم بذارم کنار
تا اینکه دوباره دلم شکست...
?why do we fall
so that we can learn
to pick ourselvesup
هر کس به طریقی دل من میشکند
دوست جدا....غریبه جدا...میشکند...
غریبه گر میشکند حرفی نیست....
از دوست بپرسید که چرا میشکند..؟
دانشگاه لنتی ما مجوز امتحانا حضوری گرفته + کلاس عملی
وسط امتحانای میانترم دارم جمع میکنم برم اونجا :/ دومین تجربه خوابگامه ، اولی خوب نبود اصلا نبود :/
ضمن اینکه درسا هم رو هم شده استاد فلان و بهمان تازه یادشون اومده جزوه بده برا ترم امتحان
بقیه رو هم نرسوندم متاسفانه چون حجمش خیلی زیاد شده خییلی
خدا به خیر بگذرونه
الان حس پوچی و نا امیدی مطلق هم بخاطر حضوری هم امتحانا هم این وضع درسا
0=Lim life expediency
بینهایت <-0
این حد برا منه الان
حس روزشماری تولدم
امسال خیلی ذوق دارم حالا نه اینکه سوپرایز و تم باشه ولی بعد اینهمه مدت که دور بودم میتونم ببینم بین اطرافیانم کی یادشه هنوزم : ))
♡Be your Own HERO
نقل قول از اقای رفیعی که گف مبینا تو خودت نمیزاری بشه و سنگ میندازی جلو پای خودت :/
راس میگه =/ نمیدونم چی شد که اینجور شد ولی از این به بعد نمیزارم :/
تا الان تو زندگیم هر چی خواستم داشتم :/ از این یکی هم نمیگذرم =/
بماند به یادگار
ویرایش توسط _mobi_ : 23 اردیبهشت 1400 در ساعت 04:06
حس خوبیه
" God is that infinite All of which man knows himself to be a finite part "
|خداوند ، آن بی نهایتی است که هر انسانی خودش را یک بخش محدود از آن میداند|
چند عدد سوسک چند روزه توی آشپزخونه مون ظاهر شدن و خیلی چندش اور بودن اون شاخک های زشتشوندیشب رفتم سراغشون و طی یک عمل انتحاری چند تاشونو با پشه کش کشتم کنکورم همون سوسک زشت و چندشه که میخوام بزنم لهش کنم.
پ ن:قراره امشبم برم سر وقت باقیشون .
ویرایش توسط miss_shadow : 23 اردیبهشت 1400 در ساعت 12:02
دلم میخواد برم زیر زمین خونه نن جونم بشینم توو اون خنکیه هوا درس بخونم بعد از پله ها بیام بالا سر راه یه شیشه آبلیمو بردارم ببرم تا نن جون خدابیامرزم واسم شربتش کنه
حالا نه زیرزمینی هست نه نن جونی ولی روحم همیشه تو اون زیرزمین محبوس میمونه هر پیرزنی نن جونم نمیشه هر زیرزمینی هم اون زیرزمین
در حال حاضر 13 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربر و 13 مهمان)