من فکر میکنم مسئله فراتر از "زندگی دانشجویی"، "زندگی در زمانه کرونا" یا حتی "زندگی در ج.ا.ایران" باشه.
کل زندگی معناش رو برام از دست داده؛ کارایی که من در طول روز میکنم رو با "بهترین"چیزهایی که میتونی تصور کنی، جایگزین کن. بازم اون چرخهی بیمعنی باقی میمونه.
میدونی دخترم، محتوا رو بریز دور. محتوا و ماده چه اهمیتی داره؟ مهم «صورت» و «قالب»ه. قالب رو ببین: یه قالب 24 ساعته در هفته و ماه و سال و طول عمر. یک قالب کلی رو تشکیل میده. روزها و هفتهها همونن؛ محتوا تغییر میکنه اما قالب و صورت ثابت میمونه.
خب این قالب چه اشکالی داره؟ پوچه. بیهدفه. بیهوده است. هر طوری که این قالب رو پر کنی، هر چقدر که تفریح و لذت، یا حتی کارای مفید توش بریزی، بازم قالب کلی ثابت و پوچ و بیمعنیه و وقتی با سوال «چرا؟» و «آخرش که چی؟» رو به رو میشه، فرو میریزه. چون جوابی براش نداره.
یک قطره آب بود با دریا شد
یک ذره خاک با زمین یکتا شد
آمد شدن تو اندرین عالم چیست؟
آمد مگسی، پدید و ناپیدا شد