اومدم انجمن دیدم یکی از بچه ها که تایید ایمیل بود برگشته
رفتم ببینم چی گفته تو اون تاپیک.
گفته بود اکثر رتبه برتر هایی که دیده منفی باف بودن و بیشتر وقتا میگفتن اگه نشه چی؟!
من کم کم رفتم تو فکر ... و پرت شدم به سال اخر دبیرستان و زمانی که سعادت همکلاسی و دوستی با یکی از نفرات برتر کنکور(تک رقمی) رو داشتم... ما جدا از مدرسه تو دایرکت اینستا هم باهم حرف میزدیم بعد از اینکه از مدرسه میومدیم.
و ممد 81 راست میگه این دوست منم همیشه به نشدن فکر میکرد! حتی یه بار ازش پرسیدم(خیلی خیلی کم درباره چیزای انگیزشی حرف میزدیم) فلانی تو که انقد خفنی هدفت واسه دانشگاه چیه؟ گفت هرچی بیارم خوبه زیاد بش فکر نمیکنم!!!
روزایی که آزمون قلمچی بود صبح آزمون میدیدمش وقتیم میرفایم خونه یه سره چت میکردیم تا زمانی که کارنامه بیاد
و فاجعه! بلا استثنا هر روزی که قلمچی داشتیم این دوستم باید یه سر گریه میکرد واسه کارنامه اش بعضی وقتا حتی نمیفهمیدم از چی ناراضیه!
تقریبا 90 درصد اوقاتم قبل اینکه کارنامه بیاد میگفت مینا این دفعه گند زدم منم میگفتم فلانی خوب دادی انقد نفوس بد نزن! میگفت نه خیلی خراب کردم بعد کارنامه میومد و خیلی خوب شده بود! بعد دوباره دوهفته بعد آزمون میومد میگفت مینا گند زدم
من گفتم برو بینم فقط اعصاب منو میخای خورد کنی بعد بیای تک رقمی بشی میگفت نه ایندفعه واقعی واقعی گن زدم به شرفم قسم بعد یادمه یکی از اون آزمونا که بش گفتم ینی این ازمونه سه رقمی ام نمیشه رتبه منطقه ات؟ گفت نه فکر نکنم اون آزمون رتبه 8 کشور شد :/
(خودش میدونست اینجور ناله هارو نباید جلو هرکسی کنه .. من میشناختمش که یکم استرسیه و همیشه قکر میکنه خودش بدتر از اون چیزیه که واقعیت هست .. اگه این حرفاشو جلو بچه های دیگه میزد اونوقت پشت سرش میگفتن فلانی همیشه دروغ میگه که انرژی منفی بهمون بده و نا امید کنه مارو!
یادش بخیر ... اولین سال پشت کنکوری طبق عادت سال قبل تقریبا هر دو هفته جمعه باهم حرف میزدیم از دانشگاه میگفت از استادا از دوستاش وقتایی که باش حرف میزدم حالم خوب بود یا خوب میشد!