حس خوبی ندارم.از ته ته قلبم ناراحتم!! بی دلیل!! البته کنکور بی تاثیر نیست
حس خوبی ندارم.از ته ته قلبم ناراحتم!! بی دلیل!! البته کنکور بی تاثیر نیست
من ساختم،آنچه مرا ویران کرد
با خیالات زندگی نکن ..
زندگی واقعی تر از همه چیزه .
از دست دادن یه ماه ممکنه تو رو برسونه به پرتگاه ناامیدی و پرتت کنه پایین
به فروردین فکر کن ... به اردیبهشت
نذار برسی به اون موقع و به خودت بگی کاش از دی خونده بودم و الان یه دور کرده بودم درسارو .
تو تلاش کن .. فقط بخاطر خودت نه کسی دیگه
خونواده یه روز کمرنگ میشه یه روز جدا میشی ازشون
تو میمونی با چیزایی که خودت بدست اوردی
پس چیزای با ارزشی بدست بیار
تو تلاش کن .. هرچند گویند سرانجام ندارید شما ...
اما من فکر میکنم هرچقد بیشتر زحمت بکشی راه های بیشتری جلو روت میبینی
بنظر من شانس اتفاقی نیست
نه مرا حسرت به رگ ها می دوانید آرزویی خوش/نه خیال رفته ها میداد آزارم ...
زندگی اون چیزی نبود که تو فیلمها و کتاب داستان ها
برام گفتن ....
زندگی جور دیگریست تناقض .
میان ماندن و رفتن مانده ام نمیدونم آخر این راه
به کجا ختم میشه ولی میخوام خودمو بسپارم
به دست تو دیگه به آخر حتی فکر نمیکنم میزارم
این روزها هم بگذره....
your faith was strong, but you needed proof
You saw her bathing on the roof
Her beauty in the moonlight overthrew ya
She tied you to the kitchen chair
She broke your throne and she cut your hair
And from your lips she drew the Hallelujah
فکرم مشغوله
+
لامپ اتاقمو عوض کردم ،حس کردم قبلی کم نور شده ،ولی این یکی یجوریه:/وقتی خاموشش میکنم باز یکم روشنایی داره ،احتمالا کمی برقو عبور میده سرپیچه و سر این مشخص میشه :/دوباره باید عوض کنم:/
امروز بعد مدتها رفتم بیرون تا وسایل مورد نیازمو بخرم، از وقتی اومدم از درون گرمارو حس نکردم:/انگار تو اون یک ساعت سرما تو مغز استخونم نفوذ کرده ،فقط سرما نخورم
+
یکم بی حوصله وبی اعصاب
یکم فشار رومه
هرلحظه بیشتر رو یه سری افکار مطمئن تر میشم..
+
یه چیزی تو ذهنم هست که نمیدونم چیه ولی داره اذیتم میکنه ،حس میکنم یه قسمتی از انرژیمو میگیره
+
تعادل بین کارا سخت وسختتر داره میشه ،سعی میکنم کمالگراییو کمرنگش کنم..^^
+
اندکی دلخور
+
حسای بد از رفتارا گاهی یادم میاد
بعضی رفتارا رو واقعا درک نمیکنم ،ینی نتیجه جالبی ام ندارن درک کردنشون احتمالا. تازه اگه واقعا لازمه درک شن خودشون ام یه حرکتی از خودشون نشون میدادن احتمالا!
از اینکه نمیتونم ایندمو پیش بینی کنم، خیلی اذیت میشم
راهی که معلوم نیست به کجا میرسه...
ویرایش توسط moboer : 08 دی 1399 در ساعت 23:47
شیطونااااا
حرفای انگیزشی دوست داریداااا
نه مرا حسرت به رگ ها می دوانید آرزویی خوش/نه خیال رفته ها میداد آزارم ...
ي لحظه با خونه بغلي اشتبا گرفتم اينجا رو
نميدونم چرا همش ياد رفقاي دبيرستانم ميوفتم....
گرچه ياران فارغند از ياد من
از من ايشان را هزاران ياد باد
......
ياد باد آن روزگاران ياد باد.....
زندگی ی مجموعه ی منظم از بی نظمی هاست
ی مجموعه ی معقول از بی عقلی ها
له شده ، زیرِ پایِ عرفِ اجتماع
خوب ولی اشتباه
ویرایش توسط rz1 : 08 دی 1399 در ساعت 23:01
واقعا چرا اینجوریه؟!
هوم؟
وضعیت یکیو تو واتس اپ رپلای کردم
امسال پزشکی قبول شده دوستم بود ولی نه خیلی نزدیک
الان یه روز و نیمه من رپلای زدم و تا الان ده بار انلاین شده و سین نزده
نه که آدم مهمی باشه ها! اصن من نمیشناسمش زیاد
ولی قبلا اینطور نبود ...
ینی قبول شدن تو رشته پزشکی تاثیر گذار بوده؟!! ینی داره خودشو میگیره؟
واقعا نمیفهمم.
از خدا میخوام اگه یه روزی عنایت کرد منم قبول شدم مثل همین الانم باقی بمونم
همینقد ساده و خونگرم با همه ..
حیف اهل پاک کردن پیام نیستم وگرنه پاک میکردم . حرصم گرفته
نه مرا حسرت به رگ ها می دوانید آرزویی خوش/نه خیال رفته ها میداد آزارم ...
اگر تو رابطه ای طرفی که خیلی مخاطبش رو دوست داره و واقعا عاشقه .. دختر باشه اون رابطه دیر یا زود تموم میشه ولی اگر بر عکسش باشه حتی میتونه به ازدواج هم ختم بشه !
پ.ن:جمله بندیم یکم بد شده ولی فک کنم قابل فهم باشه
ویرایش توسط paradise. : 09 دی 1399 در ساعت 01:52
خیلی همه چیز به هم ریخت
خیلی زیاد
این امتحان بعد از ظهر رو بدم یه تصمیم جدی برای زندگیم میگیرم
یا همین الان اره
یا برای همیشه نه
تو به هیچکس غیر از خودت نیاز نداری
واااااییییییی
کتابام رسیییید
ذوق مرگ شدندیییییییی *_____* ^_______^
فکر کردم فردا میرسه
نه مرا حسرت به رگ ها می دوانید آرزویی خوش/نه خیال رفته ها میداد آزارم ...
در حال حاضر 27 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربر و 27 مهمان)