خانه شیمی

X
  • آخرین ارسالات انجمن

  •  

    صفحه 2943 از 3701 نخستنخست ... 2843293329422943294429533043 ... آخرینآخرین
    نمایش نتایج: از 44,131 به 44,145 از 55504
    1. Top | #44131
      کاربر اخراجی

      نمایش مشخصات
      حالم بده، دماغم کیپ شده، تب دارم، با همه دعوا کردم، از عالم و آدم بیزارم. کمه یا بیشترش کنم؟

    2. Top | #44132
      کاربر نیمه فعال

      نمایش مشخصات
      امیدوار ولی خسته...

    3. Top | #44133
      کاربر باسابقه

      Mehrabon
      نمایش مشخصات
      از خوبیای زندگی همین که خدا یهویی یه راه غیرممکن برات باز کنه*-*
      از ذوق خوابم نمیبره بعد کلی روزای سخت نمیدونم فردا قبول میشم یا نه
      وووووووووش خوتا*-* نرفته چه حس خوبی دارم بهش
      حتی اگه اینم نشه یه ایده دیگه دارم
      امیدوارم وسط بحث جدی خندم نگیره
      ♡Be your Own HERO

    4. Top | #44134
      کاربر باسابقه

      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط zhi.a نمایش پست ها
      عصبیم
      خیلی زیاد
      ی نفری اومد ی چرت و پرتی دربارم گفت :/ هرچند بعدش گفت ک ب شوخی اینو گفته ولی حرفش ناراحتم کرد :/
      اگه ب خودم اینو میگفت ناراحت نمیشدم و شاید حتی خیلی هم بهش میخندیدم اما تو مجازی درست نبود :/
      تو مجازی خواهشن شوخی نکنین :/ اینطوری بعضیا ک از قضیه خبر ندارن قضاوتای نابجا میکنن
      الان داغونم متنفرم از اینکه کسی بخواد قضاوتم کنه و الان میدونم ک خیلی مسخره و بخاطر ی شوخی بیخود بعضیا دارن قضاوتم میکنن
      اول خواستم برم هرچی از دهنم در میاد بهش بگم :/ اما بنظرم اینکار با شخصیت من مخالفت داره
      من ادمی نیستم ک بخوام ب کسی توهینی کنم یا حرف نادرستی بزنم حتی اگه حقش باشه :/
      مسخره ترین ویژگیم اینه ک ولش میکنم :/ جوابشو نمیدم :/ همش با خودم فکر میکنم اگه ی چیز بگم شاید ناراحت شه و برای اینکه کسی ناراحت نشه چیزی نمیگم :/
      بجاش کل عصبانیتم کل حرصم و کل غصمو تو خودم میریزم :/ و این خیلی بده :/ ی بغضی ته گلوت آزارت میده
      ازت متنفرم :/ خیلی ادم ... هستی :/ فکر میکنی بامزه ای؟! ن تو فقط ی عوضیی :/ (خطاب ب اونی که ازش الان ناراحتم)
      ب دوستم گفتم بره بش بگه قبل اینکه دهنتو باز کنی و زر بزنی ب حرفت فکر کن :/ بعد گفت چرا خودت بهش نمیگی :/ گفتم چن اگه بخوام باش حرف بزنم مطمئن نیستم بتونم ب اعصابم مسلط باشم
      اسکرین چتمونو براش فرستاد :/ منم بلاکش کردم ک فعلن نیاد چیزی بگه :/
      نمیدونم کارم درست بود یا ن :/ سرم درد میکنه و اعصابم داغونه :/ فقط میخواستم تو عصبانیتم چیزی نگم ک باعث شه بعدن شرمنده شم. فکر کنم بلاک کردنش تو این شرایط بهترین کار بود
      ی چند روز دیگه ک اروم شدم شاید باش منطقی صحبت کنم :/ ک ببینم برای چی این شوخیو کرد :/
      اخه میدونست ک من خیلی حساسم ک تو جمعی ک همه افرادش اشنا نیستن شوخی خرکی نکنه :/ ولی این کارو کرد :/
      نمیدونم چرا دارم این رو اینجا مینویسم :/ ولی باید اینا رو میگفتم تا یکم خالی شم :/
      از یه طرف مخالف اینم ک زیاد احساسات منفیو اینجا بنویسم :/ چون بنظرم احساسات منفی روی حال بقیه هم اثر داره ولی... این یبارو مجبورم ک خودمو اینجا خالی کنم(شرمنده)
      هعی :/
      از لحاظ روحی ب ی چیزی مثل بیمکس احتیاج دارم :/ برم تو بغلش :/ ی دل سیر گریه کنم :/
      جون من بخششون
      پ.ن:حس کسی که خستس

    5. Top | #44135
      کاربر اخراجی

      نمایش مشخصات
      همه سبز شدن من کاربر انجمن

    6. Top | #44136
      کاربر باسابقه

      نمایش مشخصات
      احساس بیهودگی می‌کنم؛ به شدت مسئولیت‌ناپذیر شدم ! قبلا مُصِرتر و امیدوارتر بودم الان اما بی‌رَمق‌ و بی‌‌حالم . اشتیاقی که زمانی داشتم ، خاموش شده . یادم نیست آخرین باری که این جسمِ خسته رو بردم بیرون کِی بوده ؟ صورتم به طرزِ عجیبی پر از جوش شده و حقیقتا وضعیت اسفناکه .
      همه‌چیز را فراموش کن
      پنجره‌ها را باز کن، اتاق را تمیز کن
      باد به درون می‌وزد
      تو فقط خالی بودنش را می‌بینی
      در هر گوشه می‌گردی و خود را نمی‌یابی


      یادداشت‌ها | کافکا
      stars can't shine without darkness

    7. Top | #44137
      کاربر فعال

      نمایش مشخصات
      نمی‌دونم چطور میتونم حالم رو توصیف کنم چون حتی برای خودم هم این حس ،، حسِ عجیبیه
      عمیقا دلم میخواد که جایی برم اما واقعا نمی‌دونم کجا ،، دلم میخواد تصمیم مهمی رو بگیرم اما واقعا نمی دونم چه تصمیمی ،، دلم میخواد کاری رو انجام بدم اما واقعا نمی‌دونم چه کاری ،، دلم میخواد کسی رو ببینم اما واقعا نمی‌دونم چه کسی ،، دلم میخواد وارد یه دنیای جدید بشم اما واقعا نمی‌دونم چه دنیایی ،، دلم میخواد ‌‌‌‌‌‌خیلی حرف بزنم اما واقعا نمی‌دونم چه حرفایی ،، دلم میخواد با دوستام معاشرت کنم اما واقعا نمی‌دونم چه دوستایی
      به جرئت میتونم اینو بگم که سال گذشته اصلا اینطوری نبودم حداقل تکلیفم با خودم معلوم بود اما واقعا نمی دونستم که یکسال بزرگ تر شدن اینقدر متفاوتم خواهد کرد ...

    8. Top | #44138
      کاربر اخراجی

      نمایش مشخصات
      انقدر امروز روز بدی بود انقدر بد بود انقدر بد بود که نمیتونم وصف کنم. امروز هر کس اومد یک طوری منو شکست.. تحقیرم کردن.. کمرم شکسته انگار.. خیلی بده آدم دست تو جیب خودش نباشه.. خیلی بده.. چرا من عرضه کاری رو ندارم... چرا هر کاری میکنم به در بسته میخورم.. بخدا خسته شدم.. 20 سالمه فقط ولی امروز بدجور شکستم.. احساس میکنم عادی نیست اینطوری شکستن.. نمیشه 1 سال برای خودم زندگی کنم؟.. نمیشه تنها باشم؟؟... خدا چرا درها رو به روم بست؟؟ حداقل مرگم رو برسون.. سخته برای خدا؟ سخته بیاد یک کاری کنه بمیرم؟

    9. Top | #44139
      کاربر اخراجی

      نمایش مشخصات
      میگما خدا با من قهر کرده اگر با شما خوبه میشه بهش بگید یک کاری برام کنه؟ میشه بهش بگید انقدر حقیرم نکنه؟ میشه بهش بگید نگام کنه؟ میشه بهش بگید من همون کسی هستم که تا جان داشتم عبادتش میکردم.. دیگه از زندگی بریدم.. امیدوارم یا صبح رو نبینم یا خدا یک کاری برام کنه

    10. Top | #44140
      کاربر اخراجی

      نمایش مشخصات
      میشه یه روز برسه خدا بگه این دفعه نوبت تو هست دستت رو بگیرم.. میشه یه روز برسه خدا بگه بشین روی تاب من هولت میدم نترس تو فقط از بازی لذت ببر..
      شاید دردی که امروز دو نفر حقیرم کردن هیچ وقت از یادم نره.. چرا فکر میکنن کاره ای شدن میتونن بقیه رو تحقیر کنن؟ میشه یک روزی بشه دستم تو جیب خودم باشه؟
      یادم هست اگر به جایی رسیدم یک روز نه کسی رو تحقیر کنم نه منت پولم رو بذارم روی سرش..
      حالم چقدر بده که فقط دوست دارم بنویسم بقیه ببینن..
      اخه عجیبه یک نفر در یک روز دوبار صدای شکستن قلبش رو بشنوه.. امروز دو بار سرم رو در برابر حرفای اطرافم اوردم پایین چون من هیچی نداشتم که بگم...
      امیدوارم یک روزی این زمین بگرده و یک جایی بهم برسیم آقای مثلا موسسه دار..

    11. Top | #44141
      کاربر نیمه فعال

      Khabalod
      نمایش مشخصات
      بی حوصله...
      تابستون مضخرفیه تنها تفریحم شده گوشی و گیم و چهارتا دیوار خونه. دلم برای گشتن و دور دور با دوستام تنگ شده ولی خب دیگه به خاطر این مریضی منحوس پاتوق همیشگیمون که بستس جای دیگه ای هم بخوای بری از دیدگاه بالاییا مناسب نیست . اینم از مزایای زیستن تو شهرستان های مورچه ای
      این حجم از بی حالی و کسلی قابل تحمل نیست قیافم شده شبیه استیکر بی خیال

    12. Top | #44142
      کاربر نیمه فعال

      bi-tafavot
      نمایش مشخصات
      خیلی یه جوریم 7 روز پشت سر هم خواب کنکور دیدم و تصمیم گرفتم امشب نخوابم. تابستونی شده پر از اسپرسو و افوگاتو و استرس و گواهینامه و البته هزینهههههههههههه خلاصه خود درگیری در من موج میزند

    13. Top | #44143
      کاربر نیمه فعال

      نمایش مشخصات
      امروز مامان بهم گفتن تو آخرش کلی ضربه می خوری تو زندگیت با این همه گیج بازی ...
      ولی واقعا دست من نیست ، منم نمی خوام این همه سهل انگار باشم ولی بعضی وقتها از دستم در میره واقعا ... :/

      افتضاح ترین حالتش وقتی بود که کارت ورود به جلسه زبان رو اشتباهی برای کنکور تجربی بردم خودم هم گریم گرفته بود دیگه از دست خودم :/

      پ ن : بیشتر استرس دارم دوباره امروز کاری باشه که هماهنگ نکرده باشم ... آخه گواهینامه و این همه دردسر ؟! :/

      پ ن تر : خوش حالم که هنوز هستن کسایی که منو اینجا یادشونه خیلی دوستتون دارم می دونید که ؟! @Defne
      We are three friends
      Me
      &
      Myself
      &
      I

    14. Top | #44144
      کاربر نیمه فعال

      bi-tafavot
      نمایش مشخصات
      اصن حس خوب و قشنگی ندارم گاهی وقتا تو زندگی حس میکنم وارد ی برزخ شدم که ن راه پس دارم نه پیش واقعا هم حس خوددرگیری مضمن به ادم دست میده و حس میکنم بعضی وقتا باید از همه ادما فرار کنم. امید دارم کنکور نتایجش جوری بیاد برم یه شهر دیگ. سعی کنم همه چیو از نو بسازم به یه شروع جدید نیاز دارم واقعا

    15. Top | #44145
      کاربر اخراجی

      نمایش مشخصات
      با حسرت مانگا میخونم... قرار بود الان نوشتن و طراحی مانگای خودمو شروع کنم... هعی

    افراد آنلاین در تاپیک

    کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

    در حال حاضر 13 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربر و 13 مهمان)

    موضوعات مشابه

    1. ضد حال یعنی چی؟
      توسط جسیکا در انجمن تاپیکهای دنباله دار تفریحی (عدم شمارش پستها)
      پاسخ: 222
      آخرين نوشته: 15 بهمن 1397, 18:36
    2. اگه یه تابلوی بزرگ تو آسمون بود که همه میدیدنش، روش چی مینوشتی؟
      توسط نیلگون_M5R در انجمن تاپیکهای دنباله دار تفریحی (عدم شمارش پستها)
      پاسخ: 256
      آخرين نوشته: 27 آبان 1397, 15:57
    3. پاسخ: 180
      آخرين نوشته: 02 دی 1393, 00:39
    4. با جرئت هستید یا بچه ننه؟ و به نظرتون با جرئت بودن یعنی چی؟
      توسط جسیکا در انجمن تاپیکهای دنباله دار تفریحی (عدم شمارش پستها)
      پاسخ: 72
      آخرين نوشته: 26 شهریور 1393, 20:49
    5. چند درصد پایه وپیش بخونم تو تجربی؟
      توسط VCP در انجمن پرسش و پاسخ زیست شناسی
      پاسخ: 2
      آخرين نوشته: 28 دی 1392, 02:27

    کلمات کلیدی این موضوع




    آخرین مطالب سایت کنکور

  • تبلیغات متنی انجمن