خدایا ببین چند وقته اینجا مطلبی ننوشتم
حس امروزم اگه از رژیم مسخره سیب زمینی با ماست و مسدود شدن کارت دانشجوییم و گرون بودن کتابایی که میخواستم و ارسال نشدن یسری عکس و اعصاب خوردگی بگذریم خوب بود
تازه قهوه هم خوردم چسبید
دخترخالمو که چندسال پیش بخاطر طلاق ، پدرش برده بود و ازش نگهداری میکرد ، امروز دیدم چقدر بزرک شده
سوتفاهم نشه 14 سالش هم سن ابجیمه
داشت از خاطرات گذشته میگفت و اینکه بچه بود چقد سر به سرش گذاشتم و اون یادش بود
احساس خستگی از همه چیز و همه کس -_-
چ بده این حس :/
توی یه برهه از زندگیم هستم که تک تک ادمای اطرافم منو از همه چیز نا امید کردن حتی زندگی
کاش یه بهونه بود
کاش یه نفر بود که فقط یکم امید و انگیزه میداد
اما نیست.......
ی تنه شکلاتیم کرد رفت
حس امروز؟؟؟
نگم برات
حالا هی نتتو مصرف کل واسه اینا گیفت خنده دار بذار کیه ک توجه کنه
هعی خدایا شکرت
دلم خیلی گرفته خیلی ناراحتم خیلی غمدارم امشب خیلی
خیلی بده برای اینکه بقیه روحیشون رو نبازن خودت رو کنترل کنی و گریه نکنی بیای یه جایی بنویسی و با خودت گریه کنی .
کاش دردم عشقی بود کاش دردم کنکورم بود که هیچی نخوندم. دردم درد بی کسیه به معنی واقعیه بی کسی .نه الکی و از دلخوری بگم بیکسم نه واقعا امروز حس کردم کسی رو ندارم و کسی پشتم نیست حتی کسی محرم راز و دوست هم نیست که براش حرف بزنم نه بیام اینجا خودمو خالی کنم . قول دادم به خودم کسایی که توی این موقعیت و ناخوشی کنارم نبودن و نیستن موقع خوشی هام بزارمشون توی سطل زباله .
کی ما ادم ها اینقدر پست شدیم و نامرد چرا اینقدر بد شدیم .کی بی حس شدیم به غم دوست و اشنامون .دیدی میگن نباید از بقیه توی این دوره انتظاری داشته باشی نمیدونم چرا یادم میره ته دلم باز امید دارم و وقتی باز کسی کاری نمیکنه حالت مرگ بهم دست میده .
کاش چند روز دیگه بیام بگم مشکلم حل شده .تمام شده این بدبختی ..
چی کار کنم ؟؟؟؟؟؟؟؟ چرا هیچ کس امروز زنگ نزد خونه یا گوشی یکی از اعضا خونواده تا ببینه چی شده ؟؟؟؟؟؟خداروشکر نه پول تا حالا از کسی خواستیم نه نیاز داریم ولی ادما بعضی موقعه ها منتظر کمک روحین ،دلداری ،یا یک حرف از سر تعارف که خودم میام تو کارا و درستش میکنم کمکت میکنم .
خواهش میکنم هر که هر جور بلده امشب و امروز برام توی دلش برای حل مشکلم دعا کنه یا انرژی بفرسته یا از ته های قلبشش بگه کارم راه بیفته . نمیدونم هر جور که میتونید .......
یه چیزی میگم
شاید بنظر خیلیاتون احمقانه بنظر بیاد
ولی من از دیدن خوابهای خوب متنفرم !
از اون دسته خوابها که وقتی بیدار میشی میبینی ادم تو خوابت نیسی!
از اون دسته خوابها که حس میکنی عین عین واقعیته !
حس میکنی عین واقعیته لمس دستای گرمش
رفتن توی اغوش مهربونش
ولی وقتی بیدار میشی میبینی نیستش !
همون خوابایی که خودتو توی ارزوهات میبینی
حتی تو خواب انگار متوجه میشی داری خواب میبینی !
اخه مگه اینهمه خوشبختی و خوشحالی میشه یه جا ؟
البته ک نمیشه !
ولی من همچنان به دیدن همین خوابای خوشی که ازشون متنفرم محتاجم !
یه پارادوکس مسخره !
درست مثل یه طنز تلخ !
کاش میشد اون خوابهارو یروزی زندگی کنم
قوی میشی!
با هر بار طرد شدن
با هر بار زمین خوردن و شکستن
با هر طعنه و زخم زبون از آدمای بی مصرف
با هر بار تنها موندن
هر چی سخت تر بگذره محکم تر و بی نیاز تر میشی
عمیقا که فکرشو میکنم خیلی وقتا توهم میزدم که کسی کمکم کرده حالم خوب بشه،هیچوقت کسی نبود این من بودم که خودمو نیازمند کسی میدونستم
بهترین و آروم ترین روزای زندگیمو بعد یه طوفانی که بهم ریخت میگذرونم
درسته افتادم زمین،بهم سخت گذشت،غیر قابل باور بود برام
ولی مهم الانه که حتی فکرشونم نمیکنم
میگذره همه چی جدا زمان آدمو بی حس میکنه!
خداروشکر همه چیز به راهه...
اخلاق پدر مادرم باهام بهتر شده و دلیلش...حالا بماند
همه افراد خونواده سلامت هستن و این خیلی خوبه
چند روز پیش رفتم آزمایش خون دادم و دیروز نتایجش اومد همه چیز خوب کار میکنه البته یکم کمبود ویتامین D دارم
برم ببینم تا کی میتونم این حالا خوب رو نگه دارم
آرزوی موفقیت برای همه ممبرهای انجمن دارم
دیروز صب که پاشدم گوشیمو چک کردم و پی ام دوستمو خوندم
انقد خندیدم که اشکم دراومده بود
و تاشب فاز خنده گرفته بودم و به همه چی میخندیدم
میتونم بگم چن سال بود اینجوری نخندیده بودم
کاش همیشه اینجوری زندگی میکردیم
+
حس آزادی و رهاییِ خاصی دارم
دوستَش میدارم : ))
دو ماهه یه ایده تو مغزم رفتههمون موقع هم شروع کردم به اجرا کردنش
و شاید یه ماه دیگ کامل بشه
نمیدونم ایدم میگیره یا نه ولی سعی میکنم خوب تمومش کنم
شد شد نشدم نشد
حداقل پیش خودم سرم بلندِ
._______.