هر روز ساکت تر...!
هر روز تنها تر...!
هر روز خسته تر...!
خسته شدم از یه سری افکار و حرفای پوچ و بی اساس و بی ارزش...
همش سکوت...!
گاهی وقتا آدما چیزای عجیب غریبی نمیخوان
کافیه بدون اینکه قضاوتشون کنی به حرفشون گوش بدی، رو زخمشون نمک نپاشی، دست رو نقطه ضعفاشون نذاری، سرتو تو زندگیشون نکنی...
بابا مگه چقدر زنده ایم که نصفشو تو زندگی دیگرانیم
ای بابا...!
پیر شدیم دیگه! : )
حس الانم حس خفگیه
از بغض، از حرف، از نفسایی که گاها به زور بالا میاد و هیچ کس نمیفهمه...!
کاش یا این روزای سنگین زودتر تموم بشه یا من زودتر تموم بشم...!
حرف منت نیست اما صدبرابر پس گرفت
گردش دنیا اگر چیزی به ما افزوده بود...!