بعضی ادمها وقتی ضرر میکنند چ "مالی"چ "عاطفی"
شروع میکنند به متهم کردن دیگران تا به خودشون اثبات کنند بی گناهن و وجدان نداشته شون رو اروم نگهدارند
وقتی پای شراکت میاد وسط ,کار راحت تر هم میشه
من که میرفتم اما حالا ,نه, ساعت 6که قرار بود برم,ساعت 9 میرفتم
قرار بود فلان وسیله خریده بشه پولش دادم اما نه حالا سر موقع اما بالاخره دادم که....
من چرا رئیس نبودم؟؟؟(همین اندازه خنده دار)
چرا باید ضرر کنم؟؟
اخه یکی نیست بگه شما وقتی سر ساعتی که باید میبودی,نبودی دیگه بعدش چه اهمیتی داشت بود و نبودت
وقتی باید پای سود و ضرر نبودی و فقط خودتو میدیدی و سود خودت رو دو دوتا چارتا میکردی .,چجوری میتونی بخودت حق اعتراض بدی؟
بعد طلبکار شی که "شریک"یعنی یه انسان متعهد ک پای تمام ضررها باشه
جالبِ این ادما همه صفتای قشنگ رو یه یکطرفه میخوان
نه عزیزم این خبرا نیست
ادم ب یه جای میرسه ک حاضرِ ضرر کنه اما احمق فرض نشه ,بیشتر ضرر نکنه....
میتونین بگید معنی شراکت رو نمیفهمید,باشه همه دنیا نفهم
همین ک شما فهمیده ای بسِ
سرچی ادما رو امتحان میکنین؟بهش فکر کردین؟
+
این حرفا صرفا مالی و اقتصادی نیست
من مالی ضرری نکردم
این حرفا برای معرفت بیشتر به خرج دادن تو دوستیا هم هست
برای تمام رابطه ها
الان من نیمه پر لیوان رو میبینم
اینکه چقدر ادم باهر تجربه ای, پخته تر میشه
اما اصلا توجیه نداره که از پختگی به سوختگی برسید