4 عدد رو از زندگیتون حذف کنید تا راحت زندگی کنید :
قد ، وزن ، سایز و سن
پیکاسو
داشتم یه آهنگ قدیمی گوش میدادم که از اولین گوشی که داشتم تا الان دارمش کلی خاطره برام زنده شد ( امشبم گذشت/یراحی)
دلم واسه گوشیمم تنگ شد، کربی سامسونگ داشتم ازینا که چن تا قاب رنگی داشت،یکی از دلخوشیام این بود هر چند وقت ی بار قابشو عوض کنم الان بهترین مدل آیفونم داشته باشم به اندازه اونموقعا که همون گوشی مو داشتم خوشحال نمیشم
کلا انموقعا خیلی ادم بهتری بودم گند زدم به خودم به معنای واقعی :/
رها چو برگ خسته در باد🍃
غصه ها و شادی ها رو خودت به دست نمیاری
این محیط و آدمای اطرافتن که حال تو رو خوب یا بد میکنن
پس تو انتخاب آدما اطرافتون دقت کنید ! این چن صباح عمر ما ارزش اینکه بخوایم همش حالمون بد باشه رو نداره !
و همچنین آدمای خوبی برای اطرافیانتون باشین
( خود خودش را از درون میخورد لبخندی برای آرامش خانواده گاهی تا لب می آورد و میبرد )
پای دوست داشتنت ایستادهام...
مثلِ درختِ کاج
روبروی پاییز...
مستند حیات وحشی رو دیدم .
یک شیر بین ۲۰ کفتار گرفتار شده بود .
سلطان جنگل دلاورانه و شجاعانه با هر ۲۰ کفتار جنگید بدون اینکه بیننده ها ترسی رو تو چشماش ببینن
تا اینکه شیر دوم سر رسید و بقیه ماجرا ..
همین شجاعت هست که تفاوت رو ایجاد می کنه ..
ما سلطان این دنیاییم ...
یا حداقل سلطان زندگی خودمون
باید شجاع باشیم و بجنگیم حتی اگر موقعیت بسیار بسیار سختی روبه رومون هست
معجزه هر روز رخ میده
فقط باید تو میدون جنگ باشیم
معجزه هر روز رخ میده
#تجربه _شخصی
: )
یه حسی داره ایجاد میشه تو وجودم
که ۲۰ سال ازش فرار کردم
اما الان دیگه فرار نمیکنم ازش
میترسماااا
خیلی میترسم
ولی خو
دوسش دارم آخه
خدایا عاقبتم رو بخیر کن
مراقبم باش
لحظات ملکوتی ممد
B.sc: Civil Engineering - Tabriz University
M.sc: Marine Structures Engineering - Tehran University
همین حرفایی که امروز اون بهم گفتو سه سال پیش میگفت یک هفته اعتصاب غذا +گریه به صورت شبانه روزی
ولی الان انقدر پوست کلفت شدم با یک به جهنم درک همه چیو فراموش کردم
گشنمه
دلم میخواد اون پفکی تو کمدم قایم کردم بیارم بخورم
ولی خیلی ضایعس این صحنه نصف شبی
از الان عزای میان ترم شنبه رو گرفتم
یعنی اینهمه تخصصی امتحان دادم حل بودا..و
ولی این عمومی لعنتی که نباید میان ترم بگیره اخه
این ترم با قانون درگیرم
لیست انتخاب واحد ترم بعد هم مدیر گروه به شدت گند زد
الان فقط دلم پفک میخواد و یه بسته مسکن و لاغیر
پ.ن
حس خوشبختی دارم از اینکه در ایران متولد شدم
کشوری که هفت ماه پیش ماشین خریدیم و هنوزم تحویلمون ندادن.
کشوری که باید بخاطر یه مصاحبه ، خودتون رو علاقمند به کسایی نشون بدید که ازشون انزجار داری .
کشوری که اینقدر شرایطش گل و بلبله ، جوون ۲۷ سالش باید ۷ سال اعتیاد داشته باشه.
کشوری که به حجاب داشتن یا نداشتن هم دیگه گیر میدن و نمیفهمن این مسائل شخصیه.
انقدر بعضیا با فرهنگن که تو اینستا و پروفایل تلگرامشون کل آلبوم خانوادگی + غذاهایی که سرو شده + کادوهایی که گرفتن و ... رو میزارن ولی میدونی شب گرسنه خوابیده فقط بخاطر عقده های درونیش وادار به این کار میشه !!
بازم خدارو شکر که ایرانیم
دختر عموم معلم زبانه . رفته بود مصاحبه گزینش برای استخدام اموزش و پرورش .
جالبه ازش پرسیده بودن زیارت عاشورا را بلدی یا نه ؟؟!!
یا اینکه اسم رییس ارگان بسیج کیه ؟؟
چادری هستی یا نه ؟؟
و .......
اما یه سوال اساسی که باید می
رسیدن رو نپیرسیدن
اینکه چقدر زبان بلدی و یا مدرک دانشگاهیت چیه ؟؟
تازه می فهمم چرا این خراب شده ابد نمیشه و 40 ساللللللللللللههههههههههه هه در حال توسعه ایم !
از معلم زبان زبان انگلیسی نمی پرسند در عوض به حجابش گیر میدهند
ویرایش توسط mmr : 14 آذر 1397 در ساعت 11:55
شعر از مصطفی سرخوش هست که اشتباهی به فردوسی منسوب شده بود :
خواهشا تا اخر بخونید (و لذت ببیرید ! )
پ.ن : این شعر مربوط به قبل از انقلاب هست .
دراین خاک زرخیز ایران زمین نبودند جز مردمی پاک دین همه دینشان مردی و داد بود وز آن کشور آزاد و آباد بود چو مهر و وفا بود خود کیششان گنه بود آزار کس پیششان همه بنده ناب یزدان پاک همه دل پر از مهر این آب و خاک پدر در پدر آریایی نژاد ز پشت فریدون نیکو نهاد بزرگی به مردی و فرهنگ بود گدایی در این بوم و بر ننگ بود کجا رفت آن دانش و هوش ما که شد مهر میهن فراموش ما که انداخت آتش در این بوستان کز آن سوخت جان و دل دوستان چه کردیم کین گونه گشتیم خار؟ خرد را فکندیم این سان زکار نبود این چنین کشور و دین ما کجا رفت آیین دیرین ما؟ به یزدان که این کشور آباد بود همه جای مردان آزاد بود در این کشور آزادگی ارز داشت کشاورز خود خانه و مرز داشت گرانمایه بود آنکه بودی دبیر گرامی بدان کس که بودی دلیر نه دشمن در این بوم و بر لانه داشت نه بیگانه جایی در این خانه داشت از آن روز دشمن به ما چیره گشت که مارا روان و خرد تیره گشت از آنروز این خانه ویرانه شد که نان آورش مرد بیگانه شد چو ناکس به ده کدخدایی کند کشاورز باید گدایی کند به یزدان که گر ما خرد داشتیم کجا این سر انجام بد داشتیم بسوزد در آتش گرت جان و تن به از زندگی کردن و زیستن اگر مایه زندگی بندگی است دو صد بار مردن به از زندگی است بیا تا بکوشیم و جنگ آوریم برون سر از این بار ننگ آوریم
ویرایش توسط mmr : 14 آذر 1397 در ساعت 12:03
حس خاصی نیست به جز همون سردرگمی همیشگی،دوستانی که اینهمه از وضعیت کشور گله دارید ،سعی کنید اطلاعاتتون رو در رابطه با تاریخ کشور و البته وضعیت فعلی سایر کشورها بیشتر کنید.البته منکر این نیستم که وضعیت خوب نیست ولی تا این حد تیره و تاریک نیست.همین دیگه.روز خوش.
در حال حاضر 38 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (1 کاربر و 37 مهمان)