نمیدونم چرا وقتی میخوام مثه آدم به زندگیم ادامه بدم خدا یه چی وسط زندگیم نازل میکنه
ذهنم پر از معما و معادله ی حل نشده س،به جواب میرسم ولی از راه غلطش
کلافم -_- از فکر و خیال خوابم نمی بره
نمیدونم کلاس صبو کجای دلم بذارم : ((((
دلم یه خواب عمیق میخواد یه بیخیالی دائم،دلم برا بچگیام تنگ شده مخصوصا مامان بزرگم ک هر وقت ناراحتی واسم پیش میومد به دعاهاش پناه میبردم تا از خدا برام کمک بخواد
چقد دلم تنگه و چقد جای خالی روزای خوبمو حس میکنم