کرده ام از دستِ ایـن فرهنگ، هنگ!

[Hellion]

کرده ام از دستِ ایـن فرهنگ، هنگ!
گشته از عشقت دلِ دلتنگ، تنگ
بعدِ «شیرین» شد تب «فرهاد»، حاد
(این خبر را مرکز امداد، داد !)
گفـت در پیشت شبی کفاش فاش:
هست گویا معبر خشخاش، خاش!
با عبورت می‏ شود جالیز، لیز
جعفری می‏ رقصد و گشنیز، نیز!
بـا نگاهت می ‏زند «عطار»، تار
«مولوی» غش کرده و «گلزار»، زار
می ‏شود در گردنت زنجیر، جیر
می ‏کُند در دست تو کفگیر، گیر
هر که بر اشعار من خندید، دید
می ‏شود با یادِ تو تبعید، عید!
کرد پیشت آدم سالوس، لوس
با تو شب‏ ها می‏ شود کابوس، بوس!
کیمیا کردی و شد شاغول، غول!!
با کلامت می‏ خورَد «شنگول»، گول!
وقت خشمت می‏ شود «تیمور»، مور
رفته «نادر» تا حد مقدور، دور!
چون به حرف آیی شود خاموش، موش
گفته‏ هایت را کند خرگوش، گوش!!
می‏ کُنی از بهر ما اندام، دام
پیش زلفت می‏ شود «خاخام»، خام
این خبر را می‏ زند نجار، جار:
هست در اطراف تو بسیار، یار
کاسه ‏ات را می ‏زند ابلیس، لیس
(هست بخش دوم ساندیس، دیس!!)
گشته‏ ام از دست استدلال، لال
رفته گویا از دل «خوشحال»، حال

[0M0HamMad0]

چه شاعر خوشحال و بی حالی !!
دوستان کسی اسم این سبک شعر رو میدونه ؟

[Faghat Pezeshki]

چه شاعر خوشحال و بی حالی !!
دوستان کسی اسم این سبک شعر رو میدونه ؟

سبک شعرّه دیگه...

[Faghat Pezeshki]

میکنم با شاعر باحال، حال
شعررو کرده کنون سوی زوال
نیست بهر شاعر بیکار،کار
می سراید شعر را اندرخمار

[laleh74]

من که خیلی خوشم اومد...عالی بود پارسا

[saj8jad]

شعر جالبی بود ، دمت قیژ استارتر

[nacli]

بعد شیرین شد تب فرهاد حاد، آرمیتا آمد و گشت همچون پماد
در سرش دارد افکاری پلید،کِی توان زد طرح "چارده" را کلید
این خبر را مرکز امداد داد، کز سیاوش یک دو جین او بچه زاد
نام یک را خواست بگذار فرید،کَس ب سانش در جهانیان ندید