دلت که گرفت ، دیگر منت زمین را نکش
راه آسمان باز است ، پر بکش
او همیشه آغوشش باز است ، نگفته تو را میخواند ؟
اگر هیچکس نیست ، خدا که هست . . .
دلت که گرفت ، دیگر منت زمین را نکش
راه آسمان باز است ، پر بکش
او همیشه آغوشش باز است ، نگفته تو را میخواند ؟
اگر هیچکس نیست ، خدا که هست . . .
بشورشون بزار رو بند
چشاتو ببند هرچی تو دهنت هست بگو
اگه از حرفاشونم ناراحت میشی انقدر سریع حرف بزن که اصلا نتونن حرف بزنن
رو خودت غیرت داشته باش
با خودت بگو "مگه من چه چیزی از بقیه کم دارم" و به این فکر کن که اصلا دلیل خجالتت چیه از چی میترسی؟ به خودت جرات بده. مثلا وقتی یه سوال میخوای بپرسی جدی بپرس و به این فکر کن که چه کسی میخواد بخاطر سوال پرسیدن یا جواب دادن محاکمت کنه ؟
منم اول دوم ابتدایی اینطوری بودم یکم درکت میکنم ولی الان عمرا بذارم حقم پایمال شه
سعی کن عصبانی بشی ولی جای اینکه عصبانیتتو تو خودت بریزی با جواب دادن به اون سواستفاده گر بریزش بیرون
دوست خوب خیلی مهم یکمم سعی کن جدی باشی
ویرایش توسط Dr.Alborz : 21 آذر 1394 در ساعت 21:05
دوست عزیز این رفتار شما ممکنه ناشی از کم بیرون رفتن و توی اجتماع کم رفتن باشه!
منم دقیقا تا چند سال پیش خیلی خجالتی بودم.از حق خودم هم دفاع نمیکردم.در واقع میترسیدم از حقم دفاع کنم!
ولی دوستام منو به زور آودرن تو محله و جامعه!خانوادم هم تشویقم میکردن و نمیگفتن نرو!میگتن بزار بره خجالتش بریزه.الان بیا و ببین چه طور زبون میریزم!
از طرفی هم کسی الان جرئت نداره بهم بگه بالا چشت ابرو ئه
یا کتک میخوره!یا فحش میخوره!قشنگ میشورمش،میروفمش،میچلونمش، خشکش میکنم،میندازمش رو بند تا خشک شه و هر هر بهش پوزخند میزنم.
حالا حدسم درسته؟خیلی بیرون نمیرید و بیتر اوقات رو تو خونه سپری میکنید؟
دلت که گرفت ، دیگر منت زمین را نکش
راه آسمان باز است ، پر بکش
او همیشه آغوشش باز است ، نگفته تو را میخواند ؟
اگر هیچکس نیست ، خدا که هست . . .
دلت که گرفت ، دیگر منت زمین را نکش
راه آسمان باز است ، پر بکش
او همیشه آغوشش باز است ، نگفته تو را میخواند ؟
اگر هیچکس نیست ، خدا که هست . . .
دلت که گرفت ، دیگر منت زمین را نکش
راه آسمان باز است ، پر بکش
او همیشه آغوشش باز است ، نگفته تو را میخواند ؟
اگر هیچکس نیست ، خدا که هست . . .
خیلی جاها حرفای بچه های انجمن هم مث نصیحت های مادرم میمونه
مامانمم همین حرفو میزنه.میگه با اون دوستات قطع رابطه کن ولشون کن و فقط بچسب به درس خودت.میگه اونا وقتی زنگم میزنن کلی از درسات میمونی تازه انرژی مثبت هم که بهت نمیدن
اونم میگه برم کتابخونه و به هیچی فک نکنم میگه به منم فک نکن فقط و فقط درسات
من همینم امتحان کردم.رفتم کتابخونه ولی اونجا یجوریه.هم هییییییییچکی نیس هر چن ساعت یه نفر میاد اونم نمیمونه تا یه ربع 20 دیقه میره.منم میترسم.هم کتابدارا سروصداشون زیاده بلند حرف میزنن حواسم پرت میشه.قبلا فک میکردم کتابخونه خوبه ولی فقط یبار رفتم کلا نظرم عوض شد گفتم دیگه نمیرم.اونجا اصن حس درس خوندن نمیاد بهم
ولی قطع رابطه با اونارو حتما میکنم
دلت که گرفت ، دیگر منت زمین را نکش
راه آسمان باز است ، پر بکش
او همیشه آغوشش باز است ، نگفته تو را میخواند ؟
اگر هیچکس نیست ، خدا که هست . . .
دلت که گرفت ، دیگر منت زمین را نکش
راه آسمان باز است ، پر بکش
او همیشه آغوشش باز است ، نگفته تو را میخواند ؟
اگر هیچکس نیست ، خدا که هست . . .
دلت که گرفت ، دیگر منت زمین را نکش
راه آسمان باز است ، پر بکش
او همیشه آغوشش باز است ، نگفته تو را میخواند ؟
اگر هیچکس نیست ، خدا که هست . . .
احتمالا توی اجتماع نیستی زیاد
بری خوابگاه و دانشگاه حله
خوابگاه کم رو میگیره پر رو میده بیرون
به چشم خودم دیدم!
خب بیرون مثلا مهمونی و عروسی که میرم.ولی هیچوقت با دوستام مثلا کافی شاپ و اینا نمیرم.تا حالا نرفتم.و یه اخلاقیم دارم هرجا برم باید با مامانم برم.مثلا بخام خریدم کنم باید مامانم باشه.خودم نمیتونم چیزی انتخاب کنم.هرجا برم مامانم پیشم نباشه یه خلا ی حس میکنم.اصلا خیالم راحت نیس.
و اینم بگم با دوستای صمیمیم که خیییییلی راحت میگم میخندما و با فامیلای خیلی نزدیک.ولی با اونایی که یکم غریبه ترن خیلی خیلی خجالتیم و اصلا حرف نمیزنم تو جمعشون.فقط گهگاهی یه لبخند کوچولو میزنم از خجالتم.
و اگه اون دوستای خیلی صمیمیم هم ناراحتم کنن جوابشونو نمیدما.اونام حرفی بزنن من ناراحت شم.من نمیتونم حرفی بزنم که اونا ناراحت شن.با همه خیلی رودرواسی دارم.اونام منو اینجوری شناختن که میگن اینکه هرچی بگی میخنده پس هرچی دلمون بخاد بهش میگیم.خیلی با جنبه هستما ولی بعضی وقتا شعور طرف انقد پایینه که حرفی که نباید بزنه هم میزنه.یعنی شوخی های بیجا و مزخرف.یکی دو ساعت بخاطر حرفش ناراحت میشما خیلیم میشم ولی زود یادم میره اصن کینه ای به دل نمیگیرمو انگار چیزیم نشده خیلیم خوب باهاش رفتارمیکنم.ولی بنظر من خوبه با همون دوستای صمیمیتم سنگین طی کنی و سیاست داشته باشی تا ازت حساب ببرن
دلت که گرفت ، دیگر منت زمین را نکش
راه آسمان باز است ، پر بکش
او همیشه آغوشش باز است ، نگفته تو را میخواند ؟
اگر هیچکس نیست ، خدا که هست . . .
دلت که گرفت ، دیگر منت زمین را نکش
راه آسمان باز است ، پر بکش
او همیشه آغوشش باز است ، نگفته تو را میخواند ؟
اگر هیچکس نیست ، خدا که هست . . .
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربر و 1 مهمان)