اخلاق بدی که من دارم...

[_fatemeh_]

منم همینجورم ....اعتماد به نفسم کمه و همین اصلا نمیزاره درسمو بخونم

[mahsa77]

منم همینجورم ....اعتماد به نفسم کمه و همین اصلا نمیزاره درسمو بخونم

سلام
بیا کمی عاقلانه فکر کنیم!
ما اگر از هر ویژگی که بگی کمتر از دیگران باشیم؛اما خلقت منحصر به فرد و خاص خودمون رو داریم!
ینی توی این کره ی خاکی که میلیاردها نفر زندگی میکنن هیچکسی نیست که خلقتش مثه من و تو باشه!!!
پس علت کاهش اعتماد به نفس چی میتونه باشه؟؟؟
چیزی جز اینکه تصور خودمون باعث تضعیف خودمون شده؟؟
ذهنیتی که از خودت داری رو عوض کن وفقط به مغزت فرکانس های فرد با ارداه، دارای اعتماد به نفس و موفق بفرست.

[Mersede]

به روان شناس مراجعه کردی؟

نه بابا وقتی مریض میشم بابام به زور میبرتم دکتر.واسه روان شناس که محاله خرج کنه

[Mersede]

واسه این که خجالت نکشی فقط کافیه یه بار بر ترست غلبه کنی و تو جمع راحت باشی!!
سعی کن خودت رو با جمع مچ کنی!! اگه اهل خندیدن هستن و دارن کلی میگن و میخندن تو هم برو تو جمعشون جوک تعریف کن یا شوخی کن و... اینطوری هم با طرف مقابلت اخت میشی.
اگر تو کلاس درس هم سعی کن تو ردیف اول یا دوم بشینی اینطوری هم با هم سطح های خودت هستی و هم انگیزه ای میشه تا راحت تر سوالاتتو بپرسی!!
اگر کسی از همکلاسی ها یا... مسخرت میکنه و ناراحتت میکنه بهش بگو آره تو راست میگی و سعی کن اون بحث رو کش ندی!! اینطوری هم طرف ساکت میشه و هم اعصاب خودت خورد نمیشه.

سعی کن با کسایی دوست بشی که درکت کنن نه اینکه تقی به توقی خورد ترکتت کنن!! سعی کن با بچه درسخونا بگردی، بعد یه مدت خودتم مثل خودشون میشی.
دوستای دوران دبیرستانم همه اهل سیگار و علف و آب شنگولی بودن اما من خودم خواستم و از زندگیم انداختمشون بیرون، الآن با اینکه فارغ التحصیلم، دوستام یکیشون دانشجوی دندونپزشکیه، یکیشون هم المپیادیه، یکی دیگه ترازش تو قلم چی 7000عه....

ممنون خیلی درست میگین.
ولی بین دوستای من کسی نیس که درسخون باشه دوتا دوست بیشتر که ندارم اونم یکیش که متاهله و همیشه به من میگه ول کن درسو.میخاد منم مث خودش کنه که برم شوهر کنم و بچه بیارمو مثل خر خونه بشینم حرفای شوهرمو تحمل کنمو منتشو بکشم.خودش که اینجوریه.
اون یکی دوستمم که خونوادگی اصن ادامه تحصیل نمیدن اونم بری پیشش همش از درداش میگه و بجای اینکه خوشحال شی روحیت خراب میشه.دوتاشونم اینجورین.مامانمم همیشه بهم میگه کسیو پیداکن که درسخون باشه ولی من که همچین آدمی نتونسم پیدا کنم.خودمم خیلی دوس دارم یه دوست درسخون داشته باشم و تو درسها باهاش رقابت کنم.اینجوری واقعا انگیزه برا درسخوندن زیاد میشه.تو دوران ابتدایی و راهنمایی یه هم کلاسی داشتم که همیشه باهم رقابت میکردیم همیشه م 20 بودم

[Mersede]

سریال محشر game of thrones وکاراکتر محشرترش tyrion lannister یک حرف خیلی باحال داره به این مضمون:
"هیچوقت فراموش نکن کی هستی چون بقیه هیچوقت فراموش نمی کنن؛ضعفت رو به نقطه قوت و زرهی برای محافظت از خودت تبدیل کن و دیگه اون ضعف هیچوقت برای آزار دادن تو استفاده نمی شه"

بله واقعا درسته
همین جمله رو تو کتابم یادداشت کردم.خیلی قشنگ بود

[archimedes]

به نظرم بهترین کاری که میتونی بکنی اینه که تو این چند ماه منتهی به کنکور همه این حرفا رو بیخیال بشی و سعی نکنی تو رفتارات تغییری ایجاد کنی
بچسب به کنکور و برو دانشگاه
دانشگاه رفتن این مشکلاتو حل میکنه
دلایل:دوستای زیادی نداری و طبق حرفات اونا دوستای چندان خوبی نیستن....از خونوادت دلگیری علتشو نمیدونم ولی شاید یکم دوری ازشون هم به تو هم به اونا کمک کنه....تو دانشگاه بخاطر مسائل مختلف و جوی که هست مجبوری دوستای جدید پیدا کنی...مجبور میشی ارتباط داشته باشی...قرار گرفتن تو جوی که جنس مخالفم توش هست بخصوص واسه ما که تو مدارس تفکیکی درس میخونیم فضای جدیدیه که میتونه روت تاثیر بزاره

[Majid.VZ]

ممنون خیلی درست میگین.
ولی بین دوستای من کسی نیس که درسخون باشه دوتا دوست بیشتر که ندارم اونم یکیش که متاهله و همیشه به من میگه ول کن درسو.میخاد منم مث خودش کنه که برم شوهر کنم و بچه بیارمو مثل خر خونه بشینم حرفای شوهرمو تحمل کنمو منتشو بکشم.خودش که اینجوریه.
اون یکی دوستمم که خونوادگی اصن ادامه تحصیل نمیدن اونم بری پیشش همش از درداش میگه و بجای اینکه خوشحال شی روحیت خراب میشه.دوتاشونم اینجورین.مامانمم همیشه بهم میگه کسیو پیداکن که درسخون باشه ولی من که همچین آدمی نتونسم پیدا کنم.خودمم خیلی دوس دارم یه دوست درسخون داشته باشم و تو درسها باهاش رقابت کنم.اینجوری واقعا انگیزه برا درسخوندن زیاد میشه.تو دوران ابتدایی و راهنمایی یه هم کلاسی داشتم که همیشه باهم رقابت میکردیم همیشه م 20 بودم

عزیزِ من مشخصه با اون دوستایی که داری اوضاعت بهتر از این نمیشه!!
با اون دوستات قطع رابطه کن!! نه اینکه باهاشون دعوا کنی یا دلخوری پیش بیاد!! طرفشون نرو و باهاشون هم ارتباط نداشته باش، اگه اونا هم زنگ زدن بهت سرد برخورد کن و گفتن همو ببینیم و ... بگو نمیتونم، کار دارم، یه جورایی با اخلاقت بهشون بفهمون که نمیخوای باهاشون در ارتباط باشی!!
برای اینکه دوستای درسخون پیدا کنی برو کتابخونه!! بری کتابخونه کلی رفیق پیدا میکنی، کسایی رو پیدا میکنی که اهل درس هستن!! نمیگم قوی هستن اما اهل درس هستن!!
اون دوست متاهلت چشم دیدن موفقیتت رو نداره و میخواد تو رو هم مثل خودش کنه!!!

[Mersede]

سلام مشکلتو میفهمم منم قبلا همچین مشکلی داشتم اولین مشکلت کمبود اعتماد به نفسه که اعتماد به نفس یکدفعه به وجود نمیاد و تو باید به وجودش بیاری من قبلا هیچ موفقیتی نداشتم و همین باعث میشد خودمو باور نکنم خب از خودم بیگذرم
اگه نگران این هستی که وضع به اینصورت ادامه داره سخت در اشتبی والله ب بقیه رو بدی طرف هرکی بخواد باشه تو رو با خاک یکسان میکنه اگه یکم واقع بین باشی میبینی همون ادم های اطرافت هیچی نیستند ولی ادعااااا همین ادعا هاشون باعث شده اعتماد به نفس پیدا کنند دومیش اینه شاید پشتوانه نداری و کسی نیس حمایتت کنه ک این خودش یک امتیازه باعث میشه ادم رو پا خودش واسه و سومیش اینه ک تو حتما احساس گناه میکنی و حتی شاید از خودت بدت بیاد این حس چیزی جزو توهم نی متاسفانه اخه الله وکیلی خیلی چیزا تحت کنترل ما نیس چرا باید غصه بخوریم من شرایطم مث تو بود هیچوقت یادم نمیره سوم دبیرستان از همه بیزار بودم درسم از اوج حالا اغراق نشه رسید زیر خط فقر رفتم جزو دسته ارازل شدم از مدرسه فراری بودم و یه سری مشکلات دیگه ک بی خی درجا زدم از مدرسه اخراج و وارد شبانه شدم دیگه داشتم میرفتم تو عمق چاه (شوخی :یکماه مونده به کنکور ب کنکور اسان است زنگ زدم ب صورت مافوق حرفه ای تکنیکای اصیلو یادگرفتم و برق شریف قبول شدم) خلاصه دیگه این از این رک بگم این دنیا لجنی بیش نیس بهش اجازه بدی جوری زمینت میزنه حتی فکرشو هم نمیکنی مردشور کنکورو هم ببرن ک ارزش آدما با اون فقط معلوم میشه ب شخصه پزشکایی رو دیدم ک ...ولشششش باو حالا بریم سر راهکار الان از یک مشاور بپرسی چیکار کنم حتما میگه یک کاغذ بردار و توانایی هات و نکات مثبتتو اونجا بنویس و از این حرفا خب این خوبه میتونی امتحانش کنی ولی مشک ان است که خود ببوید نه ان که عطار بگویید نمیدونم این ضرب المثل چه ربطی داش به اون نمیخوام زیاد بشه نوشتم حرفام زیاده ولی میخام اینو بگم اول باید موفقیت بدست بیاری حالا میخواد تو هرچیزی باشه دوما باید عادت های بد گذشتتو ترک کنی سوما وقت با ارزشتو دیگه تلف نکن من قبلا خیلی وقت ها میرفتم با بقیه حرف میزدم در مورد درس کنکور جالبه طرف هیچی نبود و فقط ادعای خالص راحت له میکرد منو با حرفاش و من از اون موقع تا حالا این سه تا قانونو اجرا کردم و اولا اعتماد به نفسم برگشت و خودمو با ارزش دیدم و دوما اینکه تو هر کاری ک دست میزارم موفق میشم هرچی میخواد باشه و دو نکته اخرو بگم ک دیگه خیلی زیاد شد ببین اگه بری دانشگاه از این رو به اون رو میشی گرچه خودم قراره سال بعد برم مث تو ! ولی اطرافیانم رو میبینم ک چقدر عوض شدن و دومی نکته اینه گاهی اوقات باید بی ادب و پرو بود یادت باشه اینجا ایرانه خداییش از بچگی ما رو از یک صافی عبور دادن ک فقط دلبخواه اونا باشیم ولی بعضی ها و شاید اکثرا این صافی رو شکستن و برای تغییر باید صبر کرد

اینکه درست پشتوانه که ندارم
حالا برم یه کاغذ بردارم نکات مثبت و توانایی هامو بنویسم.
به همه حرفاتم عمل کنم ببینم چی میشه
ممنون که وقتتونو میذارین تا کمکم کنین بچه ها این انجمن خییییییییییلی خوبه دوسش دارممممممممم

[Mersede]

سلام
حرفای شما دقیقا منو یاد خودم میاره!
منم مثه شما زمانی خجالتی بودم؛ اما بهترین جا برای تمرین کردن همون کلاس درس!
یک مکان کوچک اجتماعی!شما بایداز همون کلاس درس شروع کنی هر سوالی که به ذهنت میرسه رو بپرسی و به درست بودن ونبودش هم فکر نکنی!
اولش سخته خیلییییییییییییییییییی هم سخته ولی فقط کافیه چندبار امتحان کنی!

عه؟کسیم هس که مث من باشه؟من فک میکردم فقط خودم اینجوریم.
والا بعضی وقتا از خودم بدم میاد که چرا همچین آدمیم.
همه جا اینجوریم بازارم اگه برم از همه آدما خجالت میکشم از خجالت قرمزم میشما.مامانمم این اخلاقمو میدونه متوجه میشه که خجالت میکشم بعد بهم میگه تو چرا اینجوری هسی؟میگه فک کن آدمای دوروبرت همشون کدو ان و تو داری از بین کدو ها رد میشی میگه ادم از کدو هم خجالت میکشه؟مثال خوبیم میزنه ها خخخخخخخخخخ
خودم دوس ندارم اینجوری باشم اصلا

[Maximus]

منم دقیقا مث شما هستم ..بعضی از این عادتها اصلاح شون کردم با قرارگیری در اون موقعیت یا خوندن یه سری مقالات روان شناسی در مورد شخصیت و ترس و ارتباطات اجتماعی و غیره ولی سعی کنید این عادات رو اصلاح کنید و گرنه خیلی به مشکل بر میخورید مثلا رفتید دانشگاه ؛چون محیط مختلط هست ممکنه ترستون دوبرابر بشه ؛ از همین کلاس دبیرستان شروع کنید وگرنه توی دانشگاه کار کمی سخت میشه

[iPedram]

به نظرم بیشتر با کسایی بگرد که پر رو ان..به مشاورم مراجع کنین.

[gign]

اول از دوستاهات شروع کن
سعی کن وارد بحثشون بشی و تو هم صحبت کنی اوایل سخته ولی همین که یاد گرفتی مراحل بعد رو راحت تر می تونی انجام بدی

[gole yas]

سلام من تو چندتا نکته براتون میگم اومیدوارم بدردتون بخوره اول اینکه شما باید تفکر را درون خودتون موتورشا روشن کنی یعنی چی؟؟ یعنی اینکه بشینی فک کنی چطور شد که این رفتار در درون شما هستش مثلا میتونه پدر و مادر باشه که به شما از کودکی مسئولیت نداده و ... باید خودتون شناسایی کنی و سریع رد بشی تا اگه تو زندگی این چیزی که شناسایی کردی بر خورد کردی سریع بدونی برات خطر داره و دوری ازش کنی دومین نکته ی بزرگی میگف بیشتر ثروت های جهان دسته انسانی های پرو از جنبه مثبت هستش یعنی اینکه خجالت مساوی هستش با از دست دادن بیشتر ه ثروت هاااااا این جمله ها و تفکر کردن رو این جمله های کوتاه یک حالت اضطرار براتون پیش میاره اگه صحیح تفکر کنید که باعث میشه جرات پیدا کنید و انگیزه بگیرد سومین نکته اقای احمدی منش یک کلیپ کوتاه داره تو نت سرچ کنی پیداش میکنی تو زمان کوتاه خیلی حرف های پخته میزنه به این هم توجه کن و چهارمین نکته این هستش که باید خودتو باور کن باید اندیشه ها تا بسازی یعنی چی ؟؟؟؟؟؟ یعنی اینکه با همون تفکره بیشتر به خودت روحیه بدی ن اینکه روحیه ی الکی واقعی جملات تاکیدی هستش و فکر کردن به اون ها فک کردن به روزهای موفقیتی که داشتی همیشه مرور کردن این ها حس خلی خوبی بهت میده و در تشکیل یک انسان که خجالتی نباشه موثر هستش برای این کار من منبعی بهتون معرفی میکنم وقت داشتی میتونی روزی یک ساعتشو گوش کنی تکنو لوژی فکر دکتر علیرضا ازمندیان پنجمین نکته باید برا خودت ی عبارت های را پیدا کنی برای مبارزه با کسایی که میخان اذیتت کنند مثلا ی نفره خیلی چاقی بود بهش میگفت تو چقد چاقی در جواب گفت مدله ایرانیه با این دو کلمه زبون طرفو بست و تو ذهنش دنبالشا نگرف که بعد بیاد از همه متنفر بشه و یا بصورت شما بره خونه گریه کنه فعلا اینا به ذهنم رسید تو پرانتز ی توضیح کوچیکی هم بهتون بدم که دوست عزیز اینا همش خجالت نیس بعضی وقتا حیا و متانت و روحیه ظریف که شما دارید باعث میشه کسیا ناراحت نکید و این را به جون میخرید که تو دلتون نگه دارید و بیاید خونه خالیش کنید این خودش یک نقطه قوت هس که شاید منه نوعی نداشته باشم و دله کسی را همون جا با حرف هام بشکنم ولی شما این کار را نمیکنید فقط روشتون ی کم مشکل داره وگرنه کاره خیلی بزرگی میکنید ک اونم با بردن ظریفتتون ان شا الله درست میشه و ن تنها جواب دیگران را نمیدید و احترامشو با اینکه مقصر اون بوده نگه میدارید بلکه خودتون هم اذیت نمیشید بلکه خوشحال میشید که جوابشو ندادید و این از اخلاق بزرگان بوده پس ببینید شما فکر میکنید که اخلاقتون بده ولی انطورا هم نیس ی جایشا اشتباه میکنید خیلی حرف زدم اومیدوارم موفق باشید

[AmiR.R-0017]

سلام دوستای گلم من دو تا اخلاق دارم که دوس دارم این اخلاقامو بذارم کنار.اینکه من خیلی خجالتی و کم رو هستم که این خیلی جاها باعث میشه عقب بیفتم همیشه اینجوری بودم حتی سر کلاس هم وقتی دبیر یه چیزیو درس میده یه سوالی داشته باشم خجالت میکشم بلند شم سوالمو بپرسم.و تو هر جمعی.خمع دوستا فامیلا یا هر مجلسی کلا خجالتیم یعنی خیلی آ...یه چیز دیگه م اینه که هیچوقت نمیتونم از حق خودم دفاع کنم مثلا یکی یه حرفی بهم میزنه اصلا جوابشو نمیدم و توی دلم نگهش میدارمو میام خونه گریه میکنم بعد که به مامانم بگم میگه خودت خیلی ساده ای میگه خودت باید بلد باشی از حق خودت دفاع کنی و جوابشو بدی میگه تو زندگی اگه ساده باشی همه روت شیر میشن میگه یاد بگیر جوری باشی که کسی جرئت نکنه چیزی بهت بگه.من خوشم میاد از آدمایی که وقتی یه نفر بخاد یه حرفی بهش بگه و ناراحتش کنه زود حسابشو میذارن کف دست طرف و همیشه آرزومه که خودمم مث اونا باشم.همین امروزشم سر این موضوع ناراحت شدم یکی یه حرفی گفت جوابشو ندادم ولی از صب بخاطرش ناراحت بودم.دوس ندارم اینجوری باشم ولی نمیشه.چیکار کنم که خجالتی نباشم و بتونم از حق خودم دفاع کنم؟چرا من اینجوریم بنظرتون؟شماهام اینجوری هستین؟؟
هم من اعتماد به نفسمم خیلی ضعیفه همیشه تو مدرسه هم مثلا معلم یه درسیو میداد یه سوال که میپرسید جواب سوالو تو دلم میگفتما ولی میترسیدم غلط باشه و نمیگفتمش بعدش که معلم جوابو میگفت میدیدم درسته و میگفتم اه جوابم درس بوده ها ولی نگفتم.درکل اصن اعتماد به نفسم ندارم .و استرسی هم هستم.نمیتونم ریلکس باشم همیییییییییشه نگرانم و بی قرار دلیلیم نداره ها!
یه چیزایی بگین چیکار کنم؟

سلام
ببین یعنی عین خودم !!! اگه پست های قبلیم رو دیده باشی با خودت میگی دارم دروغ میگم که هرکی مشکلی تو چیزی داره من میگم عین خودم ولی بخدا همش حقیقت محضه ! یعنی ببین من کپی پیست این حرفایی که شما زدی بودم ولی الان سه ساله خدارو صد هزار مرتبه شکر همه چیز برام تغییر کرده ! اینقد برا مشکلاتم فکر کردم تا به حلشون رسیدم الان هم با کوله باری از تجربه در خدمت مردم! یعنی باورت نمیشه میگی پسرم گریه دیگه نمیکردم ! ولی نه گریه هم میکردم . اما الان یکی جرئت داره در مقابلم یه حرفی بزنه یا کاری کنه که به نظر خودم حق خوری باشه ؟! شاید بعضی موقع برا مصلحت دست به یقه نشم ولی جوری طرفو ناکار میکنم که خودش ندونه از کجاا خورده .
اگه خواستی خصوصی برات میگم چه اتفاقاتی افتاد که تغییر کردم . اینجا نمیگم چون حوصله ندارم جواب یه عده که میشینن بعد از اینهمه که مینویسیم مزه میریزن که شیرین به نظر بیان رو بدم !

[Mersede]

کم رو نباش
والا من یه دختر خاله دارم 5سالشه
باهاش یه شوخی ساده کردم چنان فوشی داد که الان نیم ساعت تو گوگل دنبال معنیشم
میخوای بیا پیشش کلاس خصوصی

وای عاشق همچین بچه هاییم آدم از بچگیش یاد بگیره که اینجوری باشه خودمم دارم رو آبجیم که 6 سالشه کار میکنم که مث من نشهالبته اون خودشم عین دخترخاله ی شماست.کسی جرئت نمیکنه چیزی بهش بگه