خانه شیمی

X
  • آخرین ارسالات انجمن

  •  

    صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
    نمایش نتایج: از 1 به 15 از 18
    1. Top | #1
      همکار سابق انجمن
      کاربر باسابقه
      کاربر برتر

      نمایش مشخصات

      Unhappy ویژه شهادت حضرت رسول اکرم (ص) و شهادت امام حسن مجتبی (ع) و شهادت امام رضا (ع)


      بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
      اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلي مُحَمَّدٍ المُصْطَفي وَعَلِيٍّ المُرْتَضي وَ فاطِمَةَ الزَّهْرآءِ
      وَ الحَسَنِ الرِّضا وَ الحُسَيْنِ المُصَفّي
      وَ جَمِيعِ الأَوْصِيآءِ


      ایام شهادت جانسوز و مظلومانه رحمت للعالمین حضرت ابوالقاسم محمد مصطفی (ص)
      و
      سبط اکبر ایشان حضرت امام حسن مجتبی (ع) و شهادت غریبانه هشتمین امام همام حضرت امام علی بن موسی الرضا (ع) را به صاحب عزا و امام غایبمان حضرت مهدی (عج) و همگان تسلیت و تعزیت عرض میکنم


      ویرایش توسط saj8jad : 18 آذر 1394 در ساعت 20:45 دلیل: مرتب کردن

    2. Top | #2
      کاربر نیمه فعال

      Maghror
      نمایش مشخصات
      shahadat.jpg

    3. Top | #3
      کاربر باسابقه

      نمایش مشخصات
      منم به نوبه خودم تسلیت عرض مینمایم

    4. Top | #4
      در انتظار تایید ایمیل

      نمایش مشخصات




      تسلیت عرض میکنم...... انشاالله قسمت بشه سال دیگه تو همچین روزایی بریم پابوس امام رضاااااا.............خوشبحالتون مشهدیا خووووووووووش بحالتون دلم مشهددددددددددد میخاد

    5. Top | #5
      کاربر باسابقه

      Mamoli
      نمایش مشخصات
      شکست ارکان هستی درعزایت یارسول الله
      دعاکردی اجابت شد دعایت یارسول الله
      مدینه شهر غمها بعد تو خاموش می گرید
      دریغا نشنود دیگر صدایت یا رسول الله
      سیه پوشیده کعبه درعزای داغ جانسوزت
      بگرید دخترت زهرا(س) برایت یا رسول الله
      نشسته منتظربهرت حرا هم باسکوت خود
      دلش در حسرت یک ربنایت یا رسول الله
      الا پیغمبر رحمت که خاتم بر رسولانی
      سر وجان محبانت فدایت یا رسول الله
      جفا دیدی وفا کردی برای ما دعا کردی
      فدای آن همه مهر ووفایت یا رسول الله
      ندای ارجعی آمد که نفس مطمئن بازآ
      ببینم آن دیار آشنایت یا رسول الله
      بود خاک مدینه توتیای چشم اهل دل
      که دارد بوی عطر خاک پایت یا رسول الله
      رحلت پیامبر(ص) و شهادت امام حسن مجتبی(ع) تسلیت باد


    6. Top | #6
      کاربر باسابقه
      کاربر برتر

      bache-mosbat
      نمایش مشخصات
      تسلیت

    7. Top | #7
      کاربر باسابقه

      Khoshhalam
      نمایش مشخصات
      untitled.jpg

    8. Top | #8
      کاربر باسابقه

      نمایش مشخصات

    9. Top | #9
      همکار سابق انجمن
      کاربر باسابقه
      کاربر برتر

      نمایش مشخصات



      مُلک وجود غرق در اندوه و در عزاست

      آغاز صبح غربت زهرا و مرتضاست

      قرآن عزا گرفته و عترت شده غریب

      شهر مدینه را به جگر داغ مصطفاست

      خون گریه کن مدینه! کز این ماتم عظیم
      گر آسمان خراب شود بر سرت رواست

      گشتند انبیا همه چون فاطمه یتیم
      زیرا عزای قافله سالار انبیاست

      خلقت چه لایق است که صاحب عزا شود
      عالم عزا گرفته و صاحب عزا خداست

      اهل ولا به هوش که با رحلت نبی
      شهر مدینه یکسره آبستن بلاست

      قومی برای غصب خلافت شدند جمع
      یا لَلعَجَب! وصی پیمبر، علی، کجاست

      دار الولا محاصره، زهراست پشت در
      دود و شراره بر فلک از بیت کبریاست

      آتش زدن به خانه ی ریحانه ی رسول
      پاداش رنج های شب و روز مصطفاست

      آزردن بتول پس از رحلت رسول
      باللَّه قسم شروع جنایات کربلاست

      از لحظه ای که غصب خلافت شد از علی
      تا حشر حقّ آل محمد به زیر پاست

      هر روز راس شاه شهیدان به نوک نی
      هرشب صدای ناله ی زهرا به گوش ماست

      میثم! قسم به میثمِ آزاده ی علی
      آزادگی ولایت سلطان اولیاست

      ویرایش توسط saj8jad : 19 آذر 1394 در ساعت 01:19 دلیل: مرتب کردن

    10. Top | #10
      همکار سابق انجمن
      کاربر باسابقه
      کاربر برتر

      نمایش مشخصات



      مدینه شهر رسالت محیط غمها بود

      بکوچه کوچه ی آن ناله بود و غوغا بود

      حکایت از غم هجرانِ مصطفی میکرد
      قیامتی که به شهر مدینه بر پا بود

      نفس نفس زدنش بود پیک رحلت او
      که از وجود وی آثار ضعف پیدا بود

      بدست داشت بلالش عصای منشوقش
      که بر قصاص رسول خدا مهیا بود

      غمی بزرگ به سرها فکند سایه دریغ
      که بار این همه غم روی دوش مولا بود

      ز خانه ای که بِبُردند جسم احمد را
      نشانه های جدایی ز شهر دلها بود

      به خانه اشکِ عزا، در سقیفه طرح نفاق
      به خانه شور غم و در سقیفه شورا بود

      بناله امت اسلام جمع گشته ولی
      میان جمع علی بود آنکه تنها بود

      تمام بر سر یک حرف متفق گشتند
      که آن گرفتن حق علی و زهرا بود

      بزیر سقف سقیفه چها که روی نداد
      هر آنچه بر سر امت رسید از آنجا بود

      ویرایش توسط saj8jad : 19 آذر 1394 در ساعت 01:20 دلیل: مرتب کردن

    11. Top | #11
      همکار سابق انجمن
      کاربر باسابقه
      کاربر برتر

      نمایش مشخصات



      از سراپای مدینه گِل غم میریزد

      اشک از دیده ی غم بار حرم میریزد

      از نگاه نگران، برق الم میریزد
      خوب پیداست که باران ستم میریزد

      آه آرامش زهراست به هم میریزد

      سایه ی خنده از این گلکده کم کم برود
      یا قرار است که پیغمبر اکرم برود؟

      نور از خنده لب های ترش می بارید

      از گرفتاری امت به جزا میترسید

      در به در، در پی ارشاد بشر میگردید
      مثل او هیچ رسولی غم و اندوه ندید

      در دلم شور عجیبی ست نمیدانم چیست
      در گلو بغض عجیبی ست نمیدانم چیست

      دخترت زار به سر میزند ای وای دلم

      در دلم غصه شرر میزند ای وای دلم

      پدرم حرف سپر میزند ای وای دلم
      حرف از داغ پسر میزند ای وای دلم

      یک نفر آمده در میزند ای وای دلم

      دل بریدن ز تو بابا بخدا آسان نیست
      بعد تو واسطه ی وحی خدا با ما کیست؟

      این جوان کیست که از دیدن رویش در دل

      غصه داخل شده و خنده ز لب شد زائل

      آه یارب شده انگار صبوری مشکل
      گفت با لحن غریبانه ولی چون سائل

      با اجازه بگذارید بیایم داخل

      با ادب آمد و در پیش پدر زانو زد
      پرده از صورت پوشیده ی خود یک سو زد

      مژده ای رحمت رحمان که سحر نزدیک است

      ای رسول مدنی وقت سفر نزدیک است

      شب بیچارگی نسل بشر نزدیک است
      به علی هم برسان روز خطر نزدیک است

      وقت آتش زدن یاس و تبر نزدیک است

      پدر آماده رفتن به سماوات ولی
      نگران است برای غم فردای علی

      تکیه بر دست علی زد گل باغ ایجاد

      نظری کرد به زهرا و دوباره افتاد

      آه از سینه افلاک برآمد هیهات
      به علی فاطمه را باز امانت میداد

      داشت اما خبر از غصه زهرا ای داد

      این همه بی کسی ای وای سرم درد گرفت
      دل سرشار غم شعله ورم درد گرفت

      او ز فردای حسین و حسنش داشت خبر

      از خزان گشتن باغ و چمنش داشت خبر

      از به آتش زدن یاسمنش داشت خبر
      از غم حیدر خیبر شکنش داشت خبر

      از حسین و بدن بی کفنش داشت خبر

      اشک از دیده فرو ریخت و روحش پر زد
      پر زد و دختر مظلومه ی او بر سر زد

      ویرایش توسط saj8jad : 19 آذر 1394 در ساعت 01:27 دلیل: مرتب کردن

    12. Top | #12
      همکار سابق انجمن
      کاربر باسابقه
      کاربر برتر

      نمایش مشخصات



      بند اول

      گفتم که عمر ماه صفر رو به آخر است

      دیدم شروع محشر کبرای دیگر است

      گردون شده سیاه و فضا پر ز دود و آه
      تاریک تر ز عرصه ی تاریک محشر است

      گرد ملال بر رخ اسلام و مسلمین
      اشک عزا به دیده ی زهرای اطهر است

      گفتم چه روی داده که زهرا زند به سر
      دیدم که روز، روز عزای پیمبر است

      پایان عمر سید و مولای کائنات
      آغاز دور غربت زهرا و حیدر است

      قرآن غریب و فاطمه از آن غریب تر
      اسلام را سیاه به تن، خاک بر سر است

      روی حسین مانده به دیوار بی کسی
      چشم حسن به اشک دو چشم برادر است

      ای دل بیا گریه ی زینب نظاره کن
      مانند پیرهن جگر خویش پاره کن

      بند دوم

      زهرا به خانه و ملک الموت پشت در
      از بهر قبض روح شریف پیامبر

      از هیچ کس نکرده طلب اذن و ای عجب
      بی اذن فاطمه ننهد پای پیش تر

      با آن که بود داغ پدر سخت، فاطمه
      در باز کرد و اشک فرو ریخت از بصر

      یک چشم او به سوی اجل چشم دیگرش
      محو نگاه آخر خود بود بر پدر

      اشک حسن چکیده به رخسار مصطفی
      روی حسین بر روی قلب پیامبر

      دیگر نداشت جان که کند هر دو را سوار
      بر روی دوش خویش به هر کوی و هر گذر

      زد بوسه ها به حلق حسین و لب حسن
      از جان و دل گرفت چو جان هر دو را به بر

      هر لحظه یاد کرد به افسوس و اشک و آه
      گاهی ز طشت و گاه ز گودال قتلگاه

      بند سوم

      پیغمبری که دید ستم های بی شمار
      از کس نخواست اجر رسالت به روزگار

      چون ارتحال یافت خلایق شدند جمع
      تا هدیه ای دهند به زهرای داغدار

      گویا نداشت شهر مدینه درخت گل
      کآن را کنند در قدم فاطمه نثار

      بر دوش بار هیزمشان جای دسته گل
      رنگ شرارت از رخشان بود آشکار

      بابی که بود زائر آن سید رسل
      آتش زدند عاقبت آن قوم نا به کار

      بر روی دست و سینه ی آن بضعه ی الرسول
      تقدیم شد سه لوحه به عنوان افتخار

      سیلی و تازیانه و ضرب غلاف تیغ
      ای دل بگیر آتش و ای دیده خون ببار

      آید صدای فاطمه از پشت در به گوش
      تا صبح روز حشر مباد این صدا خموش

      بند چهارم

      دردا که بعد فاطمه روز حسن رسید
      روز ملال و غصه و رنج و محن رسید

      از زهر همسرش جگرش پاره پاره شد
      بس تیرها که لحظه ی دفنش به تن رسد

      بعد از حسن به نیزه عیان شد سر حسین
      بیش از هزار زخم ورا بر بدن رسید

      بر پیکری که بود پر از بوسه ی رسول
      از گرد و خاک و نیزه شکسته کفن رسید

      از جامه های یوسف کرببلا فقط
      بر زینب ستم زده یک پیرهن رسید

      پاداش آن نصایح زیبا از آن گروه
      تیرش درون سینه، سنان بر دهن رسید

      « میثم » بگو به فاطمه ز آن خیمه ها که سوخت
      یک کربلا شراره ی آتش به من رسید

      مرثیه خوان خامس آل عبا منم
      در خیمه های سوخته اش سوخت دامنم

      ویرایش توسط saj8jad : 19 آذر 1394 در ساعت 02:00 دلیل: مرتب کردن

    13. Top | #13
      کاربر فعال

      نمایش مشخصات
      تسلیت
      به وبلاگ کنکوری ما سر بزنید
      http://mmtkk.blogfa.com/

    14. Top | #14
      کاربر باسابقه

      Khoshhalam
      نمایش مشخصات
      تسلیت....

    15. Top | #15
      کاربر اخراجی

      Khoshhalam
      نمایش مشخصات
      دنبال یه حدیث از پیامبر بودم، این حدیثو یافتم
      از این بیشتر خوشم اومد

      %D8%B8%D9%87%D9%88%D8%B1_%D9%86%D8%B2%D8%AF%DB%8C%DA%A9_%D8%A7%D8%B3%D8%AA.jpg12.jpg
      ویرایش توسط Mr. ARAD : 19 آذر 1394 در ساعت 14:22

    صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

    افراد آنلاین در تاپیک

    کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

    در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربر و 1 مهمان)

    کلمات کلیدی این موضوع




    آخرین مطالب سایت کنکور

  • تبلیغات متنی انجمن