خانه شیمی

X
  • آخرین ارسالات انجمن

  •  

    صفحه 3 از 4 نخستنخست ... 234 آخرینآخرین
    نمایش نتایج: از 31 به 45 از 48
    1. Top | #31
      rz1
      کاربر باسابقه
      کاربر برتر

      نمایش مشخصات
      ديرو تلاش ميکردم خودمو نشون بدم
      الان واقعا ام
      ...
      #
      زندگی ی مجموعه ی منظم از بی نظمی هاست

      ی مجموعه ی معقول از بی عقلی ها

      له شده ، زیرِ پایِ عرفِ اجتماع

      خوب ولی اشتباه

    2. Top | #32
      کاربر نیمه فعال

      نمایش مشخصات
      دیروز صبح سالم و سرحال بودم،امروز امیکرون داره نابودم میکنه و کل برنامه هامو به هم ریخت
      mucizelere inanırım

    3. Top | #33
      کاربر نیمه فعال

      Mamoli
      نمایش مشخصات
      فرقی نکرده و برام مهم نیست
      به قول سهراب: زندگی آب‌تنی کردن در حوضچه‌ی اکنون است
      به دیروز و فردا فکر نمی‌کنم.
      امروزم خیلی هم خوبه، به تو چه؟!
      سوفی آموندسن از مدرسه به خانه می‌رفت. تکه‌یِ اول راه را با یووانا آمده بود.
      به فروشگاه بزرگ که رسیدند راه‌شان از هم جدا شد. سوفی بیرون شهر زندگی می‌کرد و راهش تا مدرسه دو برابر یووانا بود.
      بعد از باغِ آن‌ها بنایِ دیگری نبود، خانه‌شان انتهای دنیا می‌نمود.

      کتابِ دنیایِ سوفی
      نوشته‌ی یوستین گردر
      ترجمه‌ی حسن کامشاد

    4. Top | #34
      همکار سابق انجمن
      کاربر باسابقه
      کاربر برتر

      نمایش مشخصات
      از صبح دستام میلرزید یکم
      امروز عصر یه نفر بغلم کرد آروم شدم

      امروز خونه رو تمیز کردم جاروبرقی کشیدم
      امروز با دوستام یه کتابی رو تحلیل کردیم و بحث خوبی کردیم و کلی کیف داد
      امروز متمم خوانی رو شروع کردم و قراره آخر شب درموردش با دوتا از دوستام تبادل بینش انجام بدیم

      امروز چسب قفسه سینه ام رو باز کردم و رفتم دوش گرفتم موهام خیلی بلند شده ژولیده پولیده شده

      امروز معجون هم درست کردم برای بقیه توی خونه


    5. Top | #35
      کاربر باسابقه

      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط Rubiker نمایش پست ها
      امروز نسبت به دیروز ۲۴ ساعت بیشتر تحمل کردم

      از همون موقع ها حق گفتن رو آغاز کرده بودید فرمانده.
      خون میچکد از دیده در این کنج صبوری
      این صبر که من میکنم ، افشردن جان است.....

    6. Top | #36
      کاربر باسابقه

      نمایش مشخصات
      و اما
      گس وات
      دیروز سوپ نخوردم ، امروز سوپ خوردم.
      تا فرق بزرگ دیگر ، خدا یار و نگهدار
      خون میچکد از دیده در این کنج صبوری
      این صبر که من میکنم ، افشردن جان است.....

    7. Top | #37
      کاربر فعال

      Khoshhalam
      نمایش مشخصات
      دیروز کمی حالم گرفته بود و سردرد داشتم ولی خداروشکر امروز خیلی عالیم
      آدم ها با هــــــم ها و بی هـــــم ها زوج و فــــرد و منـی که انگــــار با پـــلاک تـــنهــــائی هیچ راهی به محدوده ی زوج و فرد نـدارم

    8. Top | #38
      کاربر برتر
      کاربر حرفه ای

      Khoshhalam
      نمایش مشخصات
      امروز حس معاشرتم گل کرده
      نه مرا حسرت به رگ ها می دوانید آرزویی خوش/نه خیال رفته ها میداد آزارم ...

    9. Top | #39
      کاربر باسابقه
      کاربر برتر

      Mamoli
      نمایش مشخصات
      یه کتابی که خیلی وقت پیش خریده بودم رو شروع کردم به خوندنش .
      ناطور دشت

      " چه دانم های بسیار است لیکن من نمیدانم
      که خوردم از دهان بندی در این دریا کفی افیون "

    10. Top | #40
      کاربر باسابقه

      نمایش مشخصات
      عاه/// امروز بدتر از دیروز بود.
      صبح خواب موندم. سرم درد میکرد مسکن خوردم و گس وات؟ بعدظهر هم خواب موندم. بازده امروز افتضاح. اوف///////
      خون میچکد از دیده در این کنج صبوری
      این صبر که من میکنم ، افشردن جان است.....

    11. Top | #41
      کاربر برتر
      کاربر حرفه ای

      Khoshhalam
      نمایش مشخصات
      کتابمو تموم کردم
      تونستم یه نفر رو قانع کنم که با روانپزشک حرف بزنه و قرص دریافت کنه چون اوضاع روحیش خوب نبود
      نه مرا حسرت به رگ ها می دوانید آرزویی خوش/نه خیال رفته ها میداد آزارم ...

    12. Top | #42
      کاربر فعال

      Khoshhalam
      نمایش مشخصات
      امروز نسبت به دیروز فعالیتم خیلی زیاد بود
      آدم ها با هــــــم ها و بی هـــــم ها زوج و فــــرد و منـی که انگــــار با پـــلاک تـــنهــــائی هیچ راهی به محدوده ی زوج و فرد نـدارم

    13. Top | #43
      کاربر نیمه فعال

      نمایش مشخصات
      دیروز فکر میکردم که آدم میتونه ساعت ها سریال ببینه و خسته نشه الان میبینم بعضی وقت ها حتی سریالم برات خسته کننده میشه
      mucizelere inanırım

    14. Top | #44
      کاربر باسابقه

      نمایش مشخصات
      تصمیمای جدی گرفتم خخ

      و اینکه فک کنم امروز کمتر خسته شدم

    15. Top | #45
      کاربر برتر
      کاربر حرفه ای

      Khoshhalam
      نمایش مشخصات
      با داداشم نشستیم تا ساعت سه حرف زدیم : )) تخمه و میوه و بستنی هم اوردم خوردیم
      و یه بار دیگه حس کردم چقد خوشحالم که دارمش ...
      حمایتگر حمایتگر عاقل زرنگ ...
      نه مرا حسرت به رگ ها می دوانید آرزویی خوش/نه خیال رفته ها میداد آزارم ...

    صفحه 3 از 4 نخستنخست ... 234 آخرینآخرین

    افراد آنلاین در تاپیک

    کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

    در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربر و 1 مهمان)

    کلمات کلیدی این موضوع




    آخرین مطالب سایت کنکور

  • تبلیغات متنی انجمن