==============================
دیدید بزرگترها وقتی میخواهند از خوبیها بگویند پای قدیمیها یا نهایتا همنسلان خود را به میان میکشند و جوری از آنها تعریف و تمجید میکنند که انگار نمونه آن دیگر هیچوقت پا به کره خاکی نگذاشته است؛ مثلا اینکه میگویند: «قدیمیها حرف بیحساب و کتاب نمیزدند. حرفشان حرف بود و عمل؛ یعنی اینقدر به حرفشان ایمان داشتند که عملشان میشد عین حرفشان. شعار نبود حرفهایشان که رنگ ببازد در گذر زمان حتی در ذهن خودشان.»
حالا ما برای اینکه ثابت کنیم در نسل ما هم کم نیستند آدمهایی که حرف و عملشان یکی است و هستند کسانی که به کلامشان که حاصل تدبیر و فکر است، جامه عمل بپوشانند، تصمیم گرفتیم این شماره با آقای مهران نعمتیزاده صحبت کنیم چون او در مصاحبه قبل از کنکورش گفته بود: «انسان باید برای اهدافی که در ذهن دارد، تلاش کند تا به آنها برسد.» او به حرفش پایبند بود؛ یعنی تلاش کرد تا به هدفش رسید. دانشآموز مدرسه استعدادهای درخشان یزد که در زمینه شعر و شاعری دستی بر آتش دارد، حالا دانشجوی رشته پزشکی دانشگاه تهران است اما هنوز حرفش همان است که بود. او موفقیت امروزش را حاصل تلاش و تحمل سختیها میداند.
==================================
گفتگو با رتبه ۴ کنکور تجربی ۹۴ آقا مهران! از رشته و دانشگاهت راضی هستی؟
بله. تجربه تحصیل در دانشگاه شروع یک دوره جدید در زندگیام است. این دوره جدید چه ویژگیهایی دارد؟
خوبی دانشگاه و تحصیل در رشته مورد علاقه برای دانشجو این است که درسهایی که دوست ندارد را نمیخواند. از طرفی فاصله بین استاد و دانشجو خیلی بیشتر از فاصله بین معلم و دانشآموز است؛ به همین دلیل در عین حالی که دانشجو از استقلال بیشتری برخوردار است فقط خودش باید خودش را مدیریت کند و این موضوع مسئولیتش را بیشتر میکند. برای انتخاب رشته تجربی در دبیرستان از چه کسانی مشورت گرفتی؟
اوایل بين انتخاب رشته رياضي و تجربي مردد بودم و وقتي صحبت از آنها به میان میآمد، ذهنم محدود به رشتههای پزشكي، دندانپزشكي، داروسازي و مهندسيها ميشد اما وقتی با پدرم که فوقليسانس مهندسي برق و مادرم که ليسانس پرستاري دارد، صحبت كردم و روند درسها، آینده تحصیلی و شغلی هر رشته در کشور و میزان زحمتی که باید برای رسیدن به موفقیت در آن رشتهها کشید را از آنها پرسيدم، دیدم به رشته تجربی بیشتر علاقه دارم. از چه طریقی پی به علایق و تواناییهایت بردی؟
هیچکس بهتر و بیشتر از خود فرد روحيات و خلقياتش را نمیشناسد و هر کس با شناختی که در دوران تحصيل از خود به دست میآورد، متوجه میشود در كدام درسها ضعف دارد و در كدام درسها قویتر است. هدفت از همان ابتدا، قبولی در رشته پزشکی بود؟
بله. این رشته از جنبههاي مختلف خصوصيات مثبتي دارد؛ مثلا از جايگاه اجتماعي مناسبی برخوردار است و امکان برقراری ارتباط مستقیم با مردم و برطرف کردن مشکلاتشان را فراهم میکند. سختيهايش را هم به جان خريدي؟
به هر حال هر رشتهاي سختيهاي خاص خودش را دارد و بايد دید با تحمل آن سختيها ميخواهی به چه چيزی برسی. مطالعاتت در سالهای دوم و سوم دبیرستان با محوریت کنکور بود؟
در آن سالها زیاد در بند تست و كنكور نبودم و انگيزهام از درس خواندن فقط کسب نمرات خوب در امتحانات مدرسه بود بهویژه در سال سوم که خواندن تشريحي دروس به دلیل تأثیر نمرات امتحانات نهايي در کنکور اهميت بيشتری داشت. حالا که فكر ميكنم، میبینم بهتر بود در آن سالها تست هم میزدم زیرا آن دسته از همكلاسيهایم که در سالهای دوم و سوم دبیرستان تست زده بودند، در تابستان سال کنکور فقط سراغ تستهای نکتهدار و آنهایی که قبلا علامتدار کرده بودند، میرفتند و میتوانستند در زمان کمتری درسهای پایه را بخوانند.
امتحانات نهايي سال سوم را با کسب چه نمرهای پشت سر گذاشتی؟
هم در سال دوم و هم در سال سوم معدلم ۹۸ /۱۹ شد.
روند مطالعهات در تابستان به چه صورت بود؟
از ۲۰ خردادماه که امتحانات نهايي تمام شد تا اول تيرماه به طور کامل استراحت كردم. بعد حدودا روزي دو تا سه ساعت مطالعه داشتم. درواقع درس خواندن برای کنکور را به طور جدی، بعد از ماه مبارک رمضان یعنی از نيمه دوم مردادماه کلید زدم.
در تابستان چه درسهايي را خواندي؟
تقريبا کل دروس اختصاصی پایه را خواندم. چون تازه درسهاي سال سوم را خوانده بودم و مطالب يادم بود، برای دروس سال سوم بيشتر تستزنی داشتم تا مطالعه ولی دروس سال دوم را ابتدا خواندم و بعد تست زدم. البته مطالعهام در دو درس عربی و فیزیک خاص بود زیرا تمام منابع عربی کنکور را که مربوط به سالهای پایه است قبلا خوانده بودم. همچنین توانستم علاوه بر کتابهای فيزيك پایه، فصلهاي اول کتاب پیشدانشگاهی که مباحث مشترکی با فیزیک۲ دارد را بخوانم.
تابستان به مدرسه میرفتی؟
نه. کلاسهای مدرسه ما از مهرماه تا عید نوروز برگزار شد.
آزمونی خوب است که برنامه خوبی داشته باشد؛ برنامهای که جا برای جبران و مرور داشته باشد و تعداد سؤالات و نحوه برگزاری آزمونش شبیه کنکور باشد. به نظرم تعداد سؤالات آزمونهای گاج شبیه کنکور و سطح سؤالاتش بهویژه در بخش عمومی خوب بود. |
درس خواندن در تابستان چقدر میتواند به داوطلبان کنکور کمک کند؟
تابستان براي کسانی كه دروس پايه را جدي نگرفتهاند خيلي مهم و تنها وقتي است كه آنها ميتوانند بدون دغدغه درسهاي پايه را بخوانند. تعطیلات سه ماهه این فصل برای كساني كه دروس پايه را خوب خواندهاند فرصت مرور فراهم میكند و موقعيت خوبی است برای جمعبندی درسهای سال سوم که فاصله کوتاهی از مطالعه آنها برای امتحانات نهایی گذشته است. خلاصه اینکه آدم هر قدر تابستان زحمت بيشتري بكشد، سال پيشدانشگاهی دغدغهاش برای درسهاي پايه كمتر و آرامشش بيشتر است.
روش برنامهریزیات چگونه بود؟
از سال اول دبيرستان در آزمونهای آزمایشی شركت ميكردم و با برنامه آنها پیش میرفتم. به این صورت که با توجه به برنامه آزمون بعد، بازه زمانی آمادگی برای آن آزمون را بین دروس تقسیم میکردم؛ البته فرق برنامهريزي من با بیشتر بچهها اين بود كه ساعت تعیین نمیکردم؛ مثلا نمیگفتم باید یک ساعت و نيم زيست بخوانم و بعد سراغ درس بعدي بروم بلکه در برنامه روزانهام بودجه مشخصی از هر درس در نظر میگرفتم؛ مثلا ميگفتم امروز باید فصلهای یک و دوی فيزيك را بخوانم و سعي ميكردم حتما آن را اجرا کنم. به نظرم فايده برنامهريزي به این روش، اين است كه آدم بيشتر مقيد به برنامه ميشود.
اگر گاهی موفق به اجراي برنامه نمیشدی چه کار میکردی؟
با آنکه تقريبا ميتوانستم برنامهام را اجرا کنم اما همیشه پنجشنبه قبل از آزمون را برای جبران عقبماندگیهایم از برنامه خالی میگذاشتم.
حدودا روزی چند ساعت درس ميخواندي؟
ساعت مطالعه من زياد بالا نبود. از روزی دو تا سه ساعت در تابستان شروع شد و اواخر یعنی در فاصله بعد از عید تا کنکور، به هشت تا ۱۰ ساعت در روز رسید. طی سال هم روزهایی كه به مدرسه ميرفتم سه، چهار ساعت و روزهايي كه تعطيل بودم پنج، شش ساعت درس میخواندم.
بین تستی و تشریحی خواندن دروس مختلف، تفاوت قائل میشدی؟
تشريحي خواندن دروس به تستزنی آنها هم كمك ميكند و برای زدن تستهای درسی مثل زيست که نیاز به تسلط زیادی بر کتاب دارد، تستي و تشريحي خواندن خیلی فرقي نمیکند اما در درسهايي كه شيوه مطالعهشان فرق دارد یا یادگیری مطالب و نکات آن درس منوط به زدن تستهایش است، اولويت مطمئنا با تستزنی است. در کل تستزنی باعث تسلط روي مطالب ميشود.
بیشتر تست آموزشی میزدی یا زماندار؟
بیشتر تست آموزشی میزدم؛ یعنی تستزنیام بیشتر برای يادگيري بود چون معمولا میتوانستم تستها را در زمانهای تعیین شده پاسخ دهم. همانطور که قبلا گفتم عمده تستزنیام در سال آخر بود و به دلیل محدودیت زمانی نتوانستم تستهای هیچ کتاب تستی را به طور کامل بزنم و فقط طوری ميزدم كه بتوانم از كل مبحث تستزنی داشته باشم.
با شروع سال تحصیلی تغییری در برنامهات داشتی؟
چهار روز در هفته مدرسه میرفتم اما همچنان طبق برنامه آزمون درس میخواندم. روزهايي كه به مدرسه ميرفتم را به مطالعه دروس پيشدانشگاهی و روزهاي تعطيل را به مطالعه دروس پايه اختصاص میدادم.
در برنامه آزمون، داوطلبان در انتخاب بعضی از سرفصلها مختار هستند؛ یعنی در بعضی دروس میتوانند به انتخاب خودشان در هر نیمسال فقط یکی از کتابهای پایه آن درس را انتخاب کنند. شما بر چه اساسی این انتخاب را در زوجکتابها انجام میدادی؟
من میزان تسلطم روي مطلب را در نظر میگرفتم و درسهايي كه تسلط كمتري بر آنها داشتم را در نيمسال اول میخواندم.
چرا؟
چون در نیمسال اول فاصله زمانی بیشتری تا کنکور وجود دارد؛ همین امر باعث میشد با آرامش بيشتري روی نقاط ضعفم كار كنم و این امکان را به من میداد که اگر نتوانستم مبحثی را به طور کامل در نیمسال اول بخوانم، فرصت برای جبران داشته باشم.
در برهه زمانی امتحانات پیشدانشگاهی به چه صورت درس میخواندی؟
امتحانات پيشدانشگاهی ما اهميت خاصي نداشت؛ یعنی مانند امسال نبود که نمرات امتحانات نهایی پیشدانشگاهی در کنکور تأثیر داشته باشد؛ به همین دلیل فقط سعي ميكردم در حد گرفتن نمره، درسها را به صورت تشريحي بخوانم و بقیه فرجه امتحانی در نظر گرفته شده برای هر درس را صرف مطالعه کتابهای پايه همان درس کنم.
وقتی خسته میشدی چه کار میکردی؟
چون به هدف کلیام ایمان داشتم، تا آخرین لحظه دست از تلاش برنداشتم اما بالاخره گاهی وقتها خیلی خسته میشدم که با کمی استراحت و درس نخواندن آن را برطرف میکردم.
تفریحات خاصی داشتی؟
بعدازظهر جمعههای آزمون با دوستانم ورزش میکردم. تقریبا در جمعههایی که آزمون داشتیم، درس نمیخواندم و استراحت میکردم تا برای درس خواندن در هفتههای آینده آماده باشم. در طول هفته هم بخشی از زمان استراحتم را صرف تماشای تلویزیون میکردم.
عمده تستزنیام در سال آخر بود و به دلیل محدودیت زمانی نتوانستم تستهای هیچ کتاب تستی را به طور کامل بزنم و فقط طوری ميزدم كه بتوانم از كل مبحث تستزنی داشته باشم. |
آزمونها را تحلیل و ارزیابی میکردی؟
بله. یک قسمت مهم آزمون دادن، تحلیل آن است زیرا این کار به برنامهریزی برای هفتههای بعد کمک میکند؛ یعنی فرد با شرکت در آزمون و بررسی آن میتواند نقاط ضعف و قوتش را شناسایی کند و بفهمد کجاها را باید بیشتر و کجاها را نباید بخواند؛ بنابراین من بلافاصله بعد از هر آزمون آن را تحلیل میکردم.
همه تعطیلات عید را درس خواندی یا استراحت هم داشتی؟
دو، سه روز اول عید به دید و بازدید و روز سیزدهم به گردش رفتم ولی بقیه روزها در خانه درس خواندم و بیشتر مطالعهام صرف جمعبندی مطالبی بود که تا آن موقع برای آزمونها خوانده بودم.
فکر میکردی روزی جزو رتبههای برتر کنکور باشی؟
از همان موقع که انتخاب رشته کردم تصمیم داشتم رتبه خوبی در کنکور بیاورم اما از اسفندماه پیشدانشگاهی که جزو رتبههای برتر آزمون شدم و توانستم این روند را تا کنکور حفظ کنم، دیگر مطمئن بودم میتوانم در کنکور هم تکرقمی شوم.
چه تغییری در اسفندماه باعث قرار گرفتن شما بین نفرات برتر آزمون شد؟
قبلا خیلی جدی درس نمیخواندم اما در آزمون اسفندماه به خودم گفتم «باید تا آخرین حدی که میتوانی درس بخوانی» که خوشبختانه نتیجهبخش بود و باعث شد از آن به بعد رتبهام را حفظ کنم.
تمام شدن زودهنگام مدرسه و اینکه از آن به بعد خودت باید به مطالعه و مرور دروس میپرداختی، کار را سخت نکرد؟
سخت بود اما به هدفم فکر میکردم و اینکه الان خیلیها مانند من دارند تلاش میکنند. از طرفی ارتباط داشتن با دوستانم و اینکه همه داشتیم یک مسیر را میرفتیم، خیلی کمککننده بود. سعی میکردیم در درسها به هم کمک کنیم یا نکاتی که پیدا کردیم را به همدیگر بگوییم.
دوستانت هم توانستند رتبههای خوبی در کنکور بیاورند؟
بله. رتبههایشان خوب شد اما تکرقمی نبودند.
چه زمانی مطالعه دروس به اتمام رسید؟
چون با برنامه آزمونها پیش میرفتم مطالعه کتابها تا اواسط ارديبهشتماه طول کشید؛ البته سعي كردم دروس اختصاصي را زودتر از برنامه تمام كن؛ بنابراین از ۲۵ فروردينماه به بعد بيشتر دروس عمومي را خواندم.
کمی از دوران جمعبندي بگو.
بعد از اتمام دروس ابتدا چندتا از كنكورهاي سالهاي قبل را زدم تا ببينم كجاها هنوز در ذهنم است و كجاها يادم رفته و بايد تأکید بيشتری روی آنها داشته باشم. درواقع این کار يك برنامه به من داد تا بتوانم در مدت ۱۵ یا ۲۰ روز نقاط ضعفم را برطرف کنم.
با این تفاسیر باید شبیهسازی کنکورها را از خردادماه شروع کرده باشی. درست است؟
بله. از اوایل خردادماه شروع به زدن کنکورهای سراسري داخل و خارج از کشور سال ۹۱ به بعد کردم و هر سه روز يكبار یکی از کنکورهای كتاب «دور دنيا در ۴ ساعت» گاج را زدم. در این آزمونها سعي كردم کارهایم همانهايي باشد كه میخواستم در روز كنكور انجام دهم. در فاصله بین آزمونها هم درسها را مرور میکردم و با توجه به درصدهايم سعی میکردم روی بعضی قسمتها بیشتر کار کنم.
درصدهايت در این آزمونها چقدر شبيه درصدهاي كنكورت بود؟
معمولا سؤالات کنکورهای سالهای قبل، اینقدر در آزمونها و كتابهاي تست برای داوطلبان تكرار ميشود که نمیشود انتظار داشت درصدهایشان در کنکور شبيه درصدهایی باشد که در دوران جمعبندی به دست میآوردند. فایده شبیهسازی کنکور بیشتر این است که داوطلب تمام سؤالات كنكور را يكجا و پشت سر هم ببيند.
مرور دروس در هفته قبل از كنكور هم ادامه داشت؟
سه، چهار روز اول آن هفته، يك نگاه سريع روي تمام کتابهایم انداختم و آنها را روزنامهوار مرور کردم ولی کتابهای زیست و زمینشناسی را ورق میزدم، در هر صفحه چشمانم را ميبستم و سعي ميكردم نکات مهم آن صفحه را به یاد آورم. این کار را تا دو روز قبل از كنكور ادامه دادم و از آن به بعد دیگر درس نخواندم.
زمان بیدار شدنت را از قبل براساس کنکور تنظیم کرده بودی؟
تقريبا از ۱۵ روز قبل از كنكور سعي كردم ساعت خوابم را طوری تنظیم کنم که صبحها زود بیدار شوم تا شبها زودتر و راحتتر بخوابم. با اینکه قصد نداشتم روز قبل از کنکور درس بخوانم اما آن روز هم همین روند را ادامه دادم یا به عنوان مثال قبلا زياد عادت به خوردن صبحانه نداشتم ولي نزديكیهای كنكور بهویژه در آزمونهای آخر سعي كردم هر روز صبحانه بخورم و حتی با تغییر خوراکیهای صبحانه سعی کردم بهترين و مناسبترین صبحانه برای روز کنکور را انتخاب کنم؛ یعنی همه چیز را از قبل تمرين کرده بودم.
استرس نداشتي؟
داشتن کمی استرس طبيعي است ولي استرس مخرب نداشتم. بعضی عوامل دست خود آدم است که وقتی آنها را انجام دهد تا حد زيادي به آرامش ميرسد و لزومی ندارد برای چيزهایی که خودش هیچ نقشی در آنها ندارد، استرس داشته باشد. مهمترين مساله اين است كه آدم از تلاشي كه انجام ميدهد راضي باشد. وقتي از تلاشت راضي باشی ديگر استرس کسب نتیجه را نداری. به نظرم موفقیت یعنی از تلاشی که میکنی راضی باشی و بعدها افسوس و حسرت نخوری و نگویی ای کاش تلاش بیشتری کرده بودم.
چه عوامل دیگری را در ایجاد این آرامش دخیل میدانی؟
خانواده و توكل به خدا، دو عامل مهم ایجاد آرامش هستند چون وقتي تلاش خودت را انجام دهی و بقيه کار را به خدا واگذار کنی به احتمال خيلي خيلي زياد پاداش تلاشت را ميگيری.
در سال کنکور باید علاقه را کنار گذاشت و برای همه دروس با توجه به اهمیتی که دارند، وقت صرف کرد. علاقه فقط میتواند باعث شود در مواقعی که آدم حوصله خواندن دروس دیگر را ندارد، بتواند درس بخواند. |
روز کنکور همهچیز بر وفق مراد بود؟
ازدحام جلوي سالن كنكور، استرس خاصي به آدم ميدهد اما وقتي داخل حوزه کنکور شدم ديگر به بيرون فكر نكردم.
سؤالات دفترچه را به ترتیب جواب دادی؟
نه. عادت داشتم دفترچه عمومي را از درس عربي شروع کنم و ادبیات را به عنوان آخرین درس آن دفترچه پاسخ دهم. در دفترچه اختصاصی هم زمینشناسی را آخر جواب دادم.
توانستی به همه سؤالات در دور اول پاسخ دهی؟
معمولا سؤالات درك مطلب عربی را در دور دوم جواب میدادم. روز کنکور هم همین کار را کردم.
هنگام مطالعه این درس بیشتر روی چه موضوعی تمرکز داشتی؟
بیشتر لغاتش را مرور میکردم. در دفعات اول مطالعه، معني تمام لغات عربی را پيدا کرده و در آخر كتاب كنار بقيه لغات نوشته بودم؛ برای همین هنگام مرور دیگر نيازي نبود به متن كتاب مراجعه كنم. همچنین با تستهایی که در تابستان زده بودم، نکات عربی دستم آمده بود و قلقهای زدن تستهای ترجمه را یاد گرفته بودم؛ به همین دلیل در طول سال وقت کمی، حدود یک تا يك ساعت و نيم، برای سرفصل عربی هر آزمون میگذاشتم.
در دین و زندگی توجه به چه نکاتی ضروری است؟
اوایل زیاد به ارتباط بین آیات و متن درس توجه نمیکردم و آنها را جدا جدا میخواندم اما وقتی فهمیدم باید بدانم هر سرفصل مربوط به كدام آيه است، نكاتي كه در پيام هر آیه وجود داشت را در كنار خودش يادداشت كرده و اينطوري يك منبع پيام و آيات براي خودم درست كردم. نزدیک کنکور هم کتاب خط ویژه دین و زندگی گاج را خواندم.
در درس زبان انگلیسی بیشتر روی چه موضوعی کار کردی؟
چون تا اواخر سال دوم دبیرستان کلاس زبان میرفتم به آن صورت مطالعه زبان نداشتم فقط هر شب يكی، دو ريدينگ و کلوزتست از کنکورهای سالهاي قبل میزدم تا با سليقه طراحان سؤال کنکور آشنا شوم.
علت اینکه ادبیات را بعد از سایر دروس عمومی در آزمونها جواب میدادی، چه بود؟
به نظرم ادبيات سختترين و مفهومیترین درس عمومي است و پاسخگویی به سؤالاتش مخصوصا در بحث قرابت معنایی نیاز به آرامش و فكر بيشتري دارد.
ادبیات را موضوعی خوانده بودی یا درس به درس؟
در تابستان با استفاده از کتاب ادبيات موضوعي گاج، موضوعاتي مانند آرایه و زبان فارسی را خواندم ولی چون با برنامه آزمونها پیش میرفتم آن را به صورت درس به درس هم میخواندم. بعضیها میگفتند مطالعه مبحثهایی مانند لغت و تاریخ ادبیات را باید برای نزدیکیهای کنکور گذاشت ولی من معتقدم این مباحث هر چه بیشتر تکرار شود، بیشتر در ذهن میماند؛ پس باید آنها را همراه آزمونها خواند.
وقتی در جلسه کنکور با سؤالی مواجه میشدی که قادر به پاسخگویی آن نبودی، چه میکردی؟
سبك سؤالات كنكور سال ۹۴ نسبت به کنکورهای سالهای قبل عوض شده بود؛ طوري كه من با دیدن سؤالات کمی جا خوردم اما هميشه حواسم به اين نكته بود كه فقط من نيستم كه دارم كنكور ميدهم، این سؤالات براي دیگران هم تازگي دارد و اينطوري استرس را از خودم دور میکردم. سعی میکردم تا جایی که میتوانم به تعداد سؤالات بیشتری، درست جواب دهم.
ترتیب مطالعهات در درس ریاضی به چه صورت بود؟
کتابهای درسی را میخواندم و بعد سراغ مطالعه جزوههای معلمان و حل تمرینهای آنها میرفتم و در مرحله آخر از مباحث خوانده شده تست میزدم.
یادت هست از چه کتابهای تستی برای این درس استفاده کردی؟
کتابهای نقرهای هندسه و آمار و مدلسازی گاج.
به نظرت با انجام چه کارهایی میتوان در ریاضی نتیجه بهتری گرفت؟
کلا زدن تست برای دروس ریاضی و تجربی خیلی مهم است زیرا با این کار میتوان به نکات زیادی در این دو درس پی برد.
کدام مبحث از فیزیک جای کار بیشتری دارد؟
مبحث سینتیک و دینامیک سؤالهای بیشتری دارد ولی مبحث الکتریسیته برای خود من سختتر بود و تستهای آن را از کتاب میکروطبقهبندی گاج میزدم.
زیست درس مهمی برای بچههای تجربی است. آیا برای این درس برنامه ویژهای داشتی؟
بار اول که مطالعه زیست را به طور جدی شروع کردم، یک دور کل کتابهای زیست را روزنامهوار خواندم تا مطالب مرتبط آنها را پیدا کنم. از آن به بعد هر دفعه زیست میخواندم، هر سه تا کتاب را دم دستم میگذاشتم تا بتوانم سریعتر مطالب مرتبط با هم را پیدا کنم.
اوایل هر روز زیست نمیخواندم بعد فهمیدم برای کسب تسلط باید مرورهای خیلی زیادی از این درس داشته باشم؛ بنابراین سعی کردم هر روز برای زیست وقت بگذارم تا سرفصل زیست هر آزمون دو بار خوانده شود. هر روز بخشی از زمان مطالعه این درس را به مرور مطالبی که روز قبل خوانده بودم اختصاص میدادم و تستهای کتاب زیست جامع گاج را میزدم.
نقاط قوتت کدام درسها بود؟
در دروس دین و زندگی، عربی، فیزیک و شیمی قویتر بودم.
بالاترین درصدت در دروس اختصاصی متعلق به شیمی است. چه توصیهای برای این درس داری؟
بعضی مباحث شیمی مانند مطالب کتاب شیمی۲ حفظی است ولی بعضی مباحث آن مانند اسید و باز، تحلیلی بوده و دارای مسائل سخت و پیچیدهای است؛ یعنی در بعضی مباحث مطالعه دقیق کتاب مهم است و در بعضی دیگر، تستزنی و حل مسائل.
به چه درسی بیشتر علاقه داشتی؟
فیزیک.
این علاقه تأثیری بر میزان ساعت مطالعه این درس یا بهتر بگویم بیشتر خواندن آن داشت؟
در سال کنکور باید علاقه را کنار گذاشت و برای همه دروس با توجه به اهمیتی که دارند، وقت صرف کرد. علاقه فقط میتواند باعث شود در مواقعی که آدم حوصله خواندن دروس دیگر را ندارد، بتواند درس بخواند.
ویژگیهای یک آزمون خوب چیست؟
اینکه برنامه خوبی داشته باشد؛ برنامهای که جا برای جبران و مرور داشته باشد و تعداد سؤالات و نحوه برگزاری آزمونش شبیه کنکور باشد. به نظرم تعداد سؤالات آزمونهای گاج شبیه کنکور و سطح سؤالاتش بهویژه در بخش عمومی خوب بود.
برای دوستانی که امسال انتخاب رشته را در پیش دارند، چه صحبتی داری؟
برای انتخاب رشته مورد نظرشان میتوانند با افرادی که آن رشته دانشگاهی را خواندهاند صحبت کنند، از آنها اطلاعات بگیرند و ببينند آيا ميخواهند به چيزي شبيه آن فرد تبديل شوند يا به افقهای ديگري فکر میکنند. همه چیز را تجزیه و تحلیل کنند و با اطلاعاتی که از شخصیت خودشان دارند در این زمینه تصمیم بگیرند.
برای دوستان سال دوم تا پیشدانشگاهی چطور؟
به آنها توصیه میکنم برای خودشان هدف تعیین کنند اما برای تلاشهایشان سقف تعیین نکنند؛ مثلا نگویند من اگر به اینجا برسم، شاهکار کردم چون به هر جایی که برسند، نقطه بالاتری هم وجود دارد. در سالهای دوم و سوم سعی کنند بر مطالب همان سال تسلط پیدا کنند تا در سال پیشدانشگاهی کارشان راحتتر شود. در سال پیشدانشگاهی هم حتما یک برنامه کلی داشته باشند تا بدانند در هر بازه زمانی باید چه مطالبی را بخوانند.